"بعد از گفتگو با خانواده ام تصمیم گرفتم حکم دادگاه مونیخ درباره مشکل مالیاتی خودم را قبول کنم. من وکلای خودم را مامور کرده بودم نه برای اینکه دنبال دادگاه تجدید نظر بروند. این دفاعیه، موقعیت و پاسخ شخصی من بود؛ اختلاس مالیاتی، اشتباه من در زندگی بود. عواقب این اشتباه را داوطلبانه می پذیرم.
به علاوه بلافاصله از ریاست باشگاه بایرن مونیخ و شورای نظارت آن استعفا میدهم. می خواهم از آسیب رساندن به باشگاهم خودداری کنم. بایرن مونیخ شغل و همه زندگی من است و همواره خواهد بود. من با این باشگاه و آدم های فوق العاده اش جای دیگری پیوند خواهم داشت. تا روزی که زنده هستم. دوستان و حامیان بایرن مونیخ، ازصمیم قلب به خاطر حمایت هایتان از شما ممنونم."
اولی هوینس.
تیم گاهی می برد، قهرمان می شود،خوشحالیم. گاهی هم دقیقه 92 فینال را از دست می دهد و گریه می کنیم.
خیلی زود نهایتا 24 ساعت بعد برد و باخت ها را فراموش می کنیم؛ حسرت فینال 1999 هنوز هم برای مونیخی ها با وجود گرفتن پنجمین ستاره باقی مانده است. یا حتی حسرت فینال از دست رفته در مونیخ و 4 فینال از دست رفته دیگر.
اما گاهی در حاشیه مستطیل سبز، اتفاقاتی می افتد که قلب و روح هوادار را زخمی می کند و هر وقت هم به یادش بیفتیم زخمش باز می شود و حسرت می خوریم. نه برد است نه باخت. نه شوت و پاسی رد و بدل می شود نه کسی گل می زند یا می خورد، نه جامی می گیرند و نه جامی می دهند.
آنچه که می گیرند خاطرات خوش سال های زیادی است که در ذهن هواداران باقی مانده است.
خداحافظی کان را هیچ وقت فراموش نمی کنیم. یادمان نمی رود هیتسفیلد با اشک در آغوش هوینس، مونیخ را ترک کرد. خوب به یاد داریم هاینکس با گریه اعلام کرد به هر چه می خواسته رسیده و می خواهد فوتبال را کنار بگذارد. مصدومیت های پیاپی و مشکلات روحی دایسلر که این ستاره تکنیکی فوتبال آلمان را کمرنگ کرد هنوز هم مثل خوره روی اعصابمان است. هنوز هم حسرت شماره یکی را می خوریم که روزی در هانوفر تن انکه بود و حالا بایگانی شده. حسرت آن 2 بازی لعنتی را می خوریم که بالاک نیاز داشت تا به 100 بازی ملی برسد و نرسید.
با همین چند اسم به اندازه دو دهه خاطره داریم.
اولی هوینس دیروز به 3 سال و نیم حبس محکوم شد. یعنی تا سپتامبر 2017 اولی هوینس باید در زندان بماند.
این یعنی که بایرن می تواند ششمین، هفتمین، هشتمین و حتی نهمین قهرمانی اش را هم به دست بیاورد اما اولی هوینس در جشن قهرمانی هیچ یک از آن ها نباشد. هوینسی که به جرات می توان گفت معمار بایرن این سال هاست.
بایرنی که در اواسط دهه 2000 تنها به یک تیم خوب در حد 8 تیم نهایی لیگ قهرمانان تبدیل شده بود و یکی پس از دیگری بازیکنان خوبش را هم از دست می داد و بازیکنان درجه 2 بسیاری هم جذب کرده بود. اما با آمدن هوینس همه چیز عوض شد.
بازیکنان طراز اول تیم همه تمدید کردند. بازیکنان درجه یک اروپایی هم به بایرن آمدند. بایرن در عرض 4 سال 3 بار به فینال لیگ قهرمانان رسید و بالاخره پنجمین قهرمانی اش را جشن گرفت. گواردیولا را آورد و تمامی رکورد های اسبق بوندسلیگا و حتی بعضی از رکورد های لیگ قهرمانان را با هاینکس جا به جا کرد. حتی هاینکس نیز یاد آور نام این مدیر بزرگ است. چرا که دوستی این دو در آلمان یکی از دلایل آمدن هاینکس و نتایج بعدش بود.
سال های زیادی کنار مربیان روی نیمکت عادت کرده بودیم هوینس را ببینیم.
بعد که قیصر رفت و هوینس به عنوان ریاست باشگاه بایرن انتخاب شد. ترکیب او، هوفنر و رومنیگه در کنار هم روی سکو های استادیوم ها با همان شال سفید و قرمزی که به گردنشان می انداختند و خوشحالی های بعد از گلشان یکی از بهترین ترکیب هایی بود که در ذهن بایرنی ها نقش بسته بود. با رفتن هوفنر تا حدودی این ترکیب به هم ریخت. هوینس و رومنیگه را می دیدیم و گاهی هم هوفنر می آمد. اما حالا دیدن رومنیگه تنها مثل دیدن فرمانده ای است که تمام سپاهش را از دست داده و خودش هم نمی خواهد زنده بماند.
چهره تنها رومنیگه روی سکوها حتی اگر خوشحال باشد، بخندد و بالا و پایین بپرد بدون هوینس لذتی ندارد.
غیبت 3 سال و نیمه هوینس از شیرینی تمام برد ها و افتخارات احتمالی پیش رو کم می کند. سخت است تصور جشن قهرمانی بایرن بدون دیدن پیرمرد چاق بامزه ای که همیشه در جشن ها سیگار برگ می کشد یا قهقهه می زند یا چهره اش مصمم و جدی است.
هوینس هیچ وقت ذهنش جز بایرن هیچ جایی نبوده و خودش را مدام وقف بایرن کرد.
از زمانی که مصدومیتش کمی حاد شد و تصمیم گرفت در 27 سالگی از فوتبال خداحافظی کند و به کادر مدیریت بایرن اضافه شود تا الان که 34 سال می گذرد.
هوینس شبیه به یکی از سمبل های بایرن شده بود. بایرن دیروز مدیرش را از دست نداد. این هوینس مهاجم موفق گذشته بایرن در دهه طلایی 70 نیست که به زندان می رود. رفتن هوینس رفتن یکی از سمبل های غرور و افتخار و رویاها و تاریخمان است.
گری لینه کر در توویترش با کنایه ای طنز آلود می گوید :
"اولی هوینس، رئیس باشگاه بایرن مونیخ، به دلیل فرار مالیاتی، به سه و نیم سال زندان محکوم شد. احتمال کمی وجود دارد که بایرنی ها پیش از آزادی او، در یک بازی شکست بخورند."
بله صحیح است بایرنی که هوینس پایه گذاری کرد بدون هوینس هم روندش را با مدیر بعدی ادامه می دهد. اما آن چه که لذت موفقیت های بعدی را کم می کند. همین نبودن هوینس است. حتی اگر مدیر بعدی قیصر باشد، حتی اگر کان باشد. باز هم این که هوینس را نمی بینیم در آینده بعد از 3 سال و نیم تا ابد مثل یک عقده برای ما می ماند.
در پایان تنها می توان به جمله دکتر رینارد رائوبال مدیریت باشگاه دورتموند اشاره کرد که می گوید: "علی رغم این اقدام ناشایست، ارزش های اولی هوینس در فوتبال آلمان دست نخورده باقی خواهد ماند."
تا ابد اشک های شوق هوینس را پس از قهرمانی و پس از تشکر در جشن تولدش یا حتی اشک هایش پس از نوشتن نامه خداحافظی اش را فراموش نخواهیم کرد. همانطور که فینال 99 را فراموش نکردیم. این یکی از تلخ ترین حوادث فوتبالی ما بود.