گزارش دیدار پریشب بارسلونا و آث رم نیز در ادامه فاجعه گزارشگران تلویزیونی در ایران، فاجعه دیگری از آب در آمد و عادل فردوسی پور نیز مثل بقیه دوستان خود، به جای پرداختن به گزارش بازی یا حواسش به تبلیت و لپتاپش برای وبگردی بود یا بازی لیورپول و منچسترسیتی را تماشا می کرد و تریبون انتن زنده شبکه ۳ را با یک محفل خصوصی برای ذکر برخی مسائل اشتباه گرفت!
عادل فردوسی پور که زمانی به واسطه اطلاعات فوتبالی اش به عنوان نقطه عطفی در گزارشهای فوتبال در تلویزیون محسوب می شد و با حضور او، افرادی همچون اسکندر کوتی، بهرام شفیع، مهربان و … به حاشیه رانده شدند، دیگر جذاب گزارش نمی کند و سعی می کند از همان کلیشه هایی که در سالهای دور برای مردم ساخته استفاده کند و یا کلیشه ای را به طور مصنوعی ایجاد کند.
عادل با اطلاعات جالبی که بینندگان ارائه می کرد، به گزارشگر مدرنی تبدیل شده بود اما اکنون سالها از آن دوران می گذرد چرا که اگر او قبلاً و در عصر اولیه پخش مستقیم مسابقات فوتبال (بوندسلیگا) به واسطه اینترنت پر سرعت صدا و سیما و تسلطش به زبان انگلیسی اطلاعات خاصی از بازیکنان و تیمهای خارجی در اختیار بینندگان قرار می داد که در دسترس بسیاری از فوتبال دوستان نبود و موجب حیرت آنها می شد اما در عصر فعلی، به جرات می توان گفت از هر ۱۰ ایرانی بالغ، ۸ نفر به اینترنت دسترسی دارند و ساده تر از انچه عادل فکرش را هم بکند، به اخبار و اطلاعاتی به مراتب ناب تر از او دسترسی دارند و نیازی به تکرار مکرارت آنها در گزارش یک بازی نیست.
نقطه ضعف بزرگ گزارشگران فوتبال در ایران این است که جریان بازی را رها کرده و به حواشی می پردازند و حتی در صورت وقوع یک صحنه خطرناک، دست از داستان سرایی که از روی تبلت یا لپتاپی که جلویشان باز است بر نمی دارند و بی توجه به جریان بازی، متنی که در جلویشان وجود دارد را می خوانند(به یاد استاد علیفر در استفاده اشتباهش از ویکیپدیا!)
این مورد به طور خاص در مورد فردوسی پور شدت بیشتری دارد چرا که به واسطه اجرای برنامه نود و علاقه او به حواشی بازیها، او ناخودآگاه در جریان گزارش بازی به جای اینکه توجهش به بازی باشد، بیشتر جو استادیوم و اطراف نیمکت دو تیم را رصد می کند و به همین سادگی جریان بازی از دستش خارج می شود.
پریشب نیز در چند مورد عادل فردوسی پور فراموش کرد که گزارشگر بازی بارسلونا و آث رم است و بارها با اطلاعات اضافی که در لحظه حساس بازی به هیچ درد مخاطب تلویزیونی نمی خورد، از جذابیت گزارش بازی کاست. به عنوان مثال، وقتی توپ سوارز در شرایط آفساید درون دروازه رم قرار گرفت تازه، استاد فردوسی پور به صحنه اشاره کردند و آنقدر غرق در تبلت و بازی لیورپول و سیتی بودند که حتی بازیکنی که پاس یک دو داد را نمی دانست و در صحنه آهسته تازه متوجه بسیاری از جزئیات این صحنه مهم شد!
نمونه این اتفاق نیز در بازی رئال مادرید و یونتوس رخ داد در جایی که پیمان یوسفی به جای یک گزارش هیجانی از ضربه آکروباتیک و استثنایی رونالدو که به گل تبدیل شد، با حالتی سرد و شبیه مرثیه سراها با سکوتهای بی مورد خود، از حرارت این صحنه ناب کاست و مشخص نبود در لحظه گل، حواس استاد یوسفی به کجا غیر از گزارش بازی جلب شده بود!
شاید به همین دلایل باشد که هواداران فوتبال فهم ایرانی به جای دیدن خلاصه بازی ها به زبان فارسی ترجیح می دهند آنها را با زبان عربی و گزارشگران عرب زبان شبکه های بین اسپورت و الکاس تماشا کنند چرا که با وجود اینکه متوجه بسیاری از توصیفات آنها نمی شوند اما این گزارشها آنقدر هیجان انگیز و جذاب هستند (از دل بر می آیند) که هر بیننده ای را با هر زبانی به وجد می آورند.
ضعف گزارشهای فوتبال در ایران به قدری زیاد شده که نیاز به تغییر نسل و حضور یک نسل جدید و خون تازه در این عرصه به شدت احساس می شود