مسعو دافا من به خاطره بامزه دارمراجع به اون گل تاریخی راموس.
دقیقه ۹۲ بودو یه گل عقب بودیم واعصاب خورد تو جمع خانوادگی داشتیممیدیدم بازیو.
پدر بزرگمن بافوری گذشته بود اون شب و مشغول بود ماهم اینور بازیو میدیدمکه یهو راموس اون گلرو زد.آقا من از فرط خوشحالی یادمه نشسته بودماز جامپریدم اسمون
تو همون لحظه خوشحالی و بالا و پایین پریدن با پا اومدمرو بافور قدیمیپدربزرگ و شکست.
کلی شاکی شد و داد و بیداد کرد بهم اما من خوشحال بودم و فردا واسش درستش کردمو خاطره اون گل دقیقه ۹۳ اینجوری تو ذهنم موند واسه همیشه