من به تنهایی قدم می زنم و زیر پایم خیابان های نیمه شب جا خالی می کنند.
با این وجود در زمستانی ترین حالت هایم می دانم روزی خواهی آمد،
شانه به شانه ی من پرشور و زنده و می گویی که رویا نیستی
و اعتراف می کنی همه ی زیبایی ات و همه لطافت ات
هدیه ای است که من به تو داده ام.
سیلویا پلات
آخرین حضور ۱ سال ۱ ماه قبل
عضویت از 8 سال 7 ماه قبل