۱۲ بهمن روزی تلخ برای ورزش ایران است. سالروز درگذشت محراب شاهرخی بازیکن سابق شاهین، پرسپولیس و تیم ملی که به سمت سرمربیگری پرسپولیس هم رسید.
سکته مغزی در سال ۱۳۷۱ باعث مرگ محراب شد، در شرایطی که ۴۹ سال بیشتر نداشت. اغلب پیشکسوتان دهه ۴۰ و ۵۰ فوتبال، همواره از او به عنوان نماد مظلومیت یاد میکنند و مرگش را از غم انگیزترین خاطرات زندگیشان میدانند.
پرسش اینجاست که چرا شاهرخی با چنین مشخصهای در حافظه فوتبال ایران ماندگار شده؟ به خاطر دو بار اقدام به خودکشیاش در اوج جوانی و شهرت؟ یا به دلیل کنارگذاشتنش از سرمربیگری پرسپولیس در سال ۱۳۶۰، به سبک رایج پاپوشهای اول انقلاب؟
یا شاید به خاطر منش و رفتار او در فوتبال، به نحوی که همایون بهزادی میگفت بامعرفت تر از «عمو محراب» در فوتبال پیدا نمیشد. مردی که وقتی برای استخدام به وزارت کشاورزی معرفی شده بود، جمعی جوان بیکار را نیز همراهش برده بود که من با اینها حاضر به استخدام هستم!
زادروز:
۱۳ بهمن ۱۳۲۲
زادگاه: شهرستان بندر ماهشهر
عمو محراب که از نوجوانی با زبان انگلیسی آشنا بود و علاقه خاصی به خواندن و نوشتن داشت، شرح اتفاقات روزانه را در دفتر خاطراتش مینویسد، همراه با دستخط و یادگاریبقیه اعضای تیم ملی که به نوشته ابراهیم افشار مورخ ورزشی، گویا این دفتر نزد مونا دختر محراب در ایالات متحده است.
افتخارات دوران بازیگری:
اولین قهرمانی ایران در جام ملتهای آسیا در سال ۱۳۴۷ به میزبانی امجدیه رقم خورد. آغاز طلایی فوتبال ایران و سلطه دهساله بر فوتبال قاره کهن. در آن تیم با هدایت محمود بیاتی، شاهرخی در تمام بازیها فیکس بود.
شهریور همان سال خبری غیرقابل باور در محافل فوتبالی پیچید. شاهرخی خودکشی کرده! بار اول با ۳۰ قرص و سپس ۶۰ قرص اما توسط دوستانش از مرگ نجات یافته. چرا بازیکنی در اوج قدرت و شهرت، انگیزهاش برای زندگی را از دست میدهد؟
محراب ضمن بازی در پست دفاع راست و چپ، در خط میانی هم بکار گرفته میشد. او که سال ۴۸ با پیکان قهرمان ایران شده بود، دو بار هم جام تخت جمشید را با پرسپولیس فتح کرد اما با وجودیکه دوست داشت با پیراهن قرمز از فوتبال خداحافظی کند، سال ۵۴ از این تیم جدا شد.
جواد اللهوردی که از بازیکنان نسل جدید پرسپولیس بود، میگوید: باشگاه نامهای به محراب داده بود که از این به بعد میتوانید فوتبال را هرکجا بخواهید ادامه دهید. اشک در چشم عمو محراب حلقه زد. با بغض گفت؛ لااقل دعوت نکردند تا با یک چای تلخ و با احترام بیشتری بیرونمان کنند.
محراب رفت تا مدتی کوتاه برای شهباز بازی کند و کفشهایش را در همین تیم بیاویزد. سال ۱۳۵۵ در فیلم علفهای هرز به کارگردانی فرزان دلجو بازی کرد. او در این فیلم به خاطر ابتلا به «سرطان مغز» جانش را از دست میدهد. ۱۶ سال بعد نیز سکته مغزی در زندگی واقعی، جان محراب را میگیرد!
مربیگری:
شاهرخی از تابستان ۵۶ تا زمستان ۶۰ سرمربی پرسپولیس ماند. بخشی از این زمان، در گرماگرم انقلاب به تعطیلی فوتبال گذشت. او پرسپولیس را در لیگ 56 به عنوان دوم رساند. سال ۵۷ نیز در همین رتبه بودند که به خاطر وقایع انقلاب، لیگ تخت جمشید بی آنکه به پایان برسد، برای همیشه بایگانی شد.
جام «شهید مهدی اسپندی» اولین دوره مسابقات رسمی بعد از انقلاب بود. محراب پرسپولیس را در این مسابقات به قهرمانی رساند. سال ۶۰ در جام باشگاههای تهران دوم شدند که البته جام قهرمانی فقط به خاطر تعیین نتیجه ۳-۰ مقابل هما از دست رفت. زیرا سازمان تربیت بدنی قصد داشت اسم پرسپولیس را به نام «شهید چمران» تغییر دهد که محراب هم به نشانه اعتراض، تیمش را مقابل هما به میدان نفرستاد!
آن سال پرسپولیس در فینال جام حذفی هم در ضربات پنالتی به شاهین باخت. یک اتفاق در شیراز، بهانه «عزل انقلابی» سرمربی پرسپولیس را مهیا کرد. پرسپولیسیها در شیراز، مهمان علیرضا حیدری مهاجم تیمشان بودند که اتفاقاتی رخ میدهد که شرح آن جایی ثبت نشده. مهدی حدادپور مورخ فوتبال درباره ماجرای شیراز مینویسد: «بهانه به دست بدخواهان داد، به محراب گفتند تا آبها از آسیاب نیفتاده در خانه بمان و بیرون نیا تا همه چیز تمام شود.»
در بازگشت به تهران، محمد دادکان که محراب را مقصر آن ماجرا میدانست، اعتقاد داشت رفتار محراب با فضای انقلابی همخوانی ندارد. دادکان قبل از بازی پرسپولیس مقابل تیم ملی لیبی در جام بینالمللی وحدت، سوت را در تمرینات از محراب گرفته و به علی پروین میدهد.
روزمرگ:
پرویز دهداری دوم آذر ۷۱ دیده از جهان فرو بست، محراب شاهرخی هم ۷۰ روز بعد و در تاریخ ۱۲ بهمن درگذشت تا آرامگاه ابدیاش در بهشت زهرا کنار پرویز دهداری باشد!