در پایان، همه چیز فراتر از تحمل توبیاس لولز بود. این مدافع در تمام مدت 15 دقیقه پایانی بازی با مونیخ 1860 در خانه توسط هواداران تیم خود هو شد و هنگامی که پس از سوت پایان بر روی نیمکت نشست، شروع به گریستن کرد. مردی با شرافت و غرور و یک حرفهای خوب، به یک شخص مضطرب احساسی تقلیل یافته بود، آن هم توسط هواداران خودی. جرم او؟ اشتباهی در دقیقه 75 که باعث پیشافتادن تیم مهمان شد.
البته این اتفاق قبلاً هم رخ داده است، هنگامی که اشلی کول در ومبلی هدف هواداران انگلستان قرار گرفت و امانوئل ابوئه در بازی برابر ویگان در 2008 طعم تلخ خشم هواداران آرسنال را چشید. گفته شده ابوئه، که خود در دقیقه 32 به بازی آمده بود، پس از تعویضشدن و رفتن به رختکن، بالأخره به خاطر قرارگرفتن در آن فضای مسموم و هو شدنها، به گریه افتاد.
کول اخیراً گفت که توانست در برابر صداها مقاومت کند اما اشاره کرد که فوتبال از سال 2000، که وی اولین بازی خود را برای آرسنال انجام داد، به مکان ظالمتری تبدیل شده است. وی در گفت و گو با نشریه Green Soccer Journal گفت: "باید بگویم که [فوتبال] نسبت به زمانی که شروع به بازی کردم تغییر کرده است. اما چه کار میتوان کرد؟ امروزه عقاید بیشتری در فوتبال وجود دارد."
در حقیقت دنیا نسبت به 10 سال پیش خشمگینتر به نظر میرسد. رسانه اجتماعی – و کامنتها در وبسایتها – به نظر مسیر جدیدی برای ابراز تلخیهای فردی به مردم ارائه داده است. ناشناسبودن توانایی بسیار زیادی برای توهینکردن به افراد اعطا میکند و تماشاگران به علّت حجم انبوه حاضر در ورزشگاه اغلب میتوانند احساس ناشناسبودن داشته باشند.
و این اتفاقی بود که جمعه شب، هنگامی که لولز توسط هواداران فورتونا دوسلدورف هدف قرار گرفت، رخ داد. بیش از 34000 تماشاگر در ورزشگاه Esprit-Arena حاضر بودند و اکثریت آنها از قبل به خاطر اشتباه هفته گذشته لولز در German Cup برابر تیم دسته چهارمی ویدنبروک از دست او عصبانی بودند.
اما شاید مشکل اصلی برای لولز، گذشته او باشد. وی به خاطر گذشتهاش با تیم همشهری؛ یعنی بروسیا مونشنگلادباخ، هرگز به درستی توسط هواداران فورتونا پذیرفته نشد. او در 13 سالگی به گلادباخ پیوست و پس از 6 سال اولین بازی خود را برای این تیم انجام داد. در اندک زمانی به عنوان کاپیتان تیم محبوب تمام دوران زندگیاش برگزیده شد و یک بار با اشاره به پرچم گلادباخ گفت: "قلب من به شکل یک الماس است." هنگامی که از وی سوال شد که آیا میتواند به یک تیم همشهری دیگر، افسی کلن، بپیوندد، گفت: "نه. من زیادی گلادباخر هستم."
با تأسف برای لولز، این قصه عشقی توسط موشنگلادباخ به پایان رسید. در 2011 لولز گزینهای جز ترک تیم نداشت و تابستان همان سال به فورتونا دوسلدورف پیوست. فورتونا در لیگ دو آلمان بازی میکند. اما لولز با نظراتی صادق اما شاید بدون تفکر لازم، که چند ماه بعد اعلام کرد، به دوران حضور خود در فورتونا کمکی نکرد: "من قبلاً قلبم را به یک باشگاه دادم و به تلخی ناامید شدم. دیگر این اشتباه را تکرار نخواهم کرد."
در مقابل، طرفداران فورتونا نیز او را در قلب خود جای ندادند. قابل درک است، شاید، اما فاصله زیادی وجود دارد بین آن موضوع و توهینی که این بازیکن پس اشتباهش در جام بر روی اینترنت و در استادیوم پس از اشتباه در برابر گلادباخ دریافت کرد.
اگر هر بازیکن دیگری بود، توهینها به این تلخی نمیبود. مایک بوسکنز، مربی فورتونا، گفت: "این یک تعقیب و محاکمه جادوگران است [منظور یک محاکمه غیرعقلانی است] و باید متوقف شود." مدیر ورزشی باشگاه، وولف ورنر، افزود: "هیچکس مستحق چنین برخوردی از هواداران خودی نیست."
خود لولز چیز زیادی نگفت. تمامی حرفهای وی این بود: "رنجآور است، البته که این طور است. اما من به کمک آن رشد خواهم کرد." و شاید او به خاطر این سختی به شخصی قویتر و بازیکنی بهتر تبدیل خواهد شد. در حقیقت شاید او یکی از محبوبین هواداران شود.
زیرا جمعه شب، پس از فریادهای "لولز را بیرون کنید" و اشکها، چیزی غیرطبیعی رخ داد. پس از آن که اولتراهای فورتونا فهمیدند لولز به گریه افتاده است، شروع به فریادزدن نام وی کردند. در آغاز لولز حرکتی نکرد، اما سپس آرام آرام به آن سوی ورزشگاه، جایی که هواداران نام او را صدا میزدند، رفت. ابتدا جرأت نکرد به بالا نگاه کند اما سرانجام برای حامیان خود دست تکان داد و حتی بر روی پرچم باشگاه ضربه زد.
از نفرت به عشق در 60 ثانیه. نه لولز و نه هیچکس دیگری که آن جا حاضر بود، آن شب را فراموش نخواهد کرد. امید است که این اتفاق یادآور عدهای از مردم باشد تا بدانند هنگامی که از روی سکوها بازیکنی را مورد توهین قرار میدهند، نه تنها با یک بازیکن بلکه با یک انسان نیز طرف هستند.