مهرداد رئالییار بار یادمه اول دبستان زنگ تفریح با یه دویست تومنی رفتم صف بوفه وایستادم
چقد ذوق داشتم نوبتم شه یه کیک و ساندیس بخرم:)))
خیلی شلوغ بود،وقتی نوبتم شد دیدم پولمو از جیبم زدم -ـــ- بعدش بغض کردم رفتم ابخوری اب خوردم😂😂
همون موقع مفموم دزدی رو لمس کردم