Amir Argentinaمشکلات و ضعف مربی ،مدیریت در نتیجه بازی با لیورپول و چندسال اخیر 🔞+ 🔞+ 🔞+
مشکلاتی که باعث اصلی آن مدیریت درضعف انتحاب سرمربی نامناسب و درتضاد با اندیشه باشگاه توتال فوتبال
سال قبل جلو رم باخت،همان زمان نشان داد ظرفیت و اندیشه آن مربی لازم برای ترکیب بارسا والورده ندارد.
مدیریت ضعیف عمل کرد و با جذب دمبله و مالکوم سغی ذر لاپوشانی اون فاجعه بودند.حتی خرید کوتینیو
مسی قول قهرمانی cl داد و ب نظر من امسال از دوسه سال احیر باانگیزه بالاتر و بهار بازی کرد.تا همین جاهم کل بار ضعف سرمربی و کادرفنی و مدیریت رو ب دوش کشید و درکنار تراشتگن و آلبا ،بارسلونا را قهرمان دولیگ متوالی و نیمه نهایی وردن این سه نفر
سوآرز این دوسال عملکرد دوسال ابتدایی رو نداشت و تبود جانشین عم باغث خستگی و یا باعث غرور او شد .
مسی وقتی چندتا پاس ب سوآرز داد و خراب کرد ،کوتینو رو داد و شوت فنی میزنه ک انگار نون نخورده،انتظار داریم بااین سیستم و ترکیب و ترس مربی،سه تا بازیکن هجومی کنار مسی مثل هویج و دو اشتباه آلبا ،پرس سه نفره مسی(فابینیو،فندایک،هندرسون) مسی چیکار کند
حتی برای اولین بار بود ک دیدم خط هافبک بارسا بااون سبک بازی و تیکی تاکا و مالکیت توپ ک اندیشه باشگاه است و عادت کردن به این مدل بازی،نتونست توپ از وسط میدون ب مهاجم ،مخصوصا مسی برسونند.
وقتی تیم بازیکنی مثل دمبله ک بازم تاثیرش از کوتیتیو بیشتره و باسرعتش میتونه گره کشا باش مصدوم میشه و کوتیتیو بازی میکنه،ک اصلا دلش باتیم نیس و هیچ انگیزه ای برای دفاع کردن نداشت.
بارسا بهترین بازیکن دنیا و بهترین دروازبان دنیا ،بهترین دفاع چپ دنیا،و مابقی بازیکنا تو پست خودشون جز سه تا یا پنج بازیکن برتر پست خودشون هستن. دیگ یک مربی چ چیزی بیشار ازین میخاد.
مربی ترس رو ب لازیکنان انتقال داد.نیازی نبود بیاد تو زمین خودی جلو لیورپول بدون صلاح ،دفاع کنه یا با صلاح اصلا ، با همون سبک همیشگی بارسا، حفظ توپ تو نیمه خودی تیم حریف، پرس شدید لز پشت محوطه لیورپول
باید اونقدر پرس میکردن ،تا هم گل نخورن
نهایت یک گل با ضد حمله میخوردن،باپرش شدید عملا خط هافبک لیورپول تهت فشار میرفتن و انتقال توپ ب مهاجماشون سخت میشد ،از یک طرف سه صفر بازنده بودن و اون فشار روحی شون افزایش میداد. با کوچکترین روزنه ای ،(مث پرس های شدید پپ تو سیتی ب همین لیورپول)مسی ،سوآرز کار تموم میکردن.باپرس شدید درسته خط هافبک و مهاجم خسته میشدن ولی مدافعین کمتر خسته میشدن در نتیجه
۱.بازیکنان لیورپول از بازی با نیوکاسل خسته بودن
۲.استراحت بازیکنان بارسا بیشتر بود و مشکلی هم برای رس شدید نداشتن
۳.تاکتیک لیورپول تو بازی رفت ک همه دیدم بلند کردن توپ ،پشت مدافعین بارسا بود و صلاح و مانه چندین بار غافلگیر کردن دفاع بارسا رو ،کلوپ خیلی زرنگه اون بازی پرس زیادی نکرد باارسال توپ پشت دفاع ی جورایی والورده رو برای بازی برکشت کلک زد و والورده دقیقا دفاع بارسا رو جمع کرد ک توپ ارسالی خط هافبک پشت دفاع نره،
ولی لیورپول بازی برگشت برعکس عمل کرد و باتوجه ب نداشتن مهره مورد نظرش صلاح ک مکمل مانه ،یکدیگر هستن .
کناره های زمین آزاد شده و دوتا اشتباه مرگبار آلبا ،فقط رفتن رو ارسال و سانتر از کناره ها ک ب خوبی جواب گرفتن و دفاع بارسا با دوتا سانتر از کناره ها غافلگیر شدند. دوگل خوردن.
اینجا بود ک بارسا حتی زمانی ک دوصفر عقب افتاد ب مربی نیاز داشت ک شرایط بازی بفهمه ،نه یک ترسو. اونجا میبایست آرتور بیاره بازی برای حفظ توپ(اشتباهی حتی تو ترکیب اولیه باید میبود)بجای راکتیچ ک کند بود و سرعت انتقال توپ رو لز بارسا گرفت و عملا رو گل دوم بیشتر ز البا مقصر بود و بااون پاسش آلبا تحت فشار رار داد.پس راکتیچ تعویض ، آرتور برای مالکیت توپ،افزایش فشار روانی روبازیکنان و حتی خود کلوپ
،تعویض سمدو سرعتی بجای روبرتو ،بازم این اشتباه دوم ک سمدو باید فیکس میبود ،اخه والورده بازی رفت ندید ک چپ رو مانه اتوبان کرد،وقتی سمدو اومد تو مانه نتونست نفوذ کنه.بله اگ اون ۳-۴-۴ هجومی باپرس شدید و احتیاط مدافعان برای زدحمله میبود ،مطمئنم ک لیورپول حداقل یک گل میخورد نیمه اول ،حتی اگ دوگل میزدن همون نیمه ،وبااین یک گل خیال بارسااز صعود راحت میشد وبااون تعداد موقعیت و تک به تکایی و کوتینیو،سوآرز،آلبا خراب کردن و دوسه تا شوت مسی تو موقعیت هایی ک نمیتونست باتوجه ب فشار دفاع منسجم لیورپول تحت فشار بادقت بزنه. باعث شد یک ترس بازیکنان بارسا رو وجودشون بگیره.تو گل زدن و ضربه نهایی کم دقت بشن
حتی اون تک ب تک درون محوطه اول بازی ک آلبا اشتباه کرد و نزد و داد ب مسی،برعکس روی پای راست مسی بود و اونم طبق عادت بایک سرتوپ ریز میخاست دریبل بزنه و باضربه چپ صددرصدی گل کنه ،از شانس بد مسی نشد.
حتی میتونست بهترین کار ممکن ک. اول بازی ۲-۴-۴ سیستم بچینه و باچهار هافبک میانه زمین رو بدست بگیره. بوستکس،ویدال،آرتور،کوتینیو جلو هم مسی و سوآرز
آلبا لنگلت پیکه سمدو
بوسکتس
راکتیچ ویدال
آرتور(کوتینیو،نیمه دوم پست تخصصی)
سوآرز مسی
بااین ترکیب بارسا میانه میدان دراختیار میگرفت.حتی برای نیمه دوم و سرحال تر شدن خط هافبک، روبرتو ک سرعت،تکنیک انتقال توپ بالایی دارد..مالکوم باانگیزه و سرعتی بنای سوآرز دقیقه ۷۰-۸۰ وارد زمین و کوتینیو سرحال و آماده درپست تخصصیش یعنی هافبک تهاجمی و بازیساز بجای آرتور.
تعویض های طلایی مربی میشدن .
با سه هافبک٭ بوسکتس بازی ساز و تاخیر ب بازی وجلوگیری از نفوذ ب عمق دفاع
راکتیچ و ویدال باکمک مدافعین کناری بستن کناره ها و جلوگیری از سانتر احتمالی و همزمان کمک به بوسکتس و ایجاد سدی برای قطع توپ هافبک های لیورپول و نرسیدن توپ ب مهاجمان ،مخصوصا مانه،
سپس روی دفع توپ و ضد حمله ها با سپردن توپ ب آرتور و نفوذ همزمان راکتیچ و ویدال از کناره ،پوشش دفاع های کناری تا میانه میدان،آن زمان بازی سازی با کل قواع در زمین لیورپول انجام بدهند و زمان ضدحمله ک دفاع های کناری لیورپول جا میمونند ،کافیست آرتور(کوتینیو) توپ رو ب مسی بسپاره و در این حالت معمولا دودفاع وسط و نهایت یک هافبک دفاعی میتونند تو زمین خودشون باشند. باتوجه ب فشار لیورپول و نتیجه و اونجا پنج تا هم ک گل نزنند ،ضدحمله ششمی خود ب خود گل میشه.
چون لیورپول تو بازی ۳-۰ عقبه و مجبور باتمام قوا تو تمام لحظات بازی حمله کنه.وقتی بارسا ابتدا پرس تو زمین حریف و عملکرد خط هافبک لیورپول تضعیف پیدا میکنه ،یک نیمه بدین ترتیب بارسا طاقت میاورد
،نیمه دوم حتی اگ توپ و زمین دراختیار لیورپول قرار میدان بایک سیستم منظم و دفاع حتی چند لایه چهاردفاع و سه هافبک ،اونم از نوع ویدال بوسکتس،راکتیچ،و تعویض کوتینیو بجای آرتور.هم کوتینیو ب عنوان هافبک بازیساز بازی میکرد و درسیستم مورد علاقه اش و هم کارایی بازیکن اثبات میشد و بارسا ب سختی گل میخورد و میرفت رو ضدحمله هایی ک با سرعت و تکتیک و پخش توپ کوتینیو، و مثلث مسی ،سوآرز،کوتیتیو
هردفاعی رو نابود میکردند.
حتی نبود صلاح ک مهره بزرگ کلوپ و درنبودش اگر کم کاری و ضعف هافبک و دفاع نمیبپد ک بازیکنانی ک اوریگی و شقیری یاواینالدوم ک باضربه سری غافلگیرانه ،نمیتونستند آنچنان حطر بزرگی برای بارسا باشند و قدرت لیورپول روی نبوغ سرمربی و استفاده ی کلوپ از بازیخوانی والورده بود،وگرنه مانه ب تنهایی نمیتوست تفاوت رقم بزنه مثل مسی بازی رفت کهتفاوت رقم زد. همچنین ما عادت داریم مسی گل بزنه ک تفاوت احساس کنیم ،اگر اون پاس ها رو سوآرز ،آلبا،ووتینیو کل میزدند الان از روی نادانی یکسری افراد کوته فکر نظر نمیدادند.
روز خوب و بد ،برد و باخت برای همه تیم های بزرگ و لازیکنان بزرگ هست تا همیشه ولی لین شخصیت و فرهنگ یک جامعه هستش ک بغضی افراد ک حتی میتونم اسم ببرم درون این سایت بجای اتحاد و تحسین بازیکنان و یکذیگر و درنظر گرفتن هم خون و نژاد بودمان ،باتوهین به بازیکن(مسی،رونالدو،گریژمان،دیبالا،دی یانگ،لواندوفسکی،سوآرز ووووو)و باشگاه عای بزرگ(رئال،بارسلونا،اینتر،میلان،یووتوس،منچستر،بایرن)فضای اینجا رو خراب و حتی خیلی وقتی اونایی ک اعصاب ضعیف تری دارن باتوهین ب همدیگر و خانواده هایشان ، بی فرهنگیمان را اثبات میکنیم.
بزرگترین ضعف بارسلونا ،استفاده نکردن از سبک مالکیت توپ بود. نتیجه شم دیدیم بازیکنان عادت نداشتن و دفاع عمیشه بیشار لستراحت میورد و تحمل این فشار نداشتن،خط هافبک همچتین و دراین سیستم والورده عملا کاراییشون کم شد.درنتیجه انتقال توپ به کوتینیو،سوآرز و مسی ک سه نر من تو من بودن باهاش ،سخت شد.
هردوسال مربیگری والورده مدعی اصلی اروپا بارسلونا بود و هردوسال ب اندیشههای این مربی بارسلونا پ بازیکنان باختند ،نه به رم و لیورپول
باعث کاهش اعتماد به نفس بازیکنان و تضعیف روحیه برای فصل بعد و کاهش برند و قیمت بازیکنان و افزایش قیمت بازیکنان ورودی مانند ده لیخت به بارسا شد.
التماس تفکر ، ارادتمند امیرحسین سبزوار