پیگمالیون مجسمه سازی بود که عاشق مجسمهای شد که خودش ساخته بود. او مجسمه اش را در آغوش گرفت و به تدریج احساس کرد از سختی سنگ آن مجسمه کاسته شده است. مجسمه به تدریج مانند پیکر یک انسان، در آغوش پیگمالیون قرار گرفت. |
پیگمالیون را نماد انتظار داشتن تعریف کرده اند.
شرح حال رونالدو برای بسیاری از کسانی که می خواهند به قلل موفقیت برسند جذاب و آموزنده است.
او در خانواده ای فقیر رشد کرد و سختی های وجود پدری الکلی و دائم الخمر را به جان خرید و این شکیبایی ها در روحیه و روح و روان او تأثیری شگرف بر جای گذاشت.
تنها چیزی که او را از فردی دائم الخمر همچون پدرش و ولگرد خیابانی شدن نجات داد و به فوتبالیستی موفق تبدیل کرد کامیابی فراخود است.
کامیابی فراخود که در علوم روان شناسی از آن با اثر پیگمالیون یاد می شود به این موضوع اشاره دارد که افراد با توجه به سطح انتظارات دیگران از خود، واکنش نشان می دهند. یعنی به عنوان معلم اگر انتظارات ما از دانش آموز، انتظارات یک شاگرد کندذهن باشد قطعا بازدهی دانش آموز در حد یک دانش آموز کندذهن خواهد بود. رونالدو با توجه به سطح بالایی که از انتظارات دیگران برای خود ایجاد کرده توانست پلکان ترقی را بسرعت بپیماید و قلل موفقیت را فتح کند.
1)
آغاز
اسپورتینگ لیسبون آغاز حرکت رو به جلوی کریس بود. از تیم جوانان به بزرگسالان ملحق شد و همای سعادت در بازی با منچستر روی شانه هایش نشست. وقتی به منچستر پیوست از جوانترین بازیکنان تیم بود. روحیه ای تند و زودرنج داشت و جوانکی لاغر اندام می نمود. خاطرات فقر و تلخی های کودکی را از یاد نبرده بود و شاید در گنجه ای در مادیرا هنوز لباس های زمان نداری را نگهداری می کرد.
2)
در کارگاه میکل آنژ
عادت به تکروی بی هدف و دریبل های متوالی مدافعان داشت تا سرعت و تکنیک خود را به رخ کشیده باشد. هنوز پختگی یک وینگر را نداشت ولی اعتماد سر الکس با او بود.
فروش دیوید بکهام به رئال دیسیپلین آهنین سرالکس را به کریس نشان داد. بکهامی که نماد تیم بشمار می آمد و با عصیانگری در تیم به درب خروج از باشگاه راهنمایی شده بود. فرگوسن پس از رفتن ستاره تیمش نشان داد که می تواند از رونی 17 ساله و اوشی و سیلوستره و... چطور بازی بگیرد. شیوه بازی گیری سر الکس از بازیکنان را می توان "بیشتر و بیشتر" یا "بهتر و بهتر" نامید. در قاموس او واژه ای برای تسلیم و ایستایی وجود نداشت و همیشه چالش بیشتری را می طلبید. در سایه این شیوه از بازی و بازی گیری منچستر و سرالکس و بر پایه اعتماد و حمایت بی پایان او، کریس رونالدو توانست به بازیکنی به مراتب بهتر از زمان بازی در اسپورتینگ تبدیل شود.
کامیابی فراخود رونالدو از این سالها آغاز شد و او با ایجاد انتظاری که دیگران از پیشرفت او داشتند توانست سال به سال بهتر و بهتر شود و هر غریو شادی که بعد از دریبلها و گل های او در الدترافورد طنین انداز می شد مشوق پیشرفت بیشتر او می شد. درخشش او در فصل 2007-08 به قدری بود که همگان را مجاب کرد که تمام جوایز انفرادی سال را به او اختصاص دهند. بازی های عالی او یکی از ارکان مهم قهرمانی سوم منچستر در این سال در اروپا بشمار می آمد.
سال دیگر را هم در منچستر گذراند و در فینال این بار مغلوب رقیب جدیدش شد. " لیونل مسی "
3)
کامیابی
عطش سیری ناپذیر رونالدو در راه رسیدن به تمام عناوین و افتخارات او را به سوی دیزنی لند فوتبال یعنی رئال مادرید کشاند. پس از پیوستن رونالدو به رئال بود که دوئل تاریخی او با مسی به عنوان یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال جذابیت های زندگی او را چند برابر کرد. او چالش رقابت با مسی که نبوغ و استعدادی استثنایی داشت، را پذیرفت و پروژه جاه طلبانه کهکشانی 2 رئال مادرید به رونالدو اثبات کرد که او پرچمدار رقابت با بهترین تیم حاضر در اروپا و بهترین تیم تاریخ بارساست. به یکباره نگاه های فوتبالی از اقصاء نقاط جهان به این دو تیم و این دو بازیکن معطوف شد و هواداران بی شمار رئالی از ستاره جدیدشان "انتظاری" جز پایان امپراطوری پپ و بارسا نداشتند.
کریس در رئال مطابق انتظارها با درخشش کارش را آغاز کرد و از همان اول کارش ثبت " اولین ها " در دفتر تاریخ رئال و لالیگا بود. هر بار که اولین جدیدی به ثبت می رساند به دنبال اولین بعدی بود و تماشاگران، همبازیان، مدیران، رسانه ها و مردمی که قلبشان با هر گل رئال می تپید، او را به سوی شکست مونوپولی مسی در رسیدن به توپ طلا هل می دادند. در این راه ژوزه مورینیو نیز همانند سر الکس همچون پیگمالیون به تراشیدن تندیس پرطمطراق کریس مشغول بود و از او طلب بیشتر و بیشترین ها کرد.
سال 2012 در این راه همانند 2008 برای رونالدو سالی پر از درخشش افسانه ای بود. شاید مسی با بردن چهارمین توپ طلا همگان را انگشت به دهان شاهکار خود در ثبت رکورد پشت سر رکورد کرد ولی کسی نمی تواند منکر تأثیر انکار ناپذیر کریس در رئال و پرتغال آن سال شود. کریس در ادامه زیر نظر کارلتو نیز سالی پر از درخشش را رقم زد و سرانجام پس از چهار سال ناکامی توانست مزد زحمات خود را بگیرد و به کامیابی برسد. هیچ کس نتوانسته پس این همه ناکامی از گور برخاسته دوباره فاتح همه چیز شود مگر رونالدو که میل به پیروزی اش را هرگز از بین نبرد و تسلیم نشد.
تمام چیزی که رونالدو برای موفقیت نیاز دارد حمایت است و مورد اعتماد واقع شدن. او را به خودخواهی متهم می کنند ولی نمیدانند برای رسیدن به قلل موفقیت باید تا اندازه ای نیز خودخواه بود. رونالدو برای اعتماد به نفس بالاتر نیاز به گلهای بیشتری داشت و نیاز به اینکه از هم تیمی هایش موقعیت های خوبی برای گلزنی بخواهد. با همین روش و دید خاص توانست فاتح چهار توپ طلای دیگر شود و با رکورد افسانه ای مسی برابری کند، بهترین گلزن تاریخ لیگ قهرمانان و رئال شود و انواع و اقسام " اولین ها " را بر جای بگذارد.
او هنوز روزگاری تلخ فقر را از یاد نبرده و با خرید گرانترین لباس ها، خودروها، خانه های مجلل و هتل ها و... از آن روزها انتقام می گیرد. چندین بار پیاپی است که لقب پردرآمدترین ورزشکار جهان را یدک می کشد و هیچ ابایی ندارد که کفش هفت میلیون یورویی نایکی بپوشد و در کنار آن بخشش های چندین میلیونی به فقرای جهان کند. او حالا در یووه نیز به دنبال قرار گرفتن درست در چرخه کامیابی فراخود برای رسیدن به موفقیت ها با چهارمین لباس باشگاهی خود است.
این مقاله به دوستان عزیز طرفدار رونالدو و البته دوست خوبم the whites که نکات علمی مقاله از ایشان گرفته شده تقدیم می شود.