هنوز فعال نکردم و نمیتونم جوابگوی شما عزیزان باشم
نادر جهنبانی در سن 18 سالگی وارد دانشگاه خلبانی روسیه شد. با بازگشت به ایران پس از مدتی از طرف نیروی هوایی به همراه تعدادی دیگر از خلبانان جوان و با استعداد ایرانی برای آموزش دوره خلبانی جت به پايگاه فورستن فلدبروک نيروی هوايي آمريكا در آلمان اعزام شدند. در آن زمان پايگاه فورستن فلدبروک مركز تمرین تيم آكروجت اسکای بلیزر نيروی هوايی آمريكا بود. نادر با دیدن عملیات آکروباسی این تیم، رویایی در سر میپروراند و آن اینکه بتواند روزی چنین حرکتی را در نیروی هوایی ایران انجام دهد. نادر ﺑﺎ ﻃﺮﺡ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺑﺎ ﺳﺮﮔﺮﺩ مالن ﻟﻴﺪﺭ این ﺗﻴﻢ ﺗﻮاﻧﺴﺖ با انجام پروازهای مشترک فنون پروازی آکروباسی را از آنها یاد بگیرد. وی با بازگشت به ایران توانست به رویای خود جامه عمل بپوشاند و با حمایت شاه و تیمسار خاتمی اولین تیم آکروجت ایران را بنیانگذاری کند و با مدیریت و سخت کوشی آن را به یکی از بهترین تیمهای آکروجت دنیا تبدیل کند.
نادر جهانبانی همچنین معلم پرواز بسیاری از خلبانان نیروی هوایی ایران بود و خاطراتی بسیار خوش از خود در دل شاگردانش بجای گذاشت طوری که جمیع پرسنل نیروی هوایی از او به عنوان یکی از محبوب ترین شخصیتهای تاریخ نیروی هوایی یاد میکنند.
بعد از انقلاب بسیاری از شاگردان وی که همچنان علارغم تصفیه های فراوان در پرسنل نیروی هوایی در این نهاد باقی مانده بودند تاثیر بزرگی در سرنوشت جنگ ایران و عراق برجای گذاشتند. تقریبا بسیاری از خلبانان جنگ از شاگردان استاد جهانبانی بودند که در بین آنها میتوان از سرلشکر بهرام هوشیار از اعضای سابق تیم آکروجت و یکی از فرماندهان و طراحان برجسته نیروی هوایی در زمان جنگ ، شهید کاظم ظریف خادم از اعضای سابق تیم آکروجت ، یدالله جوادپور قهرمان جنگ دارای صدها ماموریت موفق جنگی و چندین شکار هواپیماهای عراقی در آسمان، یدالله شریفی راد موفق ترین خلبان اف-5 ، فریدون ایزدستا یکی از طراحان اصلی پیچیده ترین عملیات هوایی تاریخ (حمله فانتوم های ایرانی به پایگاه های سه گانه H3)، سرتيپ خلبان اسدالله اکبری ، و تعدادی دیگر از قهرمانان جنگ نام برد.
همچنین با گذشت 36 سال، تعدادی از خلبانان و قهرمانان جنگ از جمله تیمسار رضا جواهری ، غلامرضا جمالی ، عطا محبی ، محمدحسین جاویدپور، تیمسار عتیقه چی و .... با حضور بر مزار این اسطوره به روان پاک استاد ادای احترام کردند.
تا کنون خاطرات فراوانی از زبان شاگردان و همکاران این اسطوره خلبانی ایران در رابطه با شخصیت، مهارت و جایگاه وی بیان شده که یاد آوری آنها خالی از لطف نیست ولی برای این بخش خاطره شیرینی از زبان جناب سرهنگ ناصر نیکروان را انتخاب کردیم که برای اولین بار مطرح میشود و در عین سادگی خود به نوعی نمایانگر قلب پر مهر این بزرگوار در برخورد با زیردستان است.
«سال1355 دانشجوی سال یک در مرکز فرماندهی آموزشهای هوایی بودم آن موقع سرلشکر نادر جهانبانی جانشین مرکز آموزش بود قرار بود روز 21 آذر روز نجات آذربایجان مراسم رژه از مقابل شاه در اتوبان کرج روبروی پارک خرم انجام شود یگان رژه رونده نیروی هوایی از مرکز آموزشها به فرماندهی جهانبانی تعیین شده بود دو ماه مانده به مراسم هر روز ما را برای تمرین میبردند یک روز هنگام تمرین که خود تیمسار نظارت داشت ناگهان گروهان ما را توقف داد آمد بالای سر گروهان با صدای بلند گفت یک نفر وسط گروهان کلاهش لق لق میزد کی بود بیاد بیرون. مگر کسی جرئت بیرون آمدن داشت یا باید زندان میرفت شاید احتمال اخراج شدن هم داشت. البته لازم به توضیح است که آنها نان بر نبودند ما چون بچه سال بودیم این طور فکر میکردیم باز برای بار دوم با صدای بلند اعلام کرد به طوری که سرهنگ بیات ماکویی و سرهنگ شاهپوری مثل بید می لرزیدند که چرا قبلا نظارت به این موضوع نداشتن. ناگهان یک نفر بقول بچه ها دل و جگر دار از صف بیرون آمد رفت پیش تیمسار. احترام نظامی گذاشت و گفت که من بودم. تیمسار کلاه او را روی سرش بازدید کرد مطمئن شد که خودش است. رو کرد به سرهنگ بیات ماکویی گفت کلاهش را سایز بدهید. حالا همه گروهان منتظر تصمیم تیمسار هستند که با فرد خاطی چه خواهد کرد آیا کل گروهان را پنج شنبه جمعه باز داشت خوا هد کرد یا نه. نفسس ها در سینه حبس بود که تیمسار با صدای بلند فریاد زد ای عزیزان من نیروی هوایی قبل از نیاز به پرسنل، نیاز به مرد مثل این نفر را دارد. داد زد بیات ماکویی بعد از مراسم به این مرد یک هفته مرخص تشویقی بده واین گروهان را هم بخاطر این نفر از چهار شنبه بفرست مرخصی. بله دوستان نمونه ای از مردانگی مرحوم که خودم تجربه کردم ودر طول سی سال خدمت در نیروی هوایی دیگر چنین گذشت هایی را تجربه نکردم. فقط میتوانم بگویم روحش شاد.»
نادر جهانبانی پس از انقلاب در 22 اسفند 1357 به حکم صادق خلخالی حاکم شرع وقت بر روی پشت بام مدرسهٔ علوی تیرباران شد. از وی وصیت نامه ای با دستخط خود تیمسار بجای مانده که در همان چند سطر کوتاه هم در کمال سادگی قلب مهربان ایشان و شجاعت ایشان قابل لمس است.
متن وصیت نامه سپهبد نادر جهانبانی:
خانواده و زن و فرزندان بسیار عزیزم که همیشه بسیار دوستتان داشتم و برایم خیلی عزیز بودید.
بخداوند میسپارم امیدوارم بقیه عمر بخوشی و سلامت بگذرانید.
من مرگ بی تقصیر را با کمال رشادت و جسارت قبول کردم با همه خداحافظی میکنم.
چنانچه مقدور است مرا نزد پدرم دفن کنید.
قربان همه خانواده عزیزم.
نادر جهانبانی.
تاریخ 22 اسفندماه 1357
https://www.youtube.com/watch?time_continue=260&v=pN94TjH5btE
آخرین حضور 6 سال 3 ماه قبل
عضویت از 7 سال 4 ماه قبل