مطلب ارسالی کاربران
ستاره ها
شب عملیات کربلای4 زیر دیواربتنی عراق زمین گیر شده بودیم.
چون کمی پایین تر از معبر به خط زده بودیم عراقیها متوجه حضور ما نشده بودن وقتی عملیات شروع شد.
عراقیها حساس شدند اونجا رو هم به گلوله بستند.ووقتی جوابی نشنید بی خیال شد.
بچه ها برا اینکه استتار بشن خودشونو زیر گل ولای کنار آب اروند مخفی کرده بودند تا در فرصت مناسبی به خط بزنن.
مدتی که گذشت صدای ناله ای از چند متری بگوش رسید به همین خاطر عراقیها به طرف ما نارنجک پرتاب میکردند.
این صدا چند بار تکرار شد باعث شد خیلی از بچه ها مجروح بشن برا اینکه این قضیه رو حل کنیم با یکی از بچه رفتیم به طرف صدا وقتی اونو پیدا کردیم یه نوجون رو دیدیم که بجز سرش همه بدنش خورده بود و غرق خون بود.
وقتی آب شور اروند به زخماش میخورده ناخود آگاه ناله میکشیده. هر چه خواستیم جابجاش کنیم نشد.
موضوع زخمی شدن بچه ها رو بهش گفتیم قول داد دیگه سروصدا نکنه .
وقتی برگشتیم تا صبح خبری از صدا نشنیدیم.
نزدیکای صبح وقتی داشتیم از اونجا میگذشتیم رفتیم سراغ اون نوجون تا به عقب انتقالش بدیم.
دیدیم بخاطر اینکه صدای نالش در نیاید گل ولای دورش رو خورده و شهید شده...
شهدا رو یاد کنید حتی با ذکر یک صلوات.