طرفداری- سرمربی پیشین چلسی، آورام گرانت در مورد چلسی، شیوه کار باب پیزلی و فوتبال در آفریقا گفته است.
به گزارش Guardian، گرانت که هماکنون سرمربی تیم ملی غنا است، چلسی را برای اولینبار به فینال لیگ قهرمانان اروپا رساند. او سال 2007 جانشین ژوزه مورینیو در چلسی شد، اما خیلی زود اخراج شد. پس از او، 11 مربی دیگر هم اخراج شدند تا آنتونیو کونته سکاندار هدایت چلسی شود. گرانت در رابطه با این موضوع، گفت:
فکر میکنم مشکل چلسی این است که آنها هویت (شناسه) مشخصی برای بازیهایشان ندارند. آرسنال دارد، گواردیولا دارد. چلسی ندارد. آنها میخواهند بازیکنان را بخرند و جام ببرند. اما نمیتوانند با اینکار هویت داشته باشند، چراکه هر سال مربیان خود را عوض میکنند. از طرف دیگر، آنها مدیر اجراییای دارند (مایکل امانلو) کارش را خوب انجام میدهد. بازیکنان جوان خوبی میخرد و ترکیب فوقالعادهای را ایجاد کرده است. متعادلترین ترکیب در لیگ برتر انگلستان. اما در چلسی، تنها چیزی که ثابت میماند، مالک باشگاه است و مدیران اجرایی باشگاه. اگر آنها مارینا و مایکل را هم هر سال عوض کنند، نمیتوانند عملکرد خوبی داشته باشند.
عملکرد آنتونیو کونته، گرانت را تحت تاثیر قرار داده است. اگرچه او اعتقاد دارد سرمربی پیشین یوونتوس و تیم ملی ایتالیا، در زمانی به باشگاه آمده است که آبیها آماده تغییر بودند.
فصل گذشته خیلی بد گذشت. هم از نظر فوتبالی، هم از نظر روانی. بازیکنان، خوب هستند. اما ادن هازارد فراموش کرده بود چونه فوتبال بازی کند. هیچکدام از بازیکنان عملکرد خوبی نداشتند. بنابراین کونته در زمان خوبی به باشگاه آمد. بازیکنان برای تغییر آماده بودند و میخواستند شرایط را تغییر دهند. با تمام احترام نسبت به ژوزه، من فکر نمیکنم آنگونه که رسانهها میگویند، او پادشاه جهان و نخبه باشد. او نشان داد که اینگونه نبود، هرچند آنگونه هم که در منچستر یونایتد از او انتقاد میشود، بیمصرف نیست. او سرمربی خوبی است، با مشکلاتی که دارد، مانند هر انسان دیگری.
چیزی که در مورد او خیلی دوست دارم این است فکر میکنم کونته شروع کرد به راضی کردن هواداران. با 2-4-4 شروع کرد، سیستمی که هیچگاه با آن به میدان نرفته بود. من در تمام دوران، پیگیر عملکرد کونته بودهام. او در یوونتوس با سیستم سه دفاعه بازی میکرد، در چلسی تغییر سیستم داد، اما شخصیتاش تغییر نکرد.
در فوتبال سرمربیانی هستند که میتوانند با سیستمهای متفاوتی بهمیدان بروند، مانند سر الکس فرگوسن. در مورد سرمربیانی مانند کونته و ونگر اما تغییر سیستم جواب نمیدهد، چراکه با سیستم دیگری آشنا نیستند. فکر میکنم بهترین اتفاقی که برای چلسی روی داد، شکست 3-0 به آرسنال بود، پس از آن او به سیستم پیشین خود بازگشت و حالا آنها با سیستمی بازی میکنند که برای بازیکنانشان مناسب است.
چلسی عملکرد بسیار خوبی دارد و باید به کونته احترام بگذارم. او مانند دیگران لجباز نیست و میگوید باشد، این روند پاسخ نمیدهد، تغییرش میدهیم. میدانم که بازیکنان در ابتدا از شرایط موجود خوشحال نبودند. اما با صدرنشینی، شرایط خوب شد.
غنا از سال 1982 تاکنون در جام ملتهای آفریقا قهرمان نشده است و حالا غناییها امیدوارند با گرانت به افتخاری بزرگ برسند:
همهچیز به این بستگی دارد که چه در سر دارید. شما میتوانید از نظر روانی تغییر کنید. میتوانید مثالهای زیادی را ببینید، بازیکنانی که بازنده بودند، اما ذهنیتی برنده پیدا کردند. شما باید ایدهتان را در ذهنتان بکارید. این موضوع در همهجا مصداق دارد، تجارت، مردم و همه کارها. برای مثال، زمانی که من به اینجا آمادم، مثالهای زیادی در مورد مایکل جردن و محمد علی زدم. اینکه آنها چگونه تمرین میکنند، چگونه غذا میخورند و چگونه بهترین شدند. این موضوع به بازیکنان کمک کرد. بازیکنان حتی به من پیامهایی دادند که نقل قولهایی از این افراد در آن وجود داشت. من به آنها گفتم، حتی مایکل جردن تا 25 سالگی به عنوان یک بازنده شناخته میشد. اما چه اتفاقی افتاد؟ فیل جکسون آمد و با او چه کار کرد؟ او به مایکل بسکتبال یاد نداد. تنها ذهنیت صحیح را در ذهن او قرار دارد. یکبار به دروگبا گفتم، در ذهن تو چهار میمون وجود دارند و سه صندلی، دنبال صندلی چهارم بگرد.
آورام گرانت که از سال 2014 سرمربی غنا شده است، سال 2015 با این تیم به نائب قهرمانی جام ملتهای آفریقا رسید.
زمانی که به آفریقا آمدم، میخواستم بدانم چرا از این همه استعداد، یک تیم خوب تشکیل نمیشود. هیچ تیم آفریقایی حتی به نیمه نهایی جام جهانی هم نرسیده است. در نهایت به شعار همیشگیام رسیدم، هیچکس آنقدر استعداد ندارد که بتواند متکی بر استعداد خود باشد.
یکی از برترین دستآوردهای گرانت، به لیورپول باز میگردد. جایی که باب پیزلی به او اجازه داد در ملوود تمرینات لیورپول را تماشا کند.
حضور در آنجا تاثیر بزرگی داشت، واقعاً بزرگ. اول بهخاطر شیوه انتخاب بازیکناناش و هدایت تیم. من از آلمان آمده بودم، جایی که تیمها باید دو ساعت در مورد حریف خود صحبت کنند. اما اینجا قبل از بازی تنها دو دقیقه صحبت میکردند. پیزلی خیلی صحبت نمیکرد، اما زمانی که حرف میزد، دقیقاً به اصلیترین نکته اشاره کرد. یادم میآید یکبار در برابر اورتون به میدان میرفتند. سپس مربی تیم، تام ساوندرز، آنجا بود و به او گفتم: میتوانم صحبتهای درون تیمی را بشنوم؟ او گفت: قبلاً حرفهایمان را زدهایم. منظورش ده دقیقه قبل بود که بازیکنان آمدند و پنج دقیقه صحبت کردند. از او پرسیدم چه گفتید، پاسخ داد: دو-سه تا نکته را یادآوری کردیم. در قیاس با آلمان، بسیار عجیب بود. آنها بازی را بردند، از آنجا بود که فهمیدم ذهنیت تاثیر شگرفی در نتیجه دارد.
بازیای که آنها انجام میدادند فوقالعاده بود. فکر میکنم مردم یادشان نمیآید، اما آنها واقعاً فوتبال را در انگلستان تغییر دادند. روی زمین بازی میکردند و خبری از توپهای بلند نبود. و همینگونه سهبار قهرمان اروپا شدند. وقتی بازی آنها را میدیدی، تق تق تق، به یکدیگر پاس میدادند. وقتی میگویید تیکی تاکا، باید بگویم همهچیز از آنجا شروع میشود.