هیچ وقتم نترسیدم از سمندون واقعا الان میخونم بعضی ها از سمندون میترسیدن اون زمان تعجب میکنم آخه شخصیت به این دوست داشتنی ترس داشت :)
پدرم چندوقت پیش آقای ناصر هاشمی رو دیدن و تا یه مسیری با ماشین پدرم تا جایی رفتن پدرم گفت چقدرم مهربون و با شخصیت بودن ایشون ( پدرم قبلا به خاطر کارش اکثر فوتبالیست ها و هنرپیشه ها و مجری ها رو دیده و آشنایی داره باهاشون ) وقتی پای درد دل باز شد به پدرم گفتن : تلویزیون باند بازی شده ما شدیم جزو فراموش شدگان واقعا هم درست گفته اقای ناصر هاشمی حیف یه عده نابلد اومدن نه بازیگری بلدن نه استعداد دارن بعد یه عده یه عمر خاک صحنه خوردن باید بیکار باشن در ضمن یادی هم بکنیم از مادر دوست داشتنی سینمای ایران خانم نادره مادربزرگ همه بچه های ایران یادش گرامی .
ناصر هاشمی: تلویزیون دیگر ما را نمیشناسد
خاطرات «سمندون» در یک گفتوگو
ناصر هاشمی - کارگردان، نویسنده و بازیگر «سمندون» - که سریالش پس از گذشت 22 سال، این روزها از تلویزیون بازپخش میشود، دربارهی ایده اولیه ساخت این شخصیت و همچنین خاطراتی که از ساخت مجموعه «سمندون» به یاد دارد، گفتوگویی را انجام داد.
بازیگر سریالهای «پدرسالار»، «سمندون» و «روزگار قریب» میگوید:
مردم همچنان «سمندون» را دوست دارند
ناصر هاشمی از شخصیت ماندگار «سمندون» به خوبی یاد کرد و در گفتوگو با خبرنگار سرویس تلویزیون و رادیو ایسنا، ابتدا به شرایط ساخت مجموعه «سمندون» که متعلق به دههی هفتاد تلویزیون است، اشاره کرد و یادآور شد: آن زمان که ما سریال «سمندون» را میساختیم، شرایط خیلی خوب بود اما فکر میکنم اگر الان گذرمان به تلویزیون بخورد، حتی ممکن است دیگر ما را نشناسند. به نظرم «سمندون» جنبههای خوب و بد را با هم داشت؛ جنبهی بدش این است که در زمانی که گذشته است، اتفاق بهتری برایمان نیفتاده است و حتی شرایط بدتر هم شده است. اگر بخواهیم به خوبیهای «سمندون» اشاره کنیم به این نکته میرسیم که این مجموعه همچنان در ذهن بینندگانش یادآوری میشود و مردم همچنان این شخصیت را دوست دارند.
او در عین حال تصریح کرد: در حال حاضر هم وقتی بازپخش «سمندون» را میبینم، به اشکالاتم پی میبرم و خیلی دوست داشتم که اشتباهات آن زمانم را جبران کنم اما دیگر شرایط مناسب به وجود نیامد. آن زمان خیلی امیدوار بودم که شرایط بهتری به وجود بیاید تا بتوانم کارهای بدون ایرادتری بسازم.
ناصر هاشمی و سمندون
هاشمی سپس درباره اینکه چگونه شخصیت «سمندون» در ذهنش شکل گرفت؟ توضیح داد: راستش «سمندون» در شرایط خاصی به وجود آمد. خانم فرشته طائرپور که تهیهکنندگی این مجموعه را بر عهده داشت، دفتری داشتند و من در کنار برخی دوستان و همکارانم کارهای سینمایی و تلویزیونی با وی انجام میدادیم. حدود سال 68 یا 70 بود که در یک فیلم با عنوان «سکوت»، کاری از مرحوم سجادی حسینی بازی کردم و پس از آن، متن سریال دیگری با عنوان «مسافرخانه» را نوشتم که مسعود کرامتی کارگردانی این کار را بر عهده داشت و مرحوم آقالو نیز در آن ایفای نقش میکرد. همیشه راجع به کارهایمان در دفتر خانم طائرپور صحبت و مشورت میکردیم تا اینکه وی پیشنهاد داد سریالی بسازیم که یک بچه غول در آن باشد. قرار شد من به همراه آقای حمید جبلی متن مجموعهای با عنوان «سمندون» را بنویسیم که چند ماهی طول کشید و آقای جبلی که نگارش متنهایش را به اتمام رسانده بود، سر کار دیگری رفت و متنهای من هم آماده بود که به من پیشنهاد بازیگری در این مجموعه را دادند و من هم پذیرفتم. اما پیش از شروع ساخت این مجموعه مسعود کرامتی که قرار بود کارگردانی آنرا را برعهده داشته باشد، کاری برایش پیش آمد و من تنها ماندم و این شد که من نویسنده، کارگردان و بازیگر «سمندون» شدم و الان که کارم را نگاه میکنم با خودم میگویم ای کاش کمی تجربه بیشتری داشتم ولی در هر حال خوشحالم که «سمندون» جلب توجه کرد.
بعضیها هنوز کابوس سمندون میبینند
وی درباره اینکه گفته میشود بینندگان اندکی هنگام پخش مجموعه «سمندون» از این شخصیت ترس داشتند، خاطرنشان کرد: تا جایی که یادم هست و از دوستان و آشنایانم آن زمان میپرسیدم تعداد کمی از شخصیت «سمندون» میترسیدند، ولی اغلب او را دوست داشتند و دلشان میخواست با «سمندون» به عنوان یک عروسک بازی کنند. یکی از جنبههای خوب مجموعه «سمندون» این است که خاطرات خوبی همراه دارد و وقتی فکر میکنم میبینم آن دوره زمانی بود که تازه شروع به کار کرده بودم و امیدوار بودم که در آینده رشد بیشتری داشته باشم و کارهای پختهتری انجام بدهم ولی این اتفاق دقیقا بر عکس شد و زمان گذشت و من تاسف میخورم که چرا اتفاق خوبی نیفتاد و شرایط بهتر نشد. برخیها هنوز هم به قول خودشان با تعبیر کودکانهشان، کابوس سمندون را میبینند، خدا کند که همه کابوسها مثل سمندون باشند، این گرانیها ودروغ ها کابوس هستند نه ترس از یک شخصیت. آن زمان به یاد دارم که همه ما خیلی با تهیهکننده کار مشورت میکردیم که کار را به صورتی بسازیم که بچهها را دچار ترس و نگرانی نکند و بتوانیم کار را شیرین کنیم.
او در پاسخ به اینکه چرا نام «سمندون» را برای سریالش انتخاب کرد؟ گفت: برای این مجموعه دنبال یک اسم جذاب میگشتم، اسمی که توجه تماشاچی را جلب کند. خودم شخصا اسم سمندون را در یکی از کتابهای قدیمی در اساطیر ایرانی خوانده بودم که نام یک دیو بدجنس بود اما به دلیل اینکه نام سمندون کودکانهتر بود و خیلی به کارم میخورد، این اسم را انتخاب کردم؛ البته نام «سمندون» بعد از کِش و قوسهای فراوان توسط تهیهکننده پذیرفته شد؛ چراکه ایشان معتقد بودند باید اسم مجموعه «دیو و دلبر» باشد.
تهیهکنندگان کم لطف شدهاند
این کارگردان و نویسنده در بخش دیگری از صحبتهایش به حضور بازیگران حرفهای در مجموعه خاطرهانگیز «سمندون» اشاره کرد و یادآور شد: خوشبختانه بازیگران این سریال همه خودِ جنس بودند و بسیار سرشناس و حرفهای بودند. در کل اکیپ سمندون، اکیپ خیلی خوب بود. به نظرم آن زمان تهیهکنندهها هم خوب بودند اما متاسفانه با گذشت زمان همان تهیهکنندگان کم لطف شدند. به عنوان مثال در حال حاضر که برخی کارهای قدیمیمان از رسانههای تصویری بیرون میآید، گویا تهیه کنندگان فراموش میکنند که ما هم در آن کارها سهمی داشتیم. این اتفاق متاسفانه از بدیهای روزگار است که آدمها را فراموش میکنند.
سمندون
این بازیگر همچنین درباره چگونگی انتخاب شخصیت «سمندون» توضیح داد: آقای منوچهر اصلانی - بازیگر نقش سمندون - سال 79 یا 80 فوت کردند. آن زمان که شخصیت سمندون را بازی میکرد، 65 سالش بود و پیش از «سمندون» در فیلمهای سینمایی زیادی از جمله کارهای مرحوم علی حاتمی بازی کرده بود. مرحوم اصلانی در چهره واقعیشان تصویر خشنتری داشت ولی به لطف جلال معیریان - طراح گریم - و آقای صالحیان - مجری گریم سریال «سمندون» - سعی کردیم چهره ایشان را کمی تلطیف کنیم؛ بنابراین بیشتر از همه آقای اصلانی در ذهنمان بود که اولین انتخابمان هم بود که به سراغش رفتیم و دیدیم که دقیقا خودش است. ایشان از یک خانواده محترم و بافرهنگ بود که کارش را از تئاتر شروع کرده بود. مرحوم اصلانی ویژگیهای جذابی داشت، او به دلیل جثه کوچکش، در حوزه کاریاش به رشید خان معروف شده بود. شخصیت سمندون بیشتر کارهای سیرک و تئاتر انجام میداد و او در آن زمان قهرمان زیبایی اندام هم بود؛ چراکه یک آدم خوش هیکل کوچک شده بود ولی او ناقص نبود، بلکه یک آدم کوچک شده با اندازههای کوچک بود.
هاشمی گفت که «سمندون» برایش یک تجربه ادامه پیدا نکرده و ناقص است که باید ادامه پیدا میکرد و به یک جایی ختم میشد.
او اضافه کرد: قرار بر این بود که این مجموعه ادامه پیدا کند و بعد از ساخت 13 قسمت، قرار بود یک فیلم سینمایی هم از «سمندون» داشته باشیم اما اینکه چرا این اتفاق نیفتاد نمیدانم.
بازیگر سریال «سمندون» در بخشی دیگر از گفتههای خود درباره اینکه چرا به ندرت در کارهای تلویزیونی حاضر میشود؟ توضیح داد: گاهی پیشنهادهایی میشود که من مشغول کارهای دیگرم هستم و اکثر اوقات هم متنها واقعا چیزی ندارند که در آنها بازی کنیم، نه شخصیتپردازی درستی دارند و نه ابعاد خوبی دارند بلکه فقط در حد یک آدم خوب و بد هستند و واقعا چیزی برای بازیگری وجود ندارد؛ البته هنوز هم دوست دارم در تلویزیون کار کنم، به شرطی که شرایطش فراهم شود. در زمینه نگارش و کارگردانی کارهای تلویزیونی هم باید بگویم من همیشه آماده بودم اما این کار یک پشتیبان قوی میخواهد که ما را حمایت کند.
باز هم تمایل دارم برای تلویزیون کار کنم اما ...
هاشمی سپس اعلام کرد: شخصا تمایل دارم برای تلویزیون سریال بسازم اما اگر شرایطش پیش بیاید. در حال حاضر شرایط در تلویزیون سختتر شده اما ما در حال حاضر یک گروهی داریم که سعیمان را میکنیم بتوانیم یکسری کارهایی برای تلویزیون انجام بدهیم اما نمیدانم این اتفاق محقق شود یا خیر و این اتفاق بستگی به این دارد که ما را بپذیرند؛ چراکه در حال حاضر شرایط عجیب و غریبی در تلویزیون حاکم شده و فرضا اگر کارهای موفقی هم انجام بدهیم هیچ کس حتی یک زنگ هم به ما نمیزند.
وی درباره کارهای جدیدش در حوزه سینما اعلام کرد: اخیرا یک فیلم برای شبکه نمایش خانگی بازی کردم که «عمو جان هیتلر» نام دارد، این کار به کارگردانی حمید ابراهیمی ساخته شده است و هنوز پخش نشده است. همچنین در یک فیلم سینمایی با عنوان «خانه دیگری» بازی داشتم که خانم بهنوش صادقی کارگردانی این کار را برعهده داشتند.
کارگردان و نویسنده سریال «سمندون» در پایان گفتوگوی خود با ایسنا در تکمیل مطلب بالا اظهار کرد: به عنوان مثال خانم مرضیه برومند یکی از بهترین سریال سازهای تلویزیون ماست و همیشه هم کارهایش ارزان بوده اما این را که چرا امثال این افراد خیلی در تلویزیون نیستند، نمیدانم. در حال حاضر شرایط در تلویزیون به گونهای شده که هربار کار موفق انجام میدهیم گویا باید خودمان را به تلویزیون معرفی کنیم، به دلیل اینکه ما را نمیشناسند.
«سمندون» دیگر ساخته نشد چون بچهها میترسیدند
داریوش اسدزاده درباره سریال خاطرهانگیز «سمندون» که 18 سال پیش در آن ایفای نقش کرده بود، اظهار کرد: این سریال مربوط به کودکان بود اما مورد توجه بزرگترها هم قرار گرفت.
این بازیگر پیشکسوت در گفتوگویی با خبرنگار سرویس تلویزیون و رادیو ایسنا، دربارهی سریال «سمندون» که به تازگی از تلویزیون بازپخش شد، گفت: قرار بود سری دوم «سمندون» ساخته شود، اما متأسفانه به دلیل اینکه مطرح شد بچهها میترسند، ساخت سری دوم عملی نشد و کار تعطیل شد و پس از آنکه سری اول پخش شد، اجازه بازپخش به آن داده نشد و توقیف شد.
سمندون
وی سپس درباره قصههایی از جنس سمندون که کمتر به آنها پرداخته میشود نیز گفت: ما در دنیا در حوزه ادبیات اول هستیم اما متأسفانه بیشتر از قصهها و آثار خارجی استفاده میکنیم. در حالی که به قصههای قدیمی، سنتی که همه قابل ساخت است کمتر توجه میشود در حالی که مردم این قصهها را دوست دارند.
اسدزاده با بیان اینکه «سمندون» اولین کارش پس از بازگشت به ایران بوده است، یادآور شد: پس از «سمندون» بود که کار بازیگری را ادامه دادم؛ البته قصه «سمندون» را خیلی دوست داشتم و قصه خوبی بود. از آن قصههایی بود که ناصر هاشمی عزیز نوشته بود و خودش هم بازی میکرد و کار هم خوب از آب درآمد.
اسدزاده با وجود اینکه 95 سال از خداوند عمر گرفته است از کارش احساس خستگی نمیکند.
او در این زمینه گفت: به هر کاری عشق بورزید، مثلا موزیسین، نویسنده یا بازیگر باشید، وقتی عاشق باشید هیچ وقت خسته نمیشوید. حتی اگر 48 ساعت هم کار کنید. وقتی وارد کار اداری شده بودم، وقتی دو ساعت پشت میز مینشستم فرار میکردم. اما در سینما این تجربه را داشتم که 48 ساعت بیخوابی بکشم، وقتی آدم عاشق باشد خیلی چیزها را تحمل میکند.
واکنش زندهیاد منوچهر اصلانی برای بازی در نقش سمندون چه بود؟
به گفته ناصر هاشمی کارگردان و نویسنده سریال سمندون، آن زمان که با ما کار می کرد ۶۵ سال داشت. بازیگر بسیار خوبی بود. البته چهره اش بدون این گریم، خشنتر بود اما قابلیت های زیادی داشت. روز اول که دیدمش مانده بودم چطور به او بگویم نیاز به یک آدم کوتوله دارم. متاسفانه در جامعه ما وقتی بخواهند به کسی بد و بیراه بگویند، او را کوتوله خطاب می کنند اما خودش گفت دنبال کوتوله می گردی؟ من کوتوله ام و تاکید داشت مثل بقیه کوتوله ها نیست. برای طراحی گریم اول رفتیم سراغ عبدالله اسکندری ، او گرفتار بود. بعد جلال الدین معیریان آمد و چهره او را برایمان شیرین و جذاب کرد.