🚨حجم آهنگ : ۲۰ مگابایت🚨
شایع
بابا به به چه رنگی عجب آفتاب قشنگی
زنده ام جایزست این همین نقطه است جای اصلیم
خودبتر از همیشمم نه شبیهشونم نه شبیه منن
نه سلیقشونم نه سلیقمن نه تاییدشونم نه تاییدمن
خوشم و خرم، دیروِ خودمو بُردم
دلمو گوش میدم ول کردم مخمو کلاً
میرسم به این آدم که توو هر شرایطی میخوادم
میرسم به خودم مشتی پیر میشم نیاد کسی عیادت
بابا به به به این سقف به این تخت
بابا به به، به ریختم بد نیستم
میخورم از انگور، اَ موندش نبضم کوک
متپه قلبم خوب، خدایِ من ممنون
سورنا
منم همون تیر شهوت پدر
توی هم آغوشی با یه کمون سرد
که بعد تصمیم مادرم به سقط
به تولد شلیک کمونه کردم
اما زندگیم نه تاس شد نه اتفاق
اما زندگیم نه شانس شد نه امتحان
اما زندگیم نه راز شد نه اعتقاد
نه نالیدم به "چرخ زمونه برگرد"
از کودکیم سوز تیز میرسید
وقتی قدَّم هنوز به زیر میز می رسید
من کفِ کفِ خط بودم، لیست می رسید
از واقعه بعد واقعه پلیس میرسید
طبقه ی من، همون خزون زرد بود
که به امییده یه قرون تَن غرق
شدم دانش آموز حروم شهر
که ازم شکار شدن تموم دفترا
به نام ترس که حصار رو کشید
و سارِ حصار که دار رو کشید
من بی ضدگلوله و جبر دبیر
که خشاب صفحه ی چهار رو کشید
یه 16 ساله که هرلحظه باشه
این فکر که باس دفاع کنه تا حمله باشه
این فکر که باس بیاره بالا تف کنه
ولی نباس از ترس رو زمین سنگ....
این شد از زندگی فقط دادم رفت
و کم کم برگ درختارو یادم رفت
دستا می رفت تو جیب داخل کت
تو سنگر کوچه ها اعتمادم رفت
حق رو زد از پشت قبول حق و تَق
واسه صاحاب زبون لق
این واسه تیره مثل مَنای شرور هر درد
که وزن غبار رو عَروض گردن
بهرام
خشم از صورت سردم بشور
که من زندگی نکردم، اگه کردم به زور
خلقم، هدف از خلقم از عقلم به دور
آینده تو از چروکای تو دستم بخون
آرزوی یکی بودم، باهاش رفتم به گور
لعنت به اون که گفت تو این جنگل بمون
که بشی درنده خو بچشنم بگو
تا که بفهمن طعممو که چه تلخم، چه شور
انقدر هارم که چیزی نمیکنه اذیتم
فرق دارم با هرکی تحمیل کرد بهم وضعیتم
چه سخت بود ببینم خودمو بخشی اَ جمع
و قایم کنم فرهنگمو پشت طبیعتم
عددا غنیمتن، همه پی کمیتن
دنبال پر کردن سوراخای شخصیتن با عدد
منم تعیین کردم منطق این بازی نگیرتم
بعدم دادم هزینه شم زدم زیر بقیه ش
خاک برام هویت نساخت
وقتی کسی باز بذری از جنس ما نکاشت
وقتی کسی دیگه به عمق چیزی فکر نکرد
وقتی کسی دیگه وضع متفاوتی نخواست
نه تو مثل ما نباش ازین قصه ها نباف
بذا قصه فقط واسه خواب بگن برات
پناه بگیر زیر خیک چروک حضرات
و سد بساز از دروغ جلو خروش نظرات، خب؟
خیلی واضح ست اینا به چی مینازن؟
واقعیتو ندیدم من تو این فیلما که میسازن
تو این خبرا که هر روز از شبکه پخش میشن
تو این سریالا که زنا توش با روسری میخوابن
ما باند کردیم باهم تریبون ساختیم از کاغذ
ریشه هامون خشک نشد از ترس تازیانه ت
ما میدونستیم ساده نیست این راه پر مانع ست
این تویی که نمیدونی با کی طرفی شاید
من به گوشم حرفات قشنگ و پوچن
آه مردمم رو دوشم بجنب
سهم خودتو بردار منو ببین یه مشت اَ خروار
تو دهن ارباب بزن بمون محکم و سرپا
من به گوشم حرفات قشنگ و پوچن
آه مردمم رو دوشم بجنب
سهم خودتو بردار منو ببین یه مشت اَ خروار
تو دهن ارباب بزن ریشه شو بکن از جا
هیچکس
دکترم بهم گفت کی حس می کنی که تنهایی؟
گفتم وقتی که عیده
سفره ی دلمو واسه ش باز کردم
و دید هی جر می خورم، هی جر می خورم و هی جر
حالش به هم خورد، شکوفه زد
فهمید هر روز من عیده
دستبند به قلمه، مجرم فکری
نخبه ها سلول، کاسب علمی
تو که ازت بخاری بلند نمی شه
حداقل آتیش حسدو می ذاشتی زیر کتری
واگیردار تر از ایدز انتقام شد
گفتن اعتراف کن گفتن اعتراف کن
مار پیله کرد، اژدها شد من با خودم هم معذبم
به خودم هم شک دارم، مرددم
چرا فحش می دی می گی فحشم ندن؟
دایره لغات هرچقدر وسیع باشن، تو یه مربعن
چارچوبا رو تو بشکون
من آدمی ام که خیلی وقتا جرات نکرد
جلو آینه شدم با خودم طرف
آینه شیکست، خورد بتم ترک
من نه یه لاتم، نه یه رهبر
هیچ کدوم این دو تا نیستم
دین دارا منو از خودشون نمی دونن
چون اونقدرا هم باخدا نیستم
حصین
شکوندی هرچی بود
شکوندی هرچی بود تو
شکوندی هرچی بود ، بد یا خوب ، لخته خون
بستُ و سَرو بچه غول ساختی اَز رو مشکلات
وسط راهِ دور، با یه نور، خام و کور
ذَره ذَره راه به زور، میری با زخم پُشت پات
غریبه ها با لهنی ، آشنا ها با ضربه فنی
بهت رِسوندن واسه ساخته ها نه اینجا اَمن نی
پَراتو کج کردی، راهی نی که برگردی
وسط راهی اما اِنگار لَنگ پِیک هَمدردی
با کی باس دَم خور شد، لحظه هاتو صَد دور کن
میبینی هیچکی نیس جُز این آشناهایِ وقت پُر کن
اَما یکی هَه که دِل میده بهت
توو این همه فقط یکی هی میگه وِلش
صبور باش اوضاع همه میشه عالی
شبای تلخُ این حرفای سر کاری