طرفداری- آنچه بین دو نیمه بازی مقابل میلان در فینال لیگ قهرمانان بر اسکوربرد ورزشگاه آتاتورک نقش بسته بود، تنها بهانه ای برای قرمزها بود تا یکی از باشکوه ترین بازگشت های فوتبال را به ثبت برسانند. مردان بنیتز با طوفانی 6 دقیقه ای توانستند سه گل به ثمر برسانند و کار به ضربات پنالتی بکشانند. آندری شوچنکو، کسی که آخرین پنالتی را در قهرمانی سال 2003 به ثمر رسانده بود این بار آخرین پنالتی را از دست داد تا یرزی دودک و هم بازی هایش قهرمانی را هرچه عجیب تر و باونکردنی تر جشن بگیرند.
آن بازی و آنطور که بعدها آن را جادوی استانبول نامیدند بالاخص مهار عجیب یرزی دودک روی ضربه شوچنکو به عنوان بهترین لحظه تاریخ لیگ قهرمانان انتخاب شده است. بیایید ببینیم قهرمانان آنفیلد حالا کجا هستند و پس از استانبول چه روزهایی را در زندگی ورزشی و شخصی خود تجربه کرده اند.
1. جیمی کرگر
پسر بومی اهل محله باتل، کسی که تنها پیراهن لیورپول را بر تن کرد و 700 بازی از زمان نخستین بازی خود در سال 1997 تا انتهای فصل 2012-13 به ثبت رساند. استانبول و آن بازی را بهترین بازی زندگی ورزشی او می دانند. او جدا از این قهرمانی، دو مدال حذفی، یک مدال جام یوفا، سه مدال لیگ کاپ و دو مدال سوپر جام اروپا را در ویترین افتخارات خانه اش دارد. اگرچه او پس از یورو 2008 از بازی های ملی خداحافظی کرده بود، با توجه به مصدومیت های پیش آمده از سوی فابیو کاپلو متقاعد شد که راهی جام جهانی 2010 شود. او حالا کارشناس شبکه اسکای اسپورتس است.
2. ژابی آلونسو
پس از جمع کردن شهرتی نسبی در سوسیداد به عنوان یک بازیکن آینده دار، او یازده سال پیش به لیورپول آمد و همواره یکی از مهره های کلیدی لیورپول بود. او پس از پنج سال مثال زدنی در لیورپول راهی رئال مادرید شد. او در اسپانیا دو بار لالیگا، دو جام حذفی و یک جام لیگ قهرمانان دیگر را به دست آورد. او بخشی مهم از تیم ملی اسپانیا در طلایی ترین دوباره تاریخ خود بود و دو یورو و یک جام جهانی را به دست آورد. او حالا در بایرن مونیخ بازی می کند.
3. استیون جرارد
نماد باشگاه لیورپول، قهرمان اصلی فینال 2005 و کاپیتان اسبق تیم ملی انگلستان، حالا 16 سالی می شود که در تیم اصلی لیورپول بازی می کند. بر این آمار اما افزوده نخواهد شد و او در پایان فصل راهی لیگ آمریکا می شود. بهترین بازیکن آن فینال، قرمزها را در آخرین لحظات دور گروهی با یک شوت باورنکردنی به دور حذفی آن مسابقات رهنمون کرده بود. او یک سال بعد هم دو گل در جریان بازی و یک پنالتی را در فینال جام حذفی به ثمر رساند و یک قهرمانی دیگر برای لیورپول به ارمغان آورد. او به همه جام های ممکن به جز لیگ برتر دست پیدا کرد. اگرچه سه بار در این مسابقات دوم شده است.
4.یرزی دودک
او که در بهترین بازی تمام طول زندگیاش، با مهار های شگفت انگیز خود پیرلو و شوچنکو را ناکام گذاشت قرمزها را به افتخار رساند. او در فصل بعد و وقتی په په رینا از ویارئال خریده شد، به یک دروازبان نیمکت نشین تبدیل شد. او در سال 2007 به رئال مادرید پیوست و چهار سال به عنوان گلر ذخیره ایکر کاسیاس روی نیمکت سانتیاگو برنابئو نشست. او که شصت بازی ملی و سابقه سال ها گلف بازی کردن را دارد، سفیر لیگ قهرمانان در سال جاری است.
5. سامی هیپیا
قلب خط دفاعی لیورپولی که تنها 6 گل در مسیر قهرمانی آن فصل دریافت کرد. او در سال 1999 از ویلم هلند به لیورپول پیوست و وقتی ده سال بعد با چشم های گریان آنفیلد را ترک می کرد یکی از محبوب ترین بازیکنان تاریخ باشگاه بود. او دو فصل در لورکوزن بازی کرد و در سال 2011 بازنشست شد. او بلافاصله مربی این تیم شد. او پس از آن، سابقه مربیگری در برایتون انگلستان را هم دارد.
6. جیمی ترائوره
مدافع اهل مالی که در سال 1999 به لیورپول پیوست، هیچگاه تا پیش از حضور رافائل بنیتز به یک بازیکن ثابت تبدیل نشده بود. او در استانبول بازی کرد و یک بار شوچنکو را در گلزنی ناکام گذاشت. او که هیچگاه بازیکن بزرگی نبود مگر در همان شبی که باید، پس از لیورپول در ساوتهمپتون، چارلتون، پورتموث و بیرمنگام در انگلستان و سپس موناکو و مارسی در فرانسه بازی کرد. او در ماه نوامبر سال 2014 با پیراهن سیاتل ساندرز از فوتبال خداحافظی کرد.
7. لوئیس گارسیا
زننده گل های معروف به چلسی و یوونتوس در آن جام، در ابتدای همان فصل از بارسلونا به لیورپول پیوست. این بازیکن دوپای تکنیکی که حتی با وجود قامت کوتاه در هوا هم موفق بود، یکی از بازیکنان محبوب لیورپول در آن سال ها بود و سرود مخصوص خود که تو طلوع منی را هم از سوی هواداران روی سکوها داشت. او پس از مصدومیت های بسیار، در سال 2007 در ازای بخشی از قرارداد فرناندو تورس راهی اتلتیکو شد. او بعدها در یونان و مکزیک بازی کرد و در حال حاضر کاپیتان باشگاه اتلتیکو کلکته هندوستان است.
8. جان آرنه ریسه
دارنده رکورد بیشترین بازی ملی برای کشور نروژ، در سال 2001 از موناکو به لیورپول آمد و از همان ابتدا با پای چپ قدرتمند خود تاثیرگذار ظاهر شد. او که تنها بازیکن لیورپول در فینال بود که پنالتی خود را از دست داد، تا سال 2008 و انتقال به رم در لیورپول باقی ماند. پس از سه فصل حضور در پایتخت ایتالیا، او به فولهام پیوست. او پس از سقوط این تیم به آپوئل قبرس پیوست.
9. هری کیول
او که برخلاف پیش بینی ها در ترکیب قرار گرفت، در دقیقه 23 مصدوم و تعویض شد. او که پیش از لیورپول، به لیدز کمک کرده بود تا لیگ قهرمانان فصل 2000-01 صعود کنند، با وجود مصدومیت ها هیچوقت نتوانست آنطور که باید در آنفیلد بدرخشد. او در سال 2008 به گالاتاسرای پیوست. او بعدها به کشورش بازگشت و در باشگاه های ملبورن ویکتوری و ملبورت هارت بازی کرد. او در ماه مارس گذاشته اعلام بازنشستگی کرد و حالا آکادمی شخصی خودش را دارد.
10. میلان باروش
آقای گل یورو 2004، تا دقیقه 85 در آن دیدار در پیراهن لیورپول بازی کرد. چند ماه بعد او به آستوون ویلا و سپس المپیک لیون پیوست و توانست لیگ فرانسه را به دست بیاورد. او بعدها به پورتموث پیوست و جام حذفی انگلستان را به دست آورد. در ترکیه و گالاتاسرای چهار بار قهرمان لیگ ترکیه شد. او در سال 2013 در یک انتقال احساسی به تیم دوران کودکی اش بانیک استراوا پیوست و دستمزد خود را به تیم های پایه این باشگاه بخشید. او تا همین حالا در همان تیم بازی می کند.
11. دتمار هامان
این آلمانی که در تغییری تاکتیکی بین دو نیمه جانشین استیو فینان شد، کاتالیزگر بازگشت لیورپول و برگشت ورق بازی شد. او با انگشت پای شکسته اولین پنالتی قرمزها را به ثمر رساند. او بعدها به منچستر سیتی پیوست و از سوی اسون گوران اریکسون سرمربی وقت آن تیم به عنوان مهم ترین بازیکن باشگاه شناخته شد. دی دی هامان در میلتون کفش ها را آویخت. او پیش از لیورپول و نیوکاسل، با بایرن دو بار لیگ آلمان و یک جام یوفا را کسب کرده بود. او همینک در شبکه های بریتانیایی به عنوان کارشناس مشغول به کار است.
12. ولادیمیر اسمیتسر
پسر دوست داشتنی اهل جمهوری چک، به جای کیول مصدوم در نیمه نخست به بازی آمد. او گل دوم لیورپول را با شوت مقابل یکی از شوت گیر ترین دروازبانان آن روزهای فوتبال اروپا، دیدا به ثمر رساند. او پس از لیورپول به بردو فرانسه پیوست. لنس و اسلاویا پراک تیم های بعدی او بودند. او همینک در تیم ملی چک دستیار میشل بلیک است و البته دستی هم در سیاست برده است و برای انتخاب پارلمان اروپا در سال 2014 نامزد شد.
13. استیو فینان
ملی پوش اسبق تیم ملی ایرلند که سابقه 52 بازی ملی را دارد، پیش از انتقال تابستان سال 2003 به لیورپول در فولهام بازی می کرد. او در تمام بازی های لیورپول در آن جام بازی کرد و مصدومیت باعث شد بین دو نیمه فینال تعویض شود. او فصل بعد با قرمزها جام حذفی را به دست آورد و بعد به اسپانیول و پورتموث پیوست. او پس از شکست در فینال جام حذفی سال 2010 مقابل چلسی از فوتبال خداحافظی کرد و در حال حاضر به ساخت و ساز ساختمانی مشغول است.
بیرون از تصویر: جبرئیل سیسه
او که با آقای گلی در لیگ فرانسه و با مبلغی که رکورد نقل و انتقالات باشگاه را جابجا کرد، در سال 2004 به لیورپول پیوست. سیسه با دو مصدومیت وحشتناک شکستگی مچ پا هرگز نتوانست به پیشرفت خود ادامه دهد. او در دقیقه 85 جانشین باروش شد و یکی از پنالتی ها را به ثمر رساند. او در بازی فینال سوپر کاپ مقابل زسکا دو گل به ثمر رساند و در فینال جام حذفی سال بعد هم گلزنی کرد. او که خصوصیاتش پاهای سریع و موهای عجیب بود، 41 بازی ملی برای تیم فرانسه داشت و بعد از لیورپول به مارسی پیوست. باستیا هشتمین تیمی است که از زمان ترک لیورپول، سیسه پیراهن آن را بر تن کرده است. او یک بار با الغرافه به اصفهان هم سفر کرد و دو بار دروازه سپاهان را باز کرد.
بیرون از تصویر: رافائل بنیتز
او که با والنسیا لیگ اسپانیا و جام یوفا را کسب کرده بود، حضور در انگلستان را با لیگ قهرمانان آغاز کرد. بنیتز در فصل بعد جام حذفی را هم کسب کرد و به روند رو به جلوی خود تا سال 2009 ادامه داد. فصل بد 2010 سبب اخراج بنیتز شد. او در اینتر میلان جانشین مورینیو شد اما موفق نبود. او سپس با چلسی جام یوفا را به دست آورد و از سال 2013 به سرمربیگری ناپولی برگزیده شد. او با این تیم یک بار کوپا ایتالیا را به دست آورده است.