اختصاصی طرفداری- پیروزی لستر سیتی در برابر چلسی در ماه دسامبر، دیداری بود که گویا چکیده ای از تمام لیگ برتر را تا آن لحظه در خود جای داده بود. نکته اصلی دیدار اضطراب و ناهماهنگی بازیکنان چلسی نبود، درخشش جیمی واردی و ریاض محرز نیز نبود؛ بلکه نکته اصلی دیدار این بود که بار دیگر تیمی که مالکیت توپ کمتری داشت، پیروز از میدان خارج شد.
این روند در حال افزایش است. در همان هفته از لیگ جزیره، تنها تیم هایی که هم مالکیت توپ بیشتری نسبت به حریف داشتند و هم توانستند پیروز از میدان خارج شوند، تیم های آرسنال و واتفورد بودند که با دو تیم قعر جدولی بازی داشتند. حتی منچستر سیتی هم با مالکیت کمتر توپ توانست بر سوانزی غلبه کند. درصد مالکیت توپ سیتی در این دیدار 49.9 درصد و مالکیت سوانزی 50.1 درصد بود. در چنین شرایطی، لیورپول که در دیدار با وست برومویچ 68 درصد مالکیت توپ را داشت، نتوانست از پس این تیم برآید.
تنها دیداری که مطابق همان روش سنتی مالکیت توپ، خلق موقعیت و استفاده از موقعیت ها بود، برد 2 بر 0 آرسنال در برابر آستون ویلای قعرنشین بود.
![](https://ts2.tarafdari.com/users/user6983/kh1.jpg)
با رشد این روند، آمار دیگری هم در لیگ جزیره جابجا شده است. در پایان هفته شانزدهم لیگ جزیره، 37.5 درصد بازی ها با برد خانگی و 33.75 درصد بازی ها با برد خارج از خانه به پایان رسیده است. اگر میانگینی از همین آمار را در ده سال اخیر در لیگ جزیره بررسی کنیم، مشاهده می شود که 46.9 درصد بازی ها با برد خانگی و 28.1 درصد بازی ها با برد خارج از خانه تمام شده است. آمار اوایل این فصل با این میانگین مطابقت داشت؛ ولی با ادامه فصل و رسیدن به نیمه فصل این آمار تغییر قابل توجهی داشته است. در واقع تاثیر امتیاز میزبانی در پیروزی تیم ها کمرنگ تر شده است.
دلیل این امر به راحتی قابل توضیح است. در حال حاضر، سفر به شهرهای دیگر بسیار راحت تر از گذشته است، بازیکنان در بهترین هتل ها اقامت می کنند، دانش ورزشی به اندازه ای رشد داشته است که بازیکنان به راحتی برای بازی آماده می شوند و همچنین استادیوم ها و زمین های بازی با استانداردسازی های مختلف، بیش از پیش ایمن شده اند.
اما در این فصل، تغییرات تاکتیکی هم دخیل در این موضوع بوده اند.
ما در دوره ای قرار گرفته ایم که مالکیت توپ تضمینی برای پیروزی نیست و حتی به نظر می رسد که پیروزی را سخت تر هم می کند. اکثر تیم ها در ضد حملات موفق ظاهر می شوند و در مقابل نیز تیم های میزبان با اعتقاد به داشتن ابتکار عمل و مالکیت توپ به بازی می پردازند و این مسئله شاید بتواند توضیح دهد که چرا بردهای خانگی با کاهش روبرو است.
لیگ جزیره امسال، با تیم هایی بسته شده است که در ضد حملات توانمند هستند. لستر سیتی، کریستال پالاس و وستهم یونایتد تیم هایی هستند که توانسته اند نتایج قابل ملاحظه ای را در بازی های خارج از خانه به دست آورند. واتفورد نیز از جمله تیم هایی است که بر مبنای ضد حمله کار کرده است و تاکنون توانسته تیم های پایین تر از رتبه خود را شکست دهد ولی در برابر تیم های بالاتر از خود همیشه ناکام بوده است. واتفورد اساسا تیمی است که تیم های ضعیف تر از خود را شکست می دهد و در برابر تیم های قوی تر شکست می خورد. اما آنها هم مثل وست بروم تیمی هستند مبتنی بر ضدحمله.
اما هنوز نوعی پارادوکس اینجا مشاهده می شود. چه کارشناسانی که در مورد اهمیت انتقال توپ صحبت می کنند و چه همه افرادی که بازی های لستر سیتی را تماشا می کنند، این موضوع را حس کرده اند؛ عقب نشینی و سپس یک حرکت رو به جلوی انفجاری.
![](https://ts2.tarafdari.com/users/user6983/kh2.jpg)
بنابر آمار به دست آمده از اوپتا، تاکنون تنها 4.7 درصد گل ها از طریق ضد حمله بi دست آمده است که لستر سیتی با 4 گل زده از این طریق بهترین در این زمینه است. این آمار نسبت رقم 3.8 درصدی فصل قبل افزایش داشته است و البته در مقایسه با رقم 5.4 درصدی دو فصل پیش کاهش داشته است.
البته لازم به ذکر است که تعریف اوپتا از گل هایی که از روش ضد حمله به ثمر می رسند، سختگیرانه است. وقتی شما در حال مقایسه هستید، مهم است که از منابع داده یکسانی استفاده کنید.
آمار و ارقام یوفا درباره آنچه در لیگ قهرمانان اروپا اتفاق می افتد چنین به ما می گوید که ضد حملات کلیدی هستند. جایی که توماس شاف، سرمربی سابق وردربرمن، به این نکته اشاره می کند که بارسلونا -که در زمان پپ گواردیولا سلطان بازی زیبا با مالکیت توپ بود- ضد حملات را نیز به بازی خود افزوده است و این امر به لطف خط حمله توانمند و تمایل ایوان راکیتیچ برای ارسال پاس های ریسک دار محقق شده است.
آمار یوفا همچنین، آشکار می سازد که 20.6 درصد گل ها از طریق ضد حملات به ثمر رسیده اند که نسبت به عدد آمار 23 درصدی فصل 14-2013 و همچنین رقم 27 درصدی فصل گذشته رقابت های لیگ قهرمانان، با کاهش روبرو شده است. البته شایان ذکر است که شاید تعریف ضد حمله نزد یوفا کمی متفاوت باشد. بنابر گزارشی که در فصل 06-2005 توسط اندی روزبرگ، کارگردان بخش فنی یوفا، ارائه شده است، مشاهده می شود که 40 درصد گل ها از طریق ضد حملات به دست آمده است. به عبارتی دیگر، چیزی که ما شاهد آن هستیم، بیانگر این است که اگرچه تیم ها رفته رفته در ضد حملات توانمندتر می شوند، اما گل های به ثمر رسیده از این طریق کاهش می یابد.
باید اذعان کرد که حساب لیگ قهرمانان اروپا با لیگ جزیره جداست و در رقابت میان باشگاه های برتر اروپا، تیم های خوب، خوب هستند و تیم های ضعیف، ضعیف.
مسلم است که در این فصل از لیگ جزیره، تیم هایی که برپایه ضد حمله بوده و چشم نواز بازی کرده اند، به عنوان تیم هایی متوسط در انگلستان شناخته می شوند. از طرفی اجرای درست برنامه ها و از طرفی استفاده از افراد کاربلد، باعث شده است تا این تیم ها فراتر از حد معمول ظاهر شوند.
شاید آمار و ارقام ما را در مورد تعریف سختی ضدحمله گمراه کند، به ویژه زمانی که پدیده گیگن پرسینگ یا پرس برای بازپس گیری توپ رخ می دهد. یک بخش کلیدی که در استایل مربیگری پپ گواردیولا و یورگن کلوپ مشاهده می شود. در این روش بازیکنان پس از لو دادن توپ، سعی می کنند هر چه سریع تر دوباره توپ را به دست آورند و با این کار نه تنها مقابل ضد حمله حریف را می گیرند، بلکه یک ضد حمله جدید نیز علیه تیم حریف به وجود می آورند. آیا ضد ضد حمله همان ضد حمله است؟ اگر ضد ضد حمله با ضد حمله پاسخ داده شود چه؟
![](https://ts2.tarafdari.com/users/user6983/kh3.jpg)
با ظهور ضد حمله و ضد ضد حمله، مشکلات بسیار زیاد می شود، به ویژه زمانی که دو تیم که برپایه ضد حمله بازی می کنند، مقابل هم قرار بگیرند. اگر هیچکدام از دو تیم توپ را نخواهند، بازی فوتبال شبیه بازی مرغ ها می شود، جایی که هر دو تیم در جدال با یکدیگر هستند تا تیم مقابل اولین حمله را آغاز کند.
پس از دوران حکمرانی مالکیت توپ، احساس می شود که فوتبال به عصر جدیدی وارد شده است. عصری که نداشتن مالکیت توپ به داشتن آن ترجیح داده می شود.