پوریا داستان های جالبی بودن. خداروشکر که همه سالم موندن.
من زیاد سوار هواپیما شده بودم ولی آخرین باری که با هواپیما رفتم نصفه عمر شدم
مقصد دنیزلی ترکیه بود. هواپیما چند بار لرزید همه جیغشون دراومده بود مهماندار هم میگفت به خاطر شرایط جوی نامساعده. اقا یهو دو سه بار 90 درجه چرخیدیم تو هوا! کرک و پرای مهماندارم ریخته بود. فکر میکردیم مشکل فنیه هرچی هم از مهماندار میپرسیدیم که چه خبره حرف نمیزد. دیگه همه باورمون شده بود که قراره بمیریم... خیلی وحشتناک بود. بالاخره با 3 ساعت تاخیر فرود اومدیم. اومدیم بیرون دیدیم داره طوفان میاد! مشکل این بود که به خلبانه اجازه فرود نمیدادن، اینم داشت تو هوا دور میزد تا سوخت تموم کنه که اگه هواپیما بد نشست، نترکه.
اخرشم بلیط برگشت رو کنسل کردیم زمینی اومدیم!
یه بارم که تو یه جاده کوهستانی تصادف کردیم. ماشین جلویی یهو سرعتشو کم کرد منم هول کردم کنترل ماشین از دستم در رفت... نزدیک بود چپ کنیم. خوردیم به ماشینه. اگه نمیخوردیم بهش شاید چپ میکردیم!!
خداروشکر از همشون جون سالم بدر بردیم