دانلود آهنگ با کیفیت 320
متن آهنگ باغ از یاس
کسی گل نمیکاره نبینه لگد شدنشو
به حسرت دوختنمون
از عطش سوخت لبمون
یه مسافر مجبور مثل قفس تو چمدون
بهارتون تو خزانه
بهارمون تو خزان بیاحساس موند
کلید زندان گم
رو پلکهام خون
دوباره قصه تکرار شد
بسیار خب
اصرار کن
گفتی سطحی بود، اغفال شد
تو دیگه عمق ما رو به خودمون بسپار
اگه الان رو سطح آب دنبال جلیقه نجاته
چون خونه ی امیدش اعماق گرداب موند
تنور فتنه داغ ما بین اتفاق
این چند تا بیت به عنوان پینوشت باغ
دیره یا زود، این درکم از جو حاکمه
یه بهت زده جوابش یه لب ساکته
ابرها سوختن
نگاه به صحرا دوختم
نهال قد کشیده رو قطع کردن بخاطر شکفتن
اون که رویاهاشو گم کرد
تو بیراهههای ممتد
این جادهها بیبازگشتن تا دم دیوارههای غربت
ابرها میسوختن
تمام شب، پرندههای
شعلهور دارن از اون بالا میافتن
اگه به سوخت دادن بود
من و تو حتی دیگه نیست باکمون
زیر همین آسمون
وقتی هرکی به سویی میگریخت
تو
اونی که منتظرم ایستاده بود
منتظرم ایستاده
شب کور
یه بار هم این ور بوم
بذار زمین چمدون
کنارمی همه دور
خونه منطقه ممنوع
خود منظره مفهوم
کل دفتر من سوخت
همه ناقل خبر منسوخ
اینا پاچیدمون
از پا چیدمون
تو تو بغلم باقی بمون
میتابی تو عمق شب تار
غنچه تو بهت غم باغ
گُر درونم از تن داغت
گوش و زبون من کر و لال
روح سبکتر از پر کاه
روی من و لب از لب یار
دو آتیشه عین قبلنا
قالیچه بین چمنها
خالی شه قر کمرها
نه بازیچه سیل خبرها
چه تقلایی لا تقلا؟
جدولها زیر جدلها
با تبرهایی که از طلان
آشیونه کلاغها رو دکلهان
همه امیدمی
تو هوام دم تو می دمید
پی بهانه برای روییدنی
فدای لب بوسیدنیت
نوای قلب تو سینمی
تو قامت یک اسیر
سرم رو به دامنت بپذیر
نجابتت چه اصیل
لطافت یه نسیمی که می وزید
جاریه ریتم
بیا هم پیاله بادیه شیم
ببین از همین زاویه دید
میشه از الان تا ابد قافیه چید
تو این پیچ تند، گیج و گنگ
کسی چه میدونه که چی میشه حکم؟
میباریده خون از تاریخمون
تو تو بغل من باقی بمون
دیگه پلها ریختن
امید واهی عذاب رو میکنه طولانیتر
این سکان لق، افتاده تو یه طوفان سخت
میذارم استخون لای زخم
محو تماشای موهای لختت
تو این حصار تنگ
بباره سنگ
هر طوری بشه کنارتم
یکی هست
هنوز دیوار تکیهات
لای سنگها دلی هست
اما نمیده بیگانه ملیت
صدا عربده از دور
نوک اسلحه دستور
رأی تبرئه محکوم
جاری از لبت هذیون
چراغها رو شکوندن و خاموشی زدن
بدون واکنش و نظر
شدیم فقط تابوتکش خبر
اینا میخوان نابود بشه بشر
تو دیگه به روم آغوشت رو نبند
منو با بوسههات بخواه
تو دلم محفوظه جایگات
بی تو کابوسه راه خواب
رو نوک نازک شاخهها
تو هجوم آفت
سرا بد تر از گلوله داغن
داده تکیه به ستون لاغر
تا بستن دکون آخر
جواب گندید تو لُپ داور
روان درگیر، دروغها باور
من که با این چپق چاقم
خیره به افق باغم
نه که عقب کشیدم
ولی نقشه رو از قبل کشیدن
بذار آروم بغلت بشینم
تا اینجا خون اومدم رسیدم
میون وضعیتی که از یتیم
تا ننه بابا دار هم اذیتیم
باقی راه تو عزیمتیم
قافیهها جدیه، نه زینتی
وارث این خونه
داره جلو آینه میخونه
حادثه که خبری نداره
خبره که حادثه میکنه
چرخی که این چرخه رو میشناسه
داره دیگه آهسته میرونه
حالا یه ناکس بی بته
داره واسه جایزه میدوئه
یه لب هرز
هم و غمش تعرفه ست
مملکت خود معرکست
دلم خونه چشمم پنجرست
جنگ منفعت و معرفت
گفتگوت خورد به کوه
جای چکش حفره موند
حالا اونا با پتکشون
دارن میان طرف جفتمون
اون تار موت
یعنی آخرین ریسمانمون
اگه به سوخت دادن بود
من و تو حتی دیگه نیست باکمون
تو منتظرم ایستاده بودی