طرفداری - این نقل قول احتمالا اولین نقل قولی از امیر قلعه نویی است که مردم از او در یک برنامه زنده شنیده اند. منتسب به محمد مصدق و نه حمید مصدق. حالا امیر قلعه نویی از میان مصدق ها به سراغ حمیدشان رفته و از نامه صادق هدایت به او یا برعکس سخن گفته. از آن رفتارهای عجیب قلعه نویی که فقط باعثِ ضعیف تر شدن مواضعش و سوژه سازی برای دشمنانش می شود. سوژه هایی برای تمسخر و در نظر نگرفتن تمام حرفهایش.
امیر قلعه نویی دلیلی ندارد برای اثبات حرف هایش دست به دامن این جور داستان های آریایی، هخامنشی وایبری شود و گاف بدهد. سیمئونه در کنفرانس مطبوعاتی بعد از بازی با چلسی در نیمه نهایی جام باشگاه های اروپا واژه ای را به کار برد که برآمده از طبقه فرهنگی اش بود. از مادر بازیکنانش به خاطر حجم عضلات بازوی آنها تشکر کرد و تنها واکنش به حرف هایش کمی خنده در همان کنفرانس مطبوعاتی بود. امیر قلعه نویی هم در محله های پایین شهر تهران به دنیا آمده و بالطبع با ادبیات بچه های همان جا قد کشیده است. درس چندانی هم نخوانده که بخواهد فیلسوف از آب در بیاید اما حتما مربی خوبی است.
نکته مهم ولی این است که جامعه خبرنگاری و رسانه ای نیمی از وقت خود را صرف این می کنند تا سوتی های امیر قلعه نویی را جمع و جور می کنند و روی سایت هایشان آپ کنند. مثلا می روند برادرزاده صادق هدایت را از توی کتابخانه اش بیرون می کشند تا بفهمند چنین نامه ای اصلا وجود خارجی دارد یا نه!
در آوردن این جور سوتی ها و کاستی های ادبیاتی مربی های فوتبال بخشی از خبرنگاری است نه همه آن. چرا این خبرنگاران پیگیر، سراغ موضوع دوپینگ نمی روند که این روزها از سر و روی لیگ برتر بالا می رود. جالب اینکه یکی از تیم های معروف شهرستانی تا نیم فصل دو بازیکن دوپینگی به فوتبال کشور تقدیم کرده و فدراسیون فوتبال ایران دوپینگ یکی از آنها را تا حالا مسکوت گذاشته بود که ضرر آن را در جام ملت ها دید.
این خبرنگاران تیز چنگ بهتر بود از فردوسی پور بپرسند چرا عملکرد تنها بازیکنی که در برنامه نود آنالیز نشد جواد نکونام بود. همان رهبر بلامنازعِ تَق تَق پاس بده ای که تا حال پنج پاس گل هم نداده. بروند از منصوریان بپرسند تا ساعتِ دو شب در برنامه نود چه کار می کند. در حالی که فردا روز تیمش بازی دارد و باید تصمیمات مهمی "بردارد".
خبرنگاران دلیلی ندارد برای اینکه خودشان را به کیروش نزدیک کنند یا توجیهی برای این حجم عاشقی پیدا کنند به امیر قلعه نویی بتازند و تمام حرف هایش را برای سوتی های بامزه اش نادیده بگیرند. کیروش هر قدر هم رقم قراردادش بالا برود بالاخره یک روز از ایران می رود یا به ملکوت اعلا می پیوندد و هیچ خبرنگاری را با خود نخواهد برد. و هیچ مربی جوانی همسفر او نخواهد شد تا از روی سکوها برایش نتیجه بازی مخابره کند و خاطره شود.
شاید بعد ها کیروش مثل قلعه نویی در صفحه چهل و یکم کتاب زندگی اش نقل قولی از مصدق بیاورد. در مورد این مردمان عاشق و خبرنگاران واله. مثلا اینکه:
« شما متوجه نیستید! من با بازگشت دست خالی از آمریکا به ایران، موضع قوی تری خواهم داشت تا با مراجعت با یک سازش و توافق که به بهای از دست رفتن طرفدارانم تمام شود » ( محمد علی موحد، خواب آشفته ی نفت، ج1، ص 334 )
کیروش هم احتمالا اگر عراق را می برد و تنه اش به تنه استرالیا و کره می خورد این همه هشتاد و هفت درصدی نبود.