توجه و دقت در نام و به عبارتی وجه تسمیه شهرها و مناطق مختلف جهان نشان می دهد که بیشتر اسامی شهرها به نوعی نشان دهنده قوم و یا نژاد غالب در آنجاست و یا اینکه نشان دهنده وضعیت جغرافیایی و اقلیمی آنهاست. اما در این میان برخی از شهر ها هستند که نام برخی از بزرگان و یا شخصیت های معروف و مشهور تاریخی را بر آنها گذارده اند ، برای نمونه نام « سائو پائولو » به عنوان یکی از بزرگترین شهرهای برزیل برگرفته از « پائولو قدیس » یکی از کشیشان مشهور کاتولیکی است.
نیویورک:
در حدود سال 1524 میلادی هنگامی که پای کاشفان اروپایی به قاره آمریکا باز شد ، بیش از 5000 سرخ پوست آمریکایی در منطقه نیویورک فعلی زندگی می کردند در آن هنگام ، کاشف معروف ایتالیایی « جیوانی دا ورازانو » که در آن زمان برای دربار فرانسه خدمت می کرد منطقه نیویورک را به نام فرانسوی ( نوئل انگولیم ) نامگذاری کرد. مهاجران اروپایی هم زمان با آغاز به کار کمپانی هلند در منطقه نیویورک ، آغاز به سکنی گزیدن کردند. مهاجرت اروپاییان بخصوص هلندی ها به نیویورک باعث شد تا قسمت جنوبی منطقه منهتن را در سال 1614 ( نیو آمستردام ) بنامند در آن زمان فرماندار مستعمره ی هلندی ها به نام « پیتر مینوئیت » تمامی جزیره ی منهتن را از سرخپوستان در سال 1624 میلادی با مبلغ 24 دلار خریداری کرد. در سال 1664 میلادی ، انگلیسی ها شهر نیو آمستردام را اشغال کردند و آن را به نام « نیویورک » و به افتخار پادشاه وقت بریتانیا ، جیمز دوم که دارای لقب سلطنتی ( دوک یورک و البنی ) بود نامگذاری کردند.
پاریس:
نام پاریس برگرفته از نام گروهی از افراد قوم گل ( گُل ، گال و گالیا منطقه ای در غرب اروپا است که امروزه فرانسه ، بلژیک ، غرب سوییس و بخش هایی از هلند و آلمان در آن قرار دارند ) به نام پاریزی هاست . در دوره ی استیلای روم نام این شهر به « لوتیشا » تغییر کرد ، اما در زمان یولیانوس پادشاه روم نام شهر دوباره به پاریس تغییر یافت پاریس دارای القاب متعدد زیادی است ، اما مهمترین نام آن « شهر نور » ( La ville lumiere ) است. این نام هم به مرکزیت این شهر در زمینه علم و تحصیلات و هم به پر نور بودن این شهر در شب ها بر می گردد.
پکن:
در جای شهر کنونی پکن در ابتدا شهری به نام ( چونگدو ) بود که مغول ها آن را سوزاندند و ویران کردند. « قوبیلای قاان » در جای پکن کنونی شهری ساخت و آن را پایتخت خود کرد. آن شهر را در مغولی « خانبالِق » ( به معنای شهر خان ) و در چینی « دادو » به معنای پایتخت بزرگ می خواندند. در متون فارسی دوران مغول نیز این شهر به صورت خانبالق و خانبالغ ذکر شده است. پس از برپایی سلسله « مینگ » در سال 1368 میلادی ، این شهر نام بیپینگ ( به معنای صلح شمالی ) گرفت ودر سال 1421 نامش به « بیجینگ » ، به معنای پایتخت شمالی
( Beijing ) تغییر کرد. پکینگ و پکن گونه های دیگری از نگارش همان واژه چینی بیجینگ اند.
تهران:
در مورد وجه تسمیه تهران اختلاف نظر زیادی وجود دارد ، پاره ای از پژوهشگران ( ران ) را پسوندی به معنای دامنه گرفته اند و شمیران و تهران را بالا دست و پایین دست خوانده اند. برخی دیگر تهران را تغییر شکل یافته ( تهرام ) به معنای منطقه گرمسیر دانسته اند ، در مقابل شمیرام یا شمیران که منطقه سردسیر است و همچنین عده ای بر این باورند که سراسر دشت پهناوری که امروز تهران بزرگ خوانده می شود در میان کوه های اطراف ، گود به نظر می رسد و بدین سبب ( ته ران ) نام گرفت. روستایی که پیش درآمد شهر تهران بوده است ، پیش از اسلام نیز وجود داشته ، اما پس از اسلام به تدریج نام آن معرّب گردیده و از تهران به طهران تبدیل شده است. اما جغرافی دانان معروف آن روزگار نیز به املای تهران اشاره نموده اند.
استانبول:
این شهر در ابتدا با نام بیزانتیوم یا قسطنطنیه ( عربی شده کُنستانتینوپول - شهر کنستانتین - که به افتخار قیصر روم کنستانتین یکم بدین نام نامیده شد ) شناخته می شد. در سال 196 میلادی « سپتیموس سوروس » امپراطور روم با حمله به بیزانتیوم آن را اشغال کرد و بسیاری از رومیان به این شهر مهاجرت کردند. تلاش امپراطور برای نامیدن این شهر به نام فرزندش « اگوستا انتونینا » موفق نبود و مردم تا زمان تغییر نام شهر به « کنستانتینوپول » یا قسطنطنیه را برای آن بکار می بردند. از سال 1930 رسماً استانبول نامیده شد. نام استانبول که تا قبل از فتح آن به دست ترکان رواج داشت ، از نام « ایستیم پولی » که در زبان یونانی به معنی شهر یا مرکز شهر است، برگرفته شده است. در سال 1770میلادی سلطان مصطفی سوم با ضرب سکه هایی که روی آن نام استانبول نقش بسته بود ، به این نام رسمیت بخشید و جایگزین قسطنطنیه شد . در دوره جمهوریت و از روز 28 مارس سال 1930 اداره پست ترکیه از تمامی کشورهای جهان خواست تا در مکاتبات خود از نام استانبول استفاده کنند. لازم به ذکر است که در دوره ای از حکومت عثمانی ، نام « اسلامبول » به معنی شهر اسلام نیز بسیار کاربرد داشته است.
ابوظبی:
وجه تسمیه این امارت بعنوان پایتخت امارات متحده عربی به ابوظبی از آنجاست که به علت وجود آب شیرین در دوران قدیم ، گله ای از ( ظباء ) یعنی آهو ، قبل از ورود انسان به این منطقه در آنجا وجود داشته است. در سال 1761 قبیله بنی یاس بعد از پیدا کردن آب شیرین در منطق ساکن می شوند و نام منطقه را به خاطر وجود آهو ( ظباء ) ابوظبی می گذارند.
ریاض:
ریاض ، پایتخت عربستان سعودی از « الریاض جمع روضه و ارض المکان واوروض ای کثره روضه » به معنای ؛ گلزار و باغ است که آن را گلستان نیز می گویند. یعنی جایی که در آن آب باران جمع می شود و پس از آن گلهای رنگارنگ و خوشبو بروید. از اینجا است که نام الریاض آمده است. چرا که شهر ریاض در میان این دره ها واقع شده است ، و در موسم باران و بهار سرسبز و سرشار از گالهای رنگارنگ می شود، تاریخ نگار معروف ( الهمدانی ) در کتاب خود که به نام صفه جزیره العرب معروف است ، شهر «ریاض » را ، حجرالخضراء به معنای سنگ سبز ، نامگذاری کرده است.
بغداد:
بغداد واژه ای است به زبان پهلوی به معنای خداداده . این واژه پیش از اینکه بر این شهر گذارده شود در اوستا به گونه صفت آورده شده بود. این واژه در اوستا به شکل « بغوداته » و به همان معنا در بخش هایی از اوستا از آن دسته وندیداد آورده شده است. در پارسی میانه این واژه باز به همان معنا و این بار به ریخت بَغ دات آورده شده است. برخی دیگر از زبان شناسان عقیده دارند بغداد از دو کلمه « بغ » مخفف باغ و « داد » مخفف دادار به معنی ایزد و پروردگار تشکیل شده است و بغداد به معنی باغ خداست. اگرچه در خصوص ریشه های ایرانی هیچ شبهه ای وجود ندارد ولی کلمه بغداد دو نوع ریشه اصلی متفاوت داشته است. قابل اطمینان ترین موردی که توافق بیشتری بروی آن گردیده لفظی است که از ترکیب فارسی پهلوی با نام « باگا » ( بت ، خدا ) + داتا ( معلوم مسلم ) بوجود آمده که کلمه فارسی میانه « بگدات / بگداد » ( داده شده توسط خداوند ) از آن گرفته شده ؛ و سرانجام به کلمه فارسی مدرن و عربی « بغداد » تغییر یافته است.