اختصاصی طرفداری-هوای سرد استادیوم آزادی در 13 بهمن سال 90 حتی نفس کشیدن را هم سخت کرده بود نشستن روی صندلی های سرد استادیوم آزادی برای هواداری که از ساعت ها قبل از شروع بازی آماده بود، مشکل شده بود.
هواداری که آمده بود بعد از چند باخت پیاپی و بحث برانگیز بالاخره عروسی را در کوچه خود ببیند. اما یک حادثه تمام دنیا را در نیمه اول در برابر چشمان این هوادار تیره و تار کرد: آن هم از روی اشتباه عجیب کاپیتان محبوب سرخ پوشان. نیمه اول با همان تک گل به پایان رسید.
نیمه دوم با سر گیجه آغاز شد؛ با احساس آغاز شد و نتیجه این احساس گل دوم آبی پوشان بود شوت سرکشی که توپ را به تور سرخ پوشان چسباند تا کاخ آرزوها برای کسی از صبح به امید فقط یک چیز آمده بود بر باد برود. شادی های عجیب کنار خط مربی آبی پوشان حکایت از یک مسئله داشت و آن هم پوبله شدن بود؛ وی فقط همین نکته را در ذهن داشت!
با اخراج یکی از بازیکنان سرخ پوش تیر خلاص بر پیکر بی رمق و بی جان پرسپولیس اصابت کرد تا کار از نظر عقلی تمام شده باشد حتی می توان گفت از نظر فوتبالی هم تمام بود و سرخ پوشان خود را برای یک شکست دیگر آماده می کردند. اما همین که کار برای یک نفر فقط یک نفر تمام نشده کافی بود تا یک حماسه خلق شود. آن شخص کسی نبود جز مصطفی پاشا، پیر فوتبال ترک ها. او می دانست کجا قرار دارد! می دانست که بازی تمام نشده؛ می دانست که گفته بود: "سرنوشت این بازی را شما ذخیره ها رقم می زنید."
ابتدا کیای سرخ پوش با چهره ای مصمم با چهره ای بر افروخته با چهره ای که انگار به او بر خورده بود وارد شد و بعد از آن، ایمون آمد.
وقتی وارد میشد کمتر کسی فکر می کرد که شب، شب اوست. او فقط یک نیمه کم فروغ در برابر ذوب آهن داشت که کند نشان داده بود اما آمد. وقتی آمد کاپیتان گفت: "اه باز این اومد!"
به کریمی حق می دهیم چون خیلی ها با او هم عقیده بودند خیلی ها گفتند این گره به دست بزرگان باز نشد حال به دست ایمون؟!
آتش بازی آغاز شد: دقیقه 81 روی پاس عمقی در بین مدافعانی که حالا با غرور گام بر می داشتند، ایمون صاحب توپ شد. انگار سال ها اینگونه صاحب توپ شده بود که می دانست با یک تک ضربه چگونه دروازه بان اول تیم ملی را مغلوب کند! گل اول زده شد تا مرهمی بر زخم ها باشد تا بعد از سال ها دروازه آبی پوشان فتح شود. این بار هم به زعم خیلی ها کار با همین مرهم تمام بود اما! اما کیای تمام نشدنی برای سرخ پوشان مهندسی کرد و توپ را جایی فرستاد که گلزن مادرزاد پرسپولیس انتظارش را می کشید و این بار با یک ضربه چکشی توپش به تور آبی ها بوسه زد تا همین جای کار هم حماسه رقم خورده بود اما افندی انگار راضی نمیشد.
تعویض نوری با بادامکی ناآماده همانقدر تعجب برانگیز بود که پرسپولیس به بازی برگشته بود. دقیقه 92 با حضور یک نفر فقط یک نفر در محوطه جریمه آبی پوشان حماسه تکمیل شد. پاس بادامکی به زاید رسید و این بار با یک چرخش دنیا بر سر آبی پوشان خراب شد. در آن دقیقه پرسپولیسی نبود که در زمین حضور داشته باشد. همه آن ها در اسمان ها سیر می کردند. کسی که در آن سرما نای نفس کشیدن نداشت کسی که در آن سرما نای نشستن نداشت حالا در زمین بند نبود! پدران ما برای ما از سال 52 و از 6 گل، هت تریک صفر ایران پاک گفتند و ما برای فرزندانمان از این حماسه از سال 90 و هت تریک زاید می گوییم.
اسم آن شب فراموش نشدنی، شب زاید الوصف بود!