نکته ای که اول بگم: هر تحلیل و اسمیکه هست نظر شخصی من و زاویه دید شخص من به قضایاست.
اما بریم سراغ ماجرا مک فارلین
-------------------------------
ماجرای گروگانگیری آمریکاییها در لبنان در دهه ۱۹۸۰، یکی از بحرانهای مهم دوران جنگ سرد بود که بهطور مستقیم به رسوایی ایران-کنترا (ماجرای مکفارلین) منجر شد. این گروگانگیریها در بستر آشوب سیاسی لبنان و جنگ داخلی این کشور (۱۹۷۵-۱۹۹۰) رخ داد. در زیر جزئیات این ماجرا را توضیح میدهم:

زمینه تاریخی:
جنگ داخلی لبنان: از سال ۱۹۷۵، لبنان درگیر جنگی داخلی بین گروههای مختلف مذهبی و سیاسی (مسیحیان مارونی، شیعیان، سنیها، دروزیها و...) بود. حضور سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) و مداخله کشورهای خارجی مثل سوریه و اسرائیل، اوضاع را پیچیدهتر کرد.

ظهور حزبالله: پس از انقلاب اسلامی ایران در ۱۳۵۷ و تهاجم اسرائیل به لبنان در ۱۹۸۲، گروه شیعه حزبالله با حمایت ایران و سوریه شکل گرفت. این گروه بهعنوان نیرویی مقاومت علیه اسرائیل و غرب عمل میکرد.

دشمنی با آمریکا: آمریکا به دلیل حمایت از اسرائیل و مداخله در لبنان (مثل حضور نیروهای صلحبان در ۱۹۸۲-۱۹۸۴) هدف خشم گروههای تندرو قرار گرفت. بمبگذاری سفارت آمریکا در بیروت (۱۹۸۳) و حمله به پایگاه تفنگداران دریایی آمریکا (که ۲۴۱ کشته بر جای گذاشت) نمونههایی از این تنشها بود.
🔺️گروگانگیریها:
شروع بحران: از سال ۱۹۸۲ و بهویژه پس از خروج نیروهای آمریکایی از لبنان در ۱۹۸۴، گروههای مرتبط با حزبالله (و گاهی تحت نامهای دیگر مثل "جهاد اسلامی") شروع به ربودن اتباع غربی، بهویژه آمریکاییها، کردند. هدف آنها فشار بر غرب برای خروج از منطقه و گرفتن امتیاز بود.
افراد ربودهشده: بین سالهای ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۲، بیش از ۱۰۰ نفر از اتباع غربی گروگان گرفته شدند. از مهمترین گروگانهای آمریکایی میتوان به این افراد اشاره کرد:
🔸️ویلیام باکلی: رئیس ایستگاه سیا در بیروت، در مارس ۱۹۸۴ ربوده شد و بعداً تحت شکنجه کشته شد.
🔸️تری اندرسون: روزنامهنگار آسوشیتدپرس، در مارس ۱۹۸۵ ربوده شد و تا دسامبر ۱۹۹۱ در اسارت بود (طولانیترین گروگان).
🔸️دیوید جاکوبسن: مدیر بیمارستان آمریکایی در بیروت، در مه ۱۹۸۵ ربوده شد.
🔸️توماس ساترلند: استاد دانشگاه آمریکایی بیروت، در ژوئن ۱۹۸۵ ربوده شد.
محل نگهداری: گروگانها اغلب در مخفیگاههایی در جنوب بیروت یا دره بقاع (تحت کنترل حزبالله و سوریه) نگه داشته میشدند.
اهداف گروگانگیران:
فشار سیاسی: حزبالله و حامیانش (ایران) میخواستند آمریکا و متحدانش را وادار به تغییر سیاستهایشان در خاورمیانه کنند، از جمله توقف حمایت از اسرائیل.
مبادله با زندانیان: آنها خواستار آزادی زندانیان شیعه در لبنان، اسرائیل و حتی کویت (مثل عاملان بمبگذاری ۱۹۸۳) بودند.
انتقام: این اقدامات پاسخی به مداخلات غرب در منطقه بود.

ارتباط با ایران:
ایران بهعنوان حامی اصلی حزبالله، نفوذ قابلتوجهی بر این گروه داشت. اگرچه شواهد قطعی از دستور مستقیم ایران برای گروگانگیریها وجود ندارد، اما آمریکا معتقد بود که ایران میتواند با فشار بر حزبالله، گروگانها را آزاد کند.
در این زمان، ایران درگیر جنگ با عراق بود و به تسلیحات آمریکایی (مثل موشکهای هاگ و تاو) نیاز داشت که به دلیل تحریمها در دسترس نبود.
معامله با مذاکره

پیوند با ماجرای مکفارلین:
ایده معامله:
دولت ریگان در آمریکا، که آزادی گروگانها برایش اولویت داشت، در سال ۱۹۸۵ به این نتیجه رسید که میتواند از طریق فروش مخفیانه تسلیحات به ایران، هم گروگانها را آزاد کند و هم روابط با "میانهروها" در ایران را بهبود بخشد.
نقش واسطهها:
اسرائیل، که نگران قدرتگیری عراق بود، بهعنوان واسطه وارد شد و پیشنهاد داد تسلیحات آمریکایی را به ایران برساند.
شروع مذاکرات:
در سال ۱۹۸۵، تماسهای مخفی بین مقامات آمریکایی (از جمله اولیور نورث و رابرت مکفارلین) و نمایندگان ایران برقرار شد.
سفر مکفارلین:
در مه ۱۹۸۶ (اردیبهشت ۱۳۶۵)، مکفارلین با هیئتی به تهران سفر کرد و چند محموله تسلیحاتی تحویل داد. در ازای آن، برخی گروگانها (مثل دیوید جاکوبسن در نوامبر ۱۹۸۶) آزاد شدند.

افشا:
در نوامبر ۱۹۸۶، این معامله توسط مجله "الشراع" لبنان فاش شد و رسوایی بزرگی در آمریکا به راه افتاد. مشخص شد بخشی از پول تسلیحات به شورشیان کنترا در نیکاراگوئه ارسال شده است.
پیامدها:
گروگانها: همه گروگانها تا سال ۱۹۹۲ آزاد شدند، اما برخی (مثل باکلی) پیشتر کشته شده بودند.
سیاسی:
رسوایی ایران-کنترا اعتبار دولت ریگان را خدشهدار کرد و نشان داد چگونه سیاست خارجی میتواند به معاملات غیرقانونی منجر شود.
جنگ ایران و عراق: تسلیحات دریافتشده تأثیر محدودی بر جنگ داشت، اما به ایران کمک کرد تا دفاع خود را در برابر حملات هوایی عراق تقویت کند.
این ماجرا نمونهای از پیچیدگیهای روابط بینالمللی در آن دوره بود که منافع متضاد کشورها و گروهها را به هم گره زد.

شاید اولین نفع نفوذ استراتژیک ایران در منطقه بود که آمریکا برخلاف میلش وارد مذاکره با ایران شد.
و این مهم بودن نفوذ استراتژیک را می رساند.
اکنون نیز داشتن نفوذ استراتژیک از مهم ترین نقش های یک کشور در سیستم جهانی است.

ماجرای مک فارلین میتواند یک جواب خوب برای این سوال باشد که نفوذ استراتژیک ایران به چه کار می آید.