امروز کینگ هانری ۴۰ساله شد
در چنین روزی یعنی ۱۷ آگوست ۱۹۷۷ شاه هایبوری چشم به جهان گشود تا خاطرات زیبایی را برای توپچی ها رقم بزند.
یک افسانه باور نکردنی، قصه پادشاه هایبری......
قصه تعریف کردن مادران برای فرزند بسیار زیباست، راحت می شنوی و چشمان خود را می بندی و یا خواهی خوابید یا تصور بر شخصیت داستان می کنی حتی گاهی هم یک موجود دیگر می شوی و غرق در رویا های خود گم می شوی!
در شهر لندن مادران و پدرانی هستند که قصه می گویند، از یک پسر فرانسوی که از روز به روز زندگی اش خاطره دارند و برای فرزندان خود بازگو می کنند و آن فرزند حتی تصور برایش سخت است که خودش را شخصیت داستان فرض کند اما تا پایان می شنود...
یک تراژدی کاملا زیبا مانند به بوف کور، پیرمرد خنزر پنزری انگار (رژو شرش) بود که با یک دست پشت پیانو می نشست، خواند، می نواخت، که باعث خودکشی صدها نفر شد، او اثری از خود به جا گذاشت که مسیر زندگی بسیاری تغییر کند و راه را به درستی طی کنند، هانری خیلی شبیه اوست، او با درخشش خیره کننده اش در ارسنال مسیر یک باشگاه را دگرگون کرد، مسیر میلیون ها طرفدار توپچی را، اما چرا و چگونه؟؟ بسیاری با او عاشق فوتبال شدند این بزرگترین دلیل است زیرا آن ها را وارد دنیای زیبایی کرد، بماند ستاره هایی که با دیدن افسونگری او به فوتبال روی اوردند، همین جوان ۱۸ ساله که همگان خواهان او هستند، امپابه که پدرش بار ها داستان هانری را برایش از جان و دل تعریف کرده بود...
هانری، آغاز بازی با دل ها و مغز ها!!!!
در لزولی بزرگ شد شهری با ۲۵ هزار جعمیت اما شهری که درخشش در آن غیر ممکن است، کودکان تا جوانان تا حدودی متنفر هستند از آن شهر حتی خود مردمان لزولی گاهی اوقات سرود ملی فرانسه را نباید برای آن ها خواند(فرزندان میهن برخیزید) نه این جمله برای آن ها معنا ندارد...
هانری بزرگ شد از تیمی به تیمی دیگر، عاشق فوتبال بود و گفته ژوست فونتن(فوتبال عاشق فرانسوی ها) این معادله بزرگ تر شد و زیبا تر و هانری به ونگر نزدیک تر شد، اما در موناکو و سرعت و مهارتش را در سمت چپ ورزشگاه لویی دوم به رخ همگان کشید، حتی استعدادش که برای او ایستاده دست می زدند.
سال به سال رشد کرد معنای فوتبال را حس کرد بزرگ تر که می شد آوازه اش به گوش همگان می رسید بسیار بازی های تاثیر گذار او را شاهد بودند و در رده های پایه فرانسه غیرممکن تر از آن چیزی بود که فکرش را می کردند حتی توسط ژاکه به تیم ملی بزرگسالان هم دعوت شد و حتی در جام جهانی حضور یافت درخشید خوشحالی ها می کرد اما اخراج دسایی و تغییر تاکتیک او را از فینال پُر خاطره محروم کرد اما در آخر مدال قهرمانی را بر گردن آویخت...
هانری، از شاهزاده نشینی تا نیمکت نشینی در تورین....
هانری به تورین رفت، امضا قرارداد با تیم بزرگی چون یوونتوس، اگر چه خاطره فرودگاه و خطاب هوادار تورینو به او جالب و فراموش نشدنی بود: "چه چیزی در خود دیدی به اینجا امدی؟!"
هانری به طرفداران بانوی پیر معرفی شد، از او کامل شناخت داشتند، یک بازیکن بیست و دو ساله که می تواند با اسطوره ای چون زیدان بدرخشد و حتی زیزو هم کمک او خواهد کرد.
اما ناکام ماند، بسیار ناکام! در پست بال تهاجمی به کار گرفته شد که در این امر هیچ موفق نبود و عدم همخوانی اش با نظام تدافعی فوتبال ایتالیا و یوونتوس که او را از خودش هم دور کرد و البته صدای پدر فوتبالی اش را می شنید...
ونگر خواهان او شد اما نه در موناکو بلکه در لندن و توپچی ها و برتن کردن لباسی چون قرمز و سفید که مربی آن تیم همان ونگر بود که در درخشش کمک بسزایی داشت بود...
هانری، از انسانی عادی در تورین تا پادشاهی در لندن آن هم در هایبری...
به آرسنال پیوست، این بار نمی خواست ناکام باشد و داستان نحض یک ساله اش با یوونتوس تکرار شود، اگرچه فصل اول در گلزنی زیاد موفق نبود اما فصل به فصل درخشید و روز به روز خاطره از خود به جا گذاشت.
بعد از تحقیر شدن در جام جهانی ۲۰۰۲ که برای هانری یک کابوس تمام عیار بود، نه گلزنی کرد و حتی اخراج هم شد، و تحقیری بد تر از ناکامی مدافع عنوان قهرمانی در امر زدن حتی یک گل برای خیلی ها سخت بود و فرانسه ی مدافع قهرمانی بدون اینکه گلی به ثمر برساند به خانه بازگشت!
اما هانری غروب نکرده بود، در توپچی ها طوفان کرد، گل می زد پشت سر یک دیگر، گل و پاس گل برایش مانند آب خوردن در کنار زمین بود که نامش بر لب های طرفداران ارسنال که روز و شب زمزمه می شد.
فصل بعد یعنی آغاز افسانه های ارسنال با ستارگانش که پادشاه آن ها به عقیده بسیاری هانری بود، در کنار شرکا و بزرگانی چون برگکمپ، ویرا، پیرس و... حتی طعم یک شکست را نچشیدند، رویایی بودند بسیار رویایی و فراموش نشدنی که حتی با گذر یک قرن طرفداران از یاد نخواهند برد و قصه اش تا سالیان سال در ساعات شب در لندن گفته خواهد شد...
هانری، آن شب بسیار تلخ بود، بسیار تلخ....
ونگر و ستارگانش در لیگ قهرمانان اروپا مانند فانوسی در تاریکی مطلق می درخشیدند، آن ها در اوج خود تیم ها را یکی پس از دیگری نابود می کردند، ارتش آن ها ترسناک بود، رهبری چون هانری مانند یک انسان با تفنگ های پُر از گلوله (خطاب به لقب توپچی ها و گل های هانری) برای هر تیمی یک کابوس و فاجعه بود.
مردان ونگر در مرحله حذفی حتی بدون دریافت یک گل به فینال رسیدند، غول هایی چون رئال مادرید، یوونتوس، ویارئال را به ترتیب حذف کردند و به فینال رسیدند، چهارده گل را به ثمر رسانده بودند و تنها دو گل را دریافت کرده بودند، که یک اما رویایی بود و هانری پنج گل از آن چهارده گل را به ثمر رسانده بود، اوج و رویا و افسانه که در اندیشه شکستن رکورد میلان 94 را می کردند.
خوب آغاز کردند اما پایانش تلخ بود، هانری در یک سو و رونالدینیهو در سوی دیگر اما بازنده او بود.
هانری گفت حتی اگر بارسا به دنبال او بیاید در ارسنال ماندگار می شود، این خبر برای طرفداران توپچی فوق العاده بود!
حتی ارزش شکستن رکورد زیدان هم نتوانست او را از آرسنال راهی اسپانیا کند.
اما ماندن زیاد هم دوام نداشت، او مصدوم شد همان واژه تلخ برای هر فوتبالیست بزرگی چون هانری که گرفتار این نحض شد...
در عین ناباوری ها هانری به بارسا نزدیک و نزدیک تر شد و آرسنال از او دور تر شد، و سپس شایعات تحقق پیدا کرد و او به بارسلونا پیوست.
این گفته اسان نیست، خیلی تلخ و دشوار است، پادشاه رفت به آن سوی مرز ها و که زمانی گفته بود هرگز چنین نخواهد کرد، اما رفتنش اشک های هزاران انسان را بر گونه هایشان جاری کرد...
هانری و بارسلونا؛ به همه چیز رسیدند....
در بارسا همان اول عزیز دل هواداران شد زیرا برتن کردن پیراهن مقدس بلائوگرانا برای خرافاتی ها یک فرشته محسوب می شد.
همان لباسی که یوهان کرایوف فقید هم برتن کرده بود و این داستان را زیبا تر می کرد، فرشته ها هرگز نمی میرند این را طرفداران بارسا با هانری زمزمه کردند.
هانری در ال کلاسیکو همان فصل رئال را در خانه اش با خاک یکسان کردند، لِه کردند با ستارگانی که در تاریخ بارسا نقش خدایان اساطیری را دارند، آن ها توانستند شش بر دو پیروز باشند و تی تی یکی از آن کسانی بود که قفس توری کاسیاس را با یک ضربه فوق عالی گشود و این محبوبیت او را بعد از هتریک مقابل ختافه چند هزار برابر کرد، گاهی تصور می کردیم او چندین سال است که در آبی اناری ها حضور دارد و می درخشد!
هانری در داستان زندگش اش هرگز فصل 2009 را فراموش نخواهد کرد، یک فصل کاملا رویایی که با ستارگانی چون مسی و اتوو بیش از صد گل را به ثمر رساندند، جام ها را یکی پس از دیگری بالای سر بردند، فاتح لالیگا و کوپا دل ری شدند و لیگ قهرمانان را با کنار زدن فرگوسن و رونالدو به تالار افتخارات خود اضافه کردند که این همان آرزوی هانری بود که به آن رسید و تکمیل کرد داستان رویایی فوتبالی خود را و گذر روز ها و کسب سوپرجام و سوپر کاپ که برای او روز های بس نظیری را رقم زد.
هانری، زمانی که جایی برای او نیست...
بارسا بزرگترین باشگاه اروپا محسوب می شد، یک غول که توقف کردنش غیرممکن بود، ترافیک مهاجمان و ستارگان یعنی جایی برای هانری نبودند و سن او هم بسیار تاثیر گذار بود.
هانری از دنیای اوج فاصله گرفت، سفر کرد به جایی که زندگی اش راحت باشد، به آمریکا و لیگی که تازه جان گرفته بود، به نیورویک پیوست اما غروبش بسیار تلخ بود، اما فوتبال بود و هزاران فراز و نشیب، درک این که او به امریکا رفته است برای هواداران ارسنال خیلی سخت بود.
حتی بعد از دوسال بازی در نیورویک و البته گل های فوق العاده اش که نشان از افسانه بودن او بود بسیار تماشایی بود که بنر یک هوادار شصت ساله مبنی براینکه (شیر همان شیر خواهد ماند حتی اگر پیر باشد) برای او فراموش نشدنی می باشد...
هانری بعد از دو سال بازگشت، به خانه، به آشیانه و آغوش گرفتن همان مربی که از جوانی نقش بسیار تاثیرگذاری را برای اسطوره شدنش داشت.
خیلی کم بازی کرد اما گل زد، دستانش بوی عشق می دادند و باز شده مانند یک کبوتر آزاد که بال هایش را باز کرده بود پرواز می کرد.
اما رفت، داستانش به پایان رسید، طرفداران قسمت پایان این تراژدی را در سال 2014 شاهد بودند، تماشا کردند و گریه آن ها بند نمی آمد، مانند خودش، او هم اشک ریخت، به نقل از خودش، ( یک داستان باور نکردنی)
🔹پایان افسانه باور نکردنی، فرزندان پادشاه را در خواب می بینند..!!!!
عملکرد تیری هانری در مدت زمان حضورش در آرسنال:
لیگ برتر: 258 بازی، 176 گل، 74 پاس گل
لیگ قهرمانان: 77 بازی، 35 گل، 8 پاس گل
جام حذفی: 22 بازی، 7 گل، 2 پاس گل
جام اتحادیه: 1 بازی، 1 گل
سوپرکاپ: 4 بازی، 1 گل
جام یوفا: 8 بازی، 7 گل
پلیآف لیگ قهرمانان: 1 بازی
افتخارات شخصی تیری هانری:
بهترین بازیکن جوان لیگ فرانسه 97 - 1996
بهترین بازیکن سال لیگ برتر انگلیس (2بار)
عضو تیم 11 نفر برتر لیگ انگلیس (6بار) 2000 تا 2006
عضو تیم قرن لیگ برتر 1907-2007
کفش طلای لیگ برتر انگلیس (4بار)
زننده بهترین گل سال لیگ برتر انگلیس 03-2002
بازیکن ماه لیگ برتر (4بار)
عضو تیم 11 نفر برتر سال یوفا (5بار)
عضو تیم 11 نفر برتر MLS برای (3بار)
کفش طلای اروپا (2بار)
بازیکن سال فرانسه (5بار)
عضو تیم 11 نفر برتر جام جهانی 2006
بهترین بازیکن جام کنفدراسیون های 2003
بهترین گلزن جام کنفدراسیون های 2003
عضو تیم 11 نفر برتر یورو 2000
افتخارات تیمی تیری هانری:
موناکو:
قهرمان لیگ یک فرانسه 1996/7
قهرمان سوپر جام 1997
آرسنال:
قهرمان لیگ برتر (2بار): 2001/2 ، 2003/4
قهرمان جام حذفی (3بار): 2005 ، 2003 ، 2002
قهرمان سوپرکاپ (2بار): 2002 ، 2004
بارسلونا:
قهرمان لالیگا ( 2بار): 2008/09 ، 2009/10
قهرمان جام حذفی 2009
سوپرجام اسپانیا: 2009
لیگ قهرمانان اروپا 2009
جام باشگاههای جهان 2009
سوپرجام اروپا 2009
نیویورک رد بولز:
قهرمان MLS کنفرانس شرق (2بار): 2010,2013
تیم ملی فرانسه:
قهرمان جام جهانی 1998
نایب قهرمان جام جهانی 2006
قهرمان یورو 2000
قهرمان جام کنفدراسیون ها 2003