اختصاصی طرفداری- جام جهانی، جام جهانی، جام جهانی. دو کلمه ای که گویا همیشه مانند کپسولی مسکن و کمیاب برای فوتبال مریض و ناقص ما بوده اند.
بدون شک برای تمام کشورهایی که در راه رسیدن به جام جهانی تلاش می کنند، صعود کردن به این رقابت ها امری مهم و حیاتی به شمار می رود. اما این قضیه برای ما و فوتبال ما همواره رنگ و بو و شکلی متفاوت داشته است.
برای پی بردن به این مطلب که حضور در مهم ترین فستیوال فوتبالی دنیا چقدر برای ما واجب است، کافی است که مقایسه ای بسیار کوچک میان خودمان و دیگر تیم های مدعی حاضر در رقابت های مقدماتی در قاره آسیا داشته باشیم. جایی که می بینیم ژاپن با اقتدار و به لطف داشتن برنامه ای مدون و طولانی مدت و تیمی منظم و پر از ستاره های درخشان به راحتی صعود خود را در هفته گذشته قطعی کرد و یا استرالیا، کره جنوبی و ازبکستان را مشاهده می کنیم که همگی این تیم ها در داخل کشورشان دارای بهترین زیر ساخت ها و امکانات سخت افزاری و نرم افزاری بسیار حرفه ای و مناسب هستند. به نحوی که اگر هر کدام از این سه تیم در راه صعود ناکام هم باشند، این شکست برای آنها به مدد همان شرایط مناسب داخلی چیزی شبیه فاجعه نخواهد بود.
البته در اینکه حضور نداشتن در میان 32 تیم حاضر در ویترین فوتبال جهان برای هر کشوری می تواند دردناک باشد شکی نیست، اما اینکه بدانیم عدم حضور در جام جهانی برای ما چیزی شبیه مرگ و نابودی فوتبال خواهد شد، قضیه را برایمان بسیار مهم تر و پیچیده تر از دیگران خواهد کرد.
به راستی وقتی نگاهی تمام قد و منطقی به قامت کج شده فوتبالمان می اندازیم چه چیزی در آن می بینیم؟ وقتی به تمامی اتفاقات رخ داده از بعد از ناکامی 2009 تا الان فکر می کنیم به چه نتیجه ای می رسیم؟ آیا در تمام این 4 سال، تعداد اتفاقات خوب مان حتی یک سوم مسائل تلخمان بوده است؟ کدام برنامه ریزی دقیق و صحیحی ما را در حال حاضر مدعی صعود به جام جهانی کرده است؟ کدام پدیده و استعداد نابی که در این بازه زمانی پرورشش داده ایم ما را به این نقطه حساس رسانده است؟
اگر دوست دارید در کسری از دقیقه دچار سرگیجه ای ناتمام شوید، کافی است به تمام جریانات رخ داده و حال حاضر فوتبال ایرانی فکر کنید. فوتبالی که حتی خود بزرگانش هم اعتقاد دارند بی برو برگرد با تمام فوتبال دنیا فرق دارد.
بله، وقتی تنها استادیوم استاندارد یک کشور برای سی و اندی سال پیش باشد، وقتی تیم امید همان کشور به خاطر سر به هوایی و سهل انگاری مسئولانش بازیکن دو اخطاره را روانه میدان کند تا به بدترین و زننده ترین نحو در راه رسیدن به المپیک ناکام باشد، وقتی تجربه تلخ تیم امید برای کسی درس نشود تا باز هم مشابه آن این بار در لیگ قهرمانان و برای تنها نماینده آن کشور رخ بدهد. وقتی شماره لباس تیم جوانان با ماژیک و ابزار آلات نقاشی نوشته شود. وقتی که عنکبوت بر آخرین موفقیت باشگاهی آن کشور در سطح آسیا تار تنیده باشد، وقتی هنوز هم ستاره های نسل گذشته فوتبال آن کشور با 34 سن به بالا هنوز هم پر فروغ تر و بهتر از جوان هایش باشند. وقتی تمام این ها را بدانی و ببینی و بعد متوجه شوی که فدراسیون همان کشور بهترین در آسیا شده است، باید هم فوتبال آن سرزمین را مبری و متفاوت از تمام کره خاکی دانست.
اگر ناکامی در راه جام جهانی برای دیگران با تمام سرمایه گذاری های کلانشان شکست است، برای ما با تمام عدم سرمایه گذاری ها و برنامه ریزی هایمان فاجعه است، چه بسا چیزی فراتر از فاجعه.
مسلماً جایی که سرمایه گذاری و برنامه ریزی هست، امید و در نهایت موفقیت هم وجود دارد، اما وقتی که ما بهره ای از این دو فاکتور مهم نبرده ایم، باید به هر نحوی که شده به آن مسکن کمیاب و با اهمیت دست پیدا کنیم تا پیکر نیمه جان و رو به موت فوتبالمان را از حالت احتزار نجات دهیم، تا بلکه شاید بتوانیم در 4 سال آینده اندکی از فشار این بارهای کج و ناهمگون بکاهیم و این جوان منحرف شده و اسیر مدیران ناباب را به راه راست هدایت کنیم.
صعود ما به جام جهانی از نان شب هم واجب تر است، اگر می خواهیم که باشیم، حتی کج و مریض، باید جایی بین آن 32 تیم لعنتی برای خودمان پیدا کنیم تا دیگران ظاهر از دور دل ربایمان را ببیند و به به و چه چه کنند که آری این ها هم جزو مفاخر فوتبال دنیا هستند. در هر شرایطی بودن مان در برزیل 2014 بهتر و مفید تر از نبودنمان است. اصلاً چه معنا دارد که جام جهانی در سرزمین فوتبال برگزار شود و ما که عمری به برزیل آسیا معروف بودیم در آن حضور نداشته باشیم.
اگر می خواهیم که کودکانمان باز هم به عشق اسطوره های ساخت داخل دنبال توپ بدوند، اگر می خواهیم که استادیوم های پیر و فرسوده شهرهایمان باز هم مثل گذشته پر شور و هیجان انگیز باشد و به هزاران دلیل و برهان دیگر، باید به جام جهانی صعود کنیم.
در نهایت حضور ما در جام جهانی از نان شب هم برای فوتبالمان واجب تر است. چون مردم ما لیاقت این حضور را دارند. مردمی که در بدترین شرایط حامی و پشتیبان فوتبال بودند، مردمی که علی رغم بی بهره بودن از کوچکترین حقوق خود در فوتبال باز هم می آیند و حمایت می کنند، بدون شک کمترین حقشان دیدن تیم ملی در جام جهانی است.
به امید موفقیت و سربلندی تیم ملی فوتبال ایران در بازی حساس و مهم سه شنبه، مقابل کره جنوبی و صعود به جام جهانی 2014 برزیل.
به امید دیدن دوباره کارناوال های شادی مردم به خاطر صعود به جام جهانی!