طرفداری- وقتی بعد از شکست تیم ملی آراژانتین برابر تیم ملی سیلی در فیال رقابت های کوپا آمه ریکا، مسی در عصر یکشنه به شکلی غیرمنتظره بازنشستگی اش از بازی های ملی را اعلام کرد دنیا شوکه و متحیر شده بود. منطق مسی برای این بازنشستگی زودهنگام این بود که نتوانسته بود برای دومین سال پیاپی، برابر یک رقیب تکراری، تیمش را به قهرمانی برساند.
خیلی ها گفته اند که بازیکن 29 ساله در لحظه تصمیم گرفته است و وقتی دوباره آرام شود به بازگشت به تیم ملی فکر خواهد کرد. این اگری است برای آینده، اما فعلاً همه چیزی که اهمیت دارد حال است و درحال حاضر، تصمیم مسی ناشی از ترکیب عدم بلوغ و کجخلقی به نظر میآید.
هیچکس انکار نمی کند که او باید از تماشای تیمش که اینقدر به جام نزدیک شده بود و دوباره ناامید شد ضربه خورده باشد. اما تسلیم شدن و گفتن اینکه "تیم ملی برای من تمام شد. همه کاری که می توانستم را کردم. قهرمان نبودن ناراحت کننده است،" خیلی شایسته نبود. نه به عنوان بازیکنی که امسال پنجمین توپ طلایش را برده بود و نه به عنوان کاپیتان تیم بازندهای که نیاز داشتند تا او آنها را در آغوشش بگیرد.
با اینکه بازیکنان زیادی هستند که مسی می تواند در هنگام مواجهه با ناامیدیهای متوالی از آنها الهام بگیرد، هیچ گزینهای بهتر از نادال برای درس گرفتن از او در مورد چنین مسئلهای وجود ندارد.
از زمان ورود پر سر و صدایش در سال 2005 کارنامه مرد اسپانیایی با بالا و پائین های متعدد تعریف شده است. او شماره یک آن زمان دنیا، بهترین بازیکن دنیا، راجر فدرر را مجبور کرد تا تاکتیکهایش را حدس بزند و زمانی که به نظر می رسید تنیس قرار است تا ابدیت یک شوی تک نفره باشد، بازی را تبدیل به یک دوگانه کرد.
سال 2005 شروع نادال بود و در سال 2008 به اوج خود رسید. او نه تنها چهارمین اوپن فرانسه خود را برد بلکه – بعد از دو تلاش ناموفق – موفق شد تا فدرر را در ویمبلدون کنار بزند، آنهم در بازی که مدتهاست به عنوان یکی از بهترین فینالهای تمام اعصار به کتابهای تاریخ راه پیدا کرده است. آن سال قهرمانیاش در المپیک پکن هم بود که در کنار تعدادی برد دیگر او را بالاتر از فدرر به صدر جدول رده بندی جهانی برد.
2008 سال اوج نادال بود و 2009 سال حضیض او. او اوپن استرالیا را برد تا سال را خوب شروع کند، اما از آنجا به بعد سراشیبی بود. ابتدا با یک شکست در برابر رابین سودرلینگ در دور چهارم اوپن فرانسه آغاز شد که اولین شکستش در آن تورنمنت بود و بعد هم مجبور شد به علت مصدومیت زانو از ویمبلدون کنار بکشد. رقبای او، به طور خاص فدرر، برتری نسبت به او پیدا کردند و او تنها مانده بود تا حسرت جا به جایی آتشینی که در طی یک سال اتفاق افتاده بود را بخورد.
از آن زمان، رابطه قهر و آشتی او با پیروزیها و شکستها و مصدومیتها و ریکاوریها، مثل یک سریال پایانناپذیر ادامه یافته است. و فارغ از تمام آنچه که متحمل شده است، که شامل کنار کشیدن کامل امسال او از فصل چمن هم میشود، بازیکن 30 ساله اشتیاق، انگیزه و شور خود برای ورزش را حفظ کرده است.
کلمه دیگری که به ذهن می آید تعهد است. هیچوقت در این روند فرساینده توقف و آغاز دوباره، نادال تعهدش به ورزش و برگرداندن حرفهاش به مسیر درست را از دست نداد. درست است که سال گذشته او به خودش تردید کرد – که در نتایجش بازتاب یافت – اما هرگز پشتش را به تنیس نکرد. و به احتمال قریب به یقین تا موقعی که بخواهد تنیس حرفهای بازی کند هم اینکار را نخواهد کرد.
تنیس و فوتبال به اندازه باز و کبوتر از هم متفاوتند جز در این جنبه که هر دو ورزشهای المپیکیاند. این جنبه است که مسی و نادال را امسال به طور خاصی به هم متصل میکند.
نادال اهدافش را مشخص کرده است – اینکه در المپیک بازی کند و پرچمدار اسپانیا باشد. آینده نزدیک مسی احتمالاً بازی های المپیک را به خود نخواهد دید، اما اگر بازیکن آرژانتینی تصمیم بگیرد که به بازیهای ملی برگردد، احتمالاً تنها چیزی خواهد بود که، حداقل امسال، در آن با مرد مایورکایی مشترک خواهد شد: رقم زدن یک بازگشت ارزشمند.