مطلب ارسالی کاربران
ارین روبن ؛ "مرد شیشه ای که کهنه نمیشود"
----------------------------------------
لو هولتز: به نظر من همه باید برای یک بار هم که شده طعم شکست را بچشند چون شکست درس های زیادی را به ما می آموزد. و این است لازمه ی هر پیروزی!
----------------------------------------
شکست ، کلمه ای واهمه انگیز، نا امید کننده ، کلمه ای که هیچ کس مایل به شنیدن اسمش هم نیست.
چه بخواهی و نخواهی روزی شکست با تو ملاقات خواهد کرد.
این تو هستی که میتوانی معنی شکست را عوض کنی ، شکست را بشکن و خود
را بالا ببر.
شکست کلمه ای موفقیت اور و پر امید است . نبود شکست به معنای نبود امید است.
خوشا به حال انها که با شکست دوست شدند!
وقتی لباس سرخ را بر تنش دیدیم انگار که نیمه ی گمشده ای از یک شی با ارزش را پیدا کرده ایم.
مرد کچل شیشه ای!
ترک هایش نشان از شکست هایش داشت ، و اتحاد ترک هایش نشان از پیروزی اش.
وقتی به جمع کوسه های سرخ پیوست انگار که با نگاهش همه ی دل ها را شکست
دل های شیشه ای شکسته به مرد شیشه ای ملحق شدند.
اولین گلش به گرگ های المان مرهمی بود بر زخم دل های شکسته.
گل هایش خاص بوند همانند خودش.
حرکت هایش ساده بودند همانند سرش.
شادی هایش نمک بر روی زخم بودند برای دشمنانش.
ارین شیشه ی نشکنی است که بعد از شکست هایش شیشه هایش دوباره به هم پیوند میخورند.
هر کس اگر انقدر ترک میخورد دیگر پودر میشد!
اما برای ارین فقط امید معنا دارد.
خشمش به سنگر شیاطین سرخ ، سربازان اولدترافورد را به تعظیم واداشت.
حال اولدترافورد شاهزاده داشت، شاهزاده ی جوان شیشه ای.!
سلطنتش بر جهان بر اوج رفته بود.
شیشه هایش محکم تر از همیشه با او بودند.
در فینال جام جهانی افریقا ، او فقط یک هدف داشت؛ " امپراطوری بر جهان"
نبرد تن به تنش با کاسیاس مقدس ، جهان را به سکوت دعوت کرد.
همه جا خاموش بود ، فقط صدای ناله ی شیشه هایش به گوش میرسید.
جسم گردی که تا لحظه ای پیش نزد مرد هلندی غلط میخورد حال در دستان سنگربان مقدس اسپانیا ارام گرفته بود.
مردان هلند تسلیم مردان اسپانیا شدند.
"تسلیم" این کلمه برای یک نفر بیمعنی بود.
همان شیشه ای که تا دقایقی پیش شکسته بود دوباره بلند شد.
سال های نهضش ادامه داشت ، به نظر میرسید ارین دیگر شکستنی است.
با چشمانی گریان مقابل ابی پوشان لندن نظاره گر بالا بردن جام اروپا بود.
با نگاهی رو به زمین دریافت که مقابل زنبور های المان به زانو افتاده.
این ناامیدی ها انگار ارین را تقویت میکرد.
و چه تقویتی!
سال بعد سلطه این مرد هلندی بر المان و اروپا شروع شد.
در فینال لیگ قهرمانان اروپا ، وقتی دو تیم مساوی بودند، ناگهان به قلب کندوی زنبور های المان رسید ، همانند قطعه های کلاسیک ارام حرکت میکرد و یکی را پس از دیگری جا میگزاشت ، توپ ارام ارام به تور دروازه بوسه زد.
اری روبن پادشاه اروپا شده بود.
سلطه او نه تنها بر فوتبال بلکه بر دل های طرفداران سرخ ها ادامه دارد.
" در نا امیدی بسی امید است / پایان شب سیه سپید است"
او مردی است که ناامید نمیشود
و اجزایش نمیشکند.
و شیشه هایش کهنه نمیشود.