عکس معروفی هست که لیونل مسی پیراهنی را رو به دوربین گرفته که رویش نوشته شده «آیمار» و نشان میدهد او تا چه حد شیفته این بازیکن بود. آیمار در 35 سالگی خداحافظی کرده و کفشها را آویختو همه با حسرت دربارهاش حرف زدند.
لیونل مسی گفته: «... به حرکات پابلو نگاه میکردم که در عین سادگی غنایی بالا داشتند و به خودم میگفتم ای کاش میتوانستم مثل او بودم. پابلو ممنون برای همه آنچه برای ما انجام دادی» و دیگو مارادونا هم گفته: «... پابلو یگانه بازیکنی بود که دوست دارید بازیاش را تماشا کنید.»
pablo-aimar1
درخشش آیمار در ریور پلات آن قدر خوب بود تا همه انتظار ورودش به اروپا را بکشند. او جام جهانی 1997 جوانان را همراه استبان کامبیاسو و خوران رومن ریکلمه فتح کرده بود (و بعدها در جامهای جهانی 2002 و 2006 هم به میدان میرفت). در آرژانتین او را « Payaso » میخواندند یعنی «دلقک»، چرا که همیشه و در هر شرایطی لبخندی روی لبانش جاری بود. آنچه به او ترکیب دوست داشتنیتری میداد.
آیمار سرانجام سال 2001 با مبلغ 24 میلیون یورو از ریورپلات راهی والنسیا شد. زمانی که 21 سال داشت و او را «مارادونا جدید» میخواندند. هکتور کوپر مربی والنسیا بود و تیمش با درخشش آیمار و همینطور مندیتا پا به فینال لیگ قهرمانان 2001 نمیگذاشت. آیمار بین دو نیمه به دلیل مصدومیت به بیرون فراخوانده شد تا والنسیا نزول کند و سرانجام طی ضربات پنالتی مغلوب بایرن مونیخ شود. سپس رافا بنیتس وارد والنسیا تیمش را حول آیمار شکل داد. رافا سنتی بود و آیمار را بدل کرد به هنرمند و بازیساز تیمش و نقش شماره ده سنتی را پشت سر مهاجم نوک برعهده گرفت. هافبکهای قدرتمند مثل کیلی گونزالس نبردهای فیزیکی را انجام میدادند و مهاجمان هوشمندی مثل خوان سانچز و جان کارو دروازهها را میگشودند. آن روزها آیمار را در اسپانیا «جادوگر» میخواندند. یک شعبده باز. بازیکنی با کنترل توپهای خارقالعاده در موقعیتهای بسیار دشوار. با چشمانی که فضاهای مناسب را به سرعت میدید و پاسهایی بیش از حد دقیق بودند.
pablo-aimar2
والنسیا با او طی سالهای 2002 و 2004 قهرمان لیگ شد و جام یوفا را هم با پیروزی برابر مارسی فتح کرد. پس از آن بنیتس با مدیران والنسیا درگیر شد و جمله معروف «من درخواست یک میز کرده بودم و آنها برایم یک لامپ خریدند» را بر زبان آورد و اسپانیا را به مقصد لیورپول ترک کرد. شاید بنیتس باید آیمار را با خودش به آنفیلد میبرد، ولو آن که لیورپول در آن دوران هم ژابی آلونسو را داشت و هم لوییز گارسیا را. همان زمان کلودیو رانیری رهبری والنسیا را در دست گرفته بود و اعتماد چندانی به آیمار نداشت و او را بارها از ترکیب اصلیاش بیرون گذاشت. دورانی که به نظر میرسید پابلو اعتماد به نفسش را از دست داده.
آیمار در 2006 راهی رئال ساراگوسا شد. راهی باشگاه قعر جدولی که شباهتی به والنسیا اوج گرفته نداشت. او در فصل دومش با آسیب دیدگیهای متوالی روبرو شد و در فصل 2008-2007 فقط 22 بار به میدان رفت در حالی که هموطنش روبرتو آیالا را کنار میدید. ولی ساراگوسا به لیگ پایین سقوط کرد و دوران حضور آیمار در اسپانیا به پایان رسید. تابستان 2008 راهی بنفیکا شد و خاویر ساویولا هموطنش در فصل 10-2009 کنارش قرار گرفت و ترکیب آن دو با اسکار کاردوزو و همینطور آنخل دی ماریا فوق العاده درآمد و بنفیکا قهرمان لیگ شد. او سال 2013 پس از پنج سال از پرتغال راهی باشگاه جوهر دارول در مالزی شد، ولی به دلیل مصدومیت اولین بازیاش را پس از شش ماه انجام داد. ژانویه پیش - 2015 - بود که به ریور پلات بازگشت.
آیمار خداحافظی کرد بی آنکه بتواند «مارادونا جدید» شود. طی دو دهه اخیر خیلیها او را با دلیل و بیدلیل مارادونا جدید خواندند. کسی مثل دنیل اورتگا که به ماردونا شباهتهایی داشت و کسی مثل خوان سباستین ورون که هیچ شباهتی به مارادونا پیدا نمیکرد. حتی لیونل مسی که بهترین آرژانتینی پس از مارادونا بهشمار میرود هم نتوانست توفیق دیگو را در تیم ملی تکرار کند. آیمار با 52 بازی ملی و فقط 8 گل ملی رفته و آرژانتینیها باید کماکان انتظار بکشند.
pablo-aimar4
اگر بخواهید سختگیرانه زندگی حرفهای آیمار را جمعبندی کنید باید گفت او خیلی زود در حالی که به نظر میرسید در حال اوجگیری است سقوط کرد. او با آن ترکیب پسرانه معصومانهاش در ریور پلات و سپس والنسیا پروازی بلند کرده بود، ولی جسم او توانایی آن تکلها و ضربهها را نداشت و چه حیف. او میخواست با ارائه بازیهای خوبی در ریور پلات کفشهایش را بیاویزد، ولی مصدومیتهای پی در پی اجازه ندادند دوباره در تیمی که دوستش داشت بدرخشد.
پابلو آیمار 💙💙💙