تاریخ ایران بزرگ تنها 2500 سال نظام شاهنشاهی نیست. این مرز و بوم بیش از 7000 سال تمدن ثبت شده دارد. از شمالی ترین نقطه ایران تا جنوبی ترین بنادر از مرز های پر افتخار شرق تا مرز پر صلابت غرب ایران همواره در کنار هم در آرامش زندگی کرده اند. در این مدت طولانی هیچ گاه قومی بر سایر مردم ایران ظلم و ستم روا نداشته است و همواره مردم ایران در مقابل نیروی خارجی مقاومت کرده اند. مرز نشینان ایران حتی زمانی که دولت مرکزی ایران قدرتی نداشت در مقابل هم زبان های خارجی خود که قصد دست درازی به این مرز را داشته اند جانانه به دفاع از مام میهن پرداخته اند. این چنین یکپارچگی در عین تفاوت زبان و فرهنگ و رفتار در هیچ نقطه دیگری از دنیا دیده نشده است. پژوهشگران خارجی هزاران بار اعتراف کرده اند که از پیدا کردن دلیل این همبستگی عجیب عاجز مانده اند.
این همبستگی در زمان بروز مشکلات نمود بیشتری پیدا می کند و هرگاه مشکلی برای یکی از اقوام ایرانی رخ می دهد سایر اقوام با دل و جان به کمک هموطن خود می شتابند. با این حال شاهد بد رفتاری های زیاد در سالیان اخیر بین معدودی از افراد بوده ایم که گاها نام یک قوم ایرانی را با بدترین عادت ها گره می زنند و با تمسخر سایر اقوام موجب ایجاد موجی از توهین ها بین اقوام ایرانی می شوند. با توجه به وصلت های بین قومی و همچین پراکندگی اقوام در سراسر ایران، همین افراد اگر خوب به اطراف خود نگاه کنند می توانند نزدیک ترین دوستان، آشنایان و حتی افراد خانواده خود را بیابند که به نوعی در حال توهین کردن به آن ها هستند. سوالی که مطرح می شود این است که چه عاملی در ایجاد چنین وضعیتی دخیل بوده است؟
تفرقه بیانداز و حکومت کن
اولین عامل را باید در فعالیت نهاد های داخلی و خارجی جستجو کرد. نهاد های زیاد در حال فعالیت تخریبی در داخل کشور هستند تا از همبستگی اقوام ایرانی جلوگیری کنند. با توجه به حجم بالای پمپاژ اخبار دروغین، اظهار نظر های کذب و تلاش برای رو در رو قرار دادن اقوام مختلف ایرانی می توان تا حد زیادی مطمئن بود که برنامه ریزی گسترده ای در پس پرده در حال انجام است. اگر به جستجوی منشا این جریانات بپردازیم از داخل و خارج ایران کد های زیادی پیدا می کنیم. در واقع دشمنان داخلی و خارجی مردم ایران با اهداف متفاوت اما در کنار دیگر در حال انجام یک نقشه شوم هستند که تنها هوشمندی مردم ایران می تواند از به نتیجه رسیدن آن جلوگیری کند.
اتهام های بی اساس
شرایط مردم ایران در این سال ها همواره در حال بدتر شدن بوده است. نرخ بیکاری بالا در بسیاری از استان ها، شرایط سخت زندگی و افزایش هزینه ها در کنار عدم توجه به استعداد و شایسته سالاری در ایران سبب شده است که تقریبا همه اقوام ایرانی با مشکلات زیادی رو به رو شوند. اما متاسفانه در این شرایط به جای این که انگشت اتهام به سمت مسببان اصلی این وضع نشانه گرفته شود، جریاناتی در حال معرفی اقوام مختلف به عنوان عامل بدبختی سایر اقوام هستند. ترک، کرد، عرب، لر، بلوچ، ترکمن و ... سایر اقوام ایران انگشت اتهام را به سمت فارسی زبان ها گرفته اند و دلیل مشکلات خود را تفاوت زبان خود می دانند. در حالی که اوضاع در استان های مرکزی و فارسی زبان هم تا حد زیادی مشابه سایر استان های کشور است.
فوتبال و بروز احساسات قومی
فوتبال، به عنوان بزرگترین پدیده قرن 20 و 21، در همه نقاط جهان پیام آور صلح و دوستی است. در حالی که در ایران احساسات قومی به شدت وارد فوتبال شده است و خیلی از افراد مسابقات فوتبال را محلی برای بروز این احساسات و تبدیل کردن آن به یک جنگ تمام عیار یافته اند. این روز ها طرفداران افراطی، فوتبال را دست مایه ای قرار داده اند تا به عقده گشایی های قومی و توهین های نژادی بپردازند. تیم های فوتبال بعضا صد ها هزار هوادار دارند؛ اما اقدامات بخش کوچکی از این جماعت سرکش سبب شده است تا بخش عظیمی از طرفداران به صورت جهت دار وارد مباحثی شوند که با روح فوتبال هیچ سنخیتی ندارد. توهین های نژادی از هر دو طرف دعوا بر آتشی که در چند سال اخیر برافروخته شده است می دمد و اوضاع را بیش از پیش متشنج می کنند. بعضی از افراد پا را از این فراتر گذاشته اند و صحبت از ریختن خون هم وطنانی که از اقوام دیگر و طرفدار تیم های مقابل هستند به میان می آورند. بروز چنین وضعیتی حاصل دو عامل قبلی است که به آن ها اشاره کردیم.
لیدر ها و اقدامات جهت دار
لیدر ها در چند سال اخیر به قدرت عجیبی رسیده اند که کار را برای کنترل آن ها و طرفداران آن ها روی سکو ها بسیار سخت کرده است. لیدر هایی که بعضا پیشینه های نا مشخصی دارند و معلوم نیست چه قدرتی توانسته است آن ها را به تبدیل به این عناصر تاثیر گذار در بین طرفداران فوتبال کند. اما چیزی که مشخص است جهت دار بودن بسیاری از اقدامات این افراد است. اقداماتی که نه تنها در جهت منافع باشگاه و طرفداران نیست بلکه به صورت مستقیم منافع ملی ایرانیان را هدف گرفته است. این حجم از نفرت و اقدامات شبه بر انگیز سبب شده است امنیت بازیکنان و طرفداران به خطر انداخته شود. می توان با قطعیت گفت دست پنهانی در حال پروراندن این لیدر های فوتبال است که از جایی خارج از محدوده فوتبال نیرو می گیرد.
فاجعه نزدیک است
همه این مسائل سبب شده است که بنیان پیوند میان اقوام ایران نشانه گرفته شود. تعصبات قومی به حد خطرناکی رسیده است و در فضای مجازی بحث ها از توهین های متقابل به تهدیدات جدی و خطرناک رسیده است. به سادگی می توان تعداد زیادی کلیپ از افراد مختلف پیدا کرد که بدون ترس و با اعتماد به کار خود، طرفداران تیم های مقابل و اقوام مختلف را تهدید به قتل می کنند.در زمین فوتبال و ورزشگاه ها نیز شاهد درگیری های خونینی بوده ایم. به این ترتیب باید انتظار این را داشته باشیم که در آینده ای نزدیک شاهد فجایع بزرگی در درون یا بیرون زمین فوتبال باشیم. فجایعی که حاصل سال ها نفرت پراکنی در بین طرفدارن تیم های فوتبال است. امیدوارم مردم ایران و طرفداران فوتبال قبل از آن که این فجایع رخ دهند متوجه دامی که برای آن ها پهن شده است شوند.