طرفداری- پرونده با اطلاعاتی که درودگر به عادل فردوسی پور می رساند ابعاد تازه ای به خود می گیرد. ریز مکالمات و فیش های واریزی حکایت از فساد سازمان یافته ای دارد که نشان می دهد تبانی در لیگ یک بیداد می کند. (کلیک کنید)
مدارک به قدر محکمه پسند هست که در نامه ای از مس رفسنجان می خواهند تعهد دهد که در صورت پیروزی در این مرحله اگر تبانی مس کرمان اثبات شد حق اعتراض ندارد و باید با نساجی دوباره این مرحله را برگزار کند. تمام فوتبال ایران درگیر پرونده ای می شود که شاید در چند روز آینده قربانیان زیادی بدهد.
اما در مازندران درست جایی که خاستگاه این دادخواهی است همه چیز وارونه شده است. اینجا یکسری کر و کور شده اند. تنها برنامه تخصصی فوتبال(!) در صدا و سیما طبرستان در این روزهای حساس به جای پرداختن به مسئله مهم تبانی خودشان را با مهمان حضوری برنامه به کوچه علی چپ دعوت کرده اند.
چه مهمانی خوبی به راه افتاد. مجری می پرسد مهمان با ژست های جالب پاسخ می دهد. پاسخ هایی که خود هم نمی داند چه می گوید. مجری باز می پرسد و البته خوب می داند چرا باید بپرسد و چه بپرسد و مهمانی که او هم خوب می داند که چگونه پرسش های هماهنگ شده را پاسخ دهد.
کار را به جایی می رسانند که درودگر مجبور می شود برای دفاع از باشگاه خود پشت خط بیاید. همه چیز تا اینجا طبق برنامه پیش می رود. او پشت خط برنامه ای می آید که باید سنگرش باشد. اما سنگری که با اجرای دوستان تبدیل به جبهه دشمن شده است. مدیرعامل نساجی در کمال ناامیدی از مستطیلی که زرد شده است می گوید؛ می گوید: "کاش حداقل امشب به مسئله تبانی می پرداختید. در این استان کسی نیست که همراهی ام کند، تنها ماندهام."
پاسخ مجری برای تمام کسانی که نظارگره این نمایش مضحک بودن مانند خنجر زهرآلود بود. می گوید: "حالا کاری نداریم مس امروز یک هیچ برد و رفت مرحله بعد!"
بله، کاری نداریم. به ما چه ربطی دارد که مس تبانی کرده است. اصلا به ما چه که نساجی چه کار می کند. ما خیلی زرنگ باشیم زندگی خودمان را پیش می بریم.
" یه سر به بابلسر می زنیم، دوباره به استودیو برمی گردیم. دوباره به بابلسر می رویم و دوباره به استودیو و دوباره..."
این داستان برنامه ای است که مدت هاست از شبکه طبرستان روی آنتن می رود. برنامه ای که نصف وقتش را صرف تبلیغ جوجه و مرغ می کند. مستطیلی که از روز تولد زرد بود، پژمردنش را در شب مظلومیت نساجی به مردم مازندران نشان داد. مُرد تا شاید مردم مازندران بیش از این زرد نبینند.