طرفداری- در جستجوی مدعی اصلی كسب عنوان قهرمانی در رقابت های لیگ قهرمانان اروپای این فصل بیشتر نام دو تیم بارسلونا قهرمان فصل پیش این رقابت ها و بایرن مونیخ مطرح می گردد، رویارویی این دو تیم در مرحله نیمه نهایی فصل گذشته لیگ قهرمانان نیز در حقیقت فینال زودرس این رقابت ها محسوب می گردید كه به دیداری در بالاترین سطح تكنیكی و تاكتیكی ممكن بدل شد.
در این فصل نیز این دو تیم عملكردی درخشان از خود نشان داده اند و در نگاه اول از تشابهات زیادی برخوردار هستند. بایرن مونیخ و بارسلونا هر دو فوتبالی بر مبنای تملك بالای توپ به نمایش می گذارند و به سختی توپ را به حریف واگذار می كنند، در بخش تهاجمی نیز هر دو تیم از بازیكنانی با كیفیت و تكنیكی بهره می برند، با این وجود فلسفه فوتبالی این دو تیم و ایده های سرمربیان آنها در جزئیات اختلافات بزرگی با یكدیگر دارند.
فوتبال موقعیت محور
پپ گواردیولا سرمربی بایرن مونیخ فوتبالی موقعیت محور (Juego de Posicion) را در این تیم پیاده كرده است، این نوع فوتبال شیوه مخصوصی از فوتبال با تملك بالای توپ است كه توسط یوهان كرایوف هلندی در اواخر دهه هشتاد میلادی و زمان حضورش در بارسلونا ابداع و حتی تا حدودی به اجر گذاشته شد. در حقیقت این شیوه از فوتبال بیشتر از توتال فوتبال (Total Voetbal) هلندی نشات گرفته كه نارنجی پوشان با استفاده از آن در جام جهانی 1974 آلمان خوش درخشیدند و حتی به فینال مونیخ نیز راه یافتند.
ایده اصلی این شیوه از فوتبال بر مبنای تقسیم زمین بازی به مناطق مشخص بنا شده و بازیكنان تیم مجبور هستند كه این مناطق را بر طبق ایده سرمربی و شرایط بازی به اشغال و تصرف خود درآورند. تشكیل مثلث های فراوان توسط بازیكنان در زمین مسابقه از اهداف اصلی چنین شیوه ای محسوب می گردد كه باعث می گردد توپ سریع و ساده بین بازیكنان خودی به گردش درآید. در چنین سیستم و ایده ای از فوتبال، چیدمان هایی نظیر 3-3-4 و 2-5-3 در درجه دوم اهمیت قرار می گیرند و تنها اشغال مناطق تقسیم شده در زمین حائز اهمیت می شوند.
فلسفه فوتبالی گواردیولا
یوهان كرایوف در زمان حضور خود در بارسلونا به الگو و استاد پپ گواردیولای جوان بدل گشت و بعدها گواردیولا به عنوان سرمربی ایده فوتبالی موقعیت محور خود را با كمك از فلسفه فوتبالی كرایوف گسترش داد. گواردیولا زمین تمرین بایرن مونیخ را همانند صفحه شطرنج به كمك شش خط عمودی و پنج خط افقی به سی عدد چهار گوش مشابه تقسیم بندی نموده و به بازیكنان خود می آموزد كه چگونه می بایست چنین مناطق و یا چهار گوش هایی را در حین بازی به اشغال خود در آورند. گواردیولا خود تصوری دقیق از چنین تاكتیكی دارد و به خوبی می داند كه كدام بازیكنان و چه موقع باید چنین مناطق یا چهار گوش هایی را به تصرف خود درآورند.
برای نمونه هرگز به طور هم زمان دو بازیكن نباید در یك چهار گوش قرار گیرند و همچنین هرگز نباید در یك لحظه بیش از سه بازیكن در یك خط افقی و بیش از دو بازیكن در یك خط عمودی وجود داشته باشند. پیاده نمودن چنین ایده ای همانطور كه به نظر می رسد بسیار دشوار است و گواردیولا می خواهد به این طریق كنترل كامل تیم خود را بر بازی تضمین نماید. به همین دلیل برخی مواقع مشاجراتی بین این سرمربی اسپانیایی و توماس مولر در جلسات تمرینی دیده می شود، چون نحوه بازی انفجاری و ناگهانی توماس مولر نظم مورد نظر تاكتیكی گواردیولا را بر هم می زند.
لوئیز انریكه همانند یوپ هاینکس نه پپ گواردیولا
بارسلونا زیر نظر لوئیز انریكه تا حدود زیادی از بازی موقعیت محور مورد نظر گواردیولا فاصله گرفته است. انریكه در بیشتر مواقع از سیستم 3-3-4 در بارسلونا استفاده می نماید و برای او تصرف نقاط مختلف زمین توسط بازیكنان خودی از اهمیت خاصی برخوردار نیست. تاكتیك مورد نظر لوئیز انریكه بیشتر بر مبنای ایجاد فضای مناسب برای حركت بازیكنان سرعتی و تكنیكی قرار گرفته و در فصل گذشته نیز این سرمربی موفقیت خود در فتح سه گانه را بیشتر مدیون حركات منحصر به فرد مثلث تهاجمی خود می باشد. این سه بازیكنان در افكار و ایده های لوئیز انریكه و همچنین تركیب بارسلونا از آزادی فراوانی برخوردار هستند، برای نمونه ستاره ای نظیر لیونل مسی می تواند در همه نقاط زمین حضور یابد.
بارسلونای لوئیز انریكه كمتر یادآور سیستم موقعیت محور گواردیولا می باشد بلكه بیشتر می توان آن را بیشتر با فلسفه كلاسیك فوتبال بایرن مونیخ مقایسه نمود. در حقیقت تشابهات زیادی بین بایرن مونیخ یوپ هاینكس و بارسلونای لوئیز انریكه چه در زمینه اقتدار كامل در زمین و چه در زمینه حضور بازیكنان تكنیكی در كناره هاى زمین قابل مشاهده است. در مجموع می توان مدعی شد كه بازی بارسلونا زیر نظر لوئیز انریكه سریع تر و عمودی تر یا مستقیم تر از زمان پپ گواردیولا شده است.
بارسلونا و بایرن مونیخ به بازیكنان اصلی خود وابستگی فراوانی دارند، مونیخی ها علاوه بر این در بازی های خود باید به این موضوع اعتماد كنند كه گواردیولا چگونه با ایده هایش مناطق مورد نظر خود در زمین را تصرف می كند و سیستم های دفاعی تیمی را بر مبنای سیستم حریف منطبق می نماید. چون اگر این سرمربی اسپانیایی در این مسئله همانند مرحله نیمه نهایی لیگ قهرمانان دو فصل گذشته ناكام بماند، باز هم دست مونیخی ها از رسیدن به هر عنوانی خارج از آلمان و بوندسلیگا خالی خواهد ماند.
همه استراتژی و تاكتیك های تیمی در بارسلونا اما زمانی به مشكل بر می خورد كه لوئیز سوارز، مسی یا نیمار با مصدومیت سختی روبرو شوند. غیبت یكی از این بازیكنان به تنهایی برای تیم قابل تحمل خواهد بود، اما اگر زمانی دو نفر از این مهاجمین با مشكل مصدومیت روبرو شوند، تیم با مشكل بسیار بزرگی مواجه خواهد شد. با این همه با وجود چنین اختلافاتی بین بارسلونا و بایرن مونیخ، یك نقطه اشتراك تعیین كننده بین این دو تیم قابل مشاهده است كه آن هم به وابستگی بسیار زیاد شرایط بارسلونا و بایرن مونیخ به موفقیت این تیم ها در لیگ قهرمانان اروپا مربوط می شود. در حقیقت در زمینه موفقیت ایده های سرمربیان این دو تیم تنها موفقیت در لیگ قهرمانان معیار قرار می گیرد و قضاوت در این زمینه تنها به درخشش این دو تیم در این رقابت ها محدود می گردد.