خوب اول بگم که من مخالف وقت گذاشتن و متن نوشتن در بخش کاربرانی هستم که به ابتدایی ترین شکل ممکن طراحی شده و پست رو که مینویسی سریع تر از استقلال اهواز سقوط میکنه به دسته های پایین تر و منحل میشه. ولی این بار استثناء قایل میشم چون هم وقتش مهیا بود و هم میطلبه که راجع به این فیلمها که غالبا پر طرفدار هم هستند توضیحاتی داده باشم. پیش بینی میکنم رکورد دیس توسط اینجانب شکسته خواهد شد.
اورریتد یعنی چه؟ اورریتد به چیزی میگن که بیشتر از لیاقتش بهش ارزش بدن. اورریتد لزوما به معنای بد نیست؛ مثلا سراتو ماشین خوبیه ولی اگه بخوای با فراری و لامبورگینی مساوی بدونیش میشه اورریتد.
معیار من برای انتخاب این فیلمها امتیازات سایت آی ام دی بی هست، چون هم فیلمهاش توسط مردم ریت میشه و هم سایت پر طرفداریه و در اون به خوبی میشه میزان اقبال یک فیلم توسط مردم رو مشاهده کرد. در اینجا پنج فیلم رو که فکر میکنم نسبت به بقیه اورریتد تر هستند آوردم.
5- The Dark Knight
امتیاز IMDB: 9
امتیاز من: 4
پیش بینی میشد دومین فیلم سوپرهیروئی نولان بعد از فیلم نه چندان بد بتمن بگینز پا رو فراتر بذاره و حسابی دوستداران بتمن رو به وجد بیاره. بخصوص اینکه اینبار قراره جوکر به عنوان یکی از محبوب ترین شخصیت های دنیای بتمن در اون نقش آفرینی کنه. متاسفانه باید بگم که این فیلم شدیدا من رو ناامید کرد؛ در طول فیلم سوالاتی که مدام از خودم می پرسیدم این بود که چرا جوکر اینجوریه؟ این همون جوکر معروفه یا جوکر واقعی قراره بعدا بیاد؟ آیا افسردگی گرفته؟ مادرش مرده؟ چرا همه اینقدر بی حالن؟ چرا شهر اینقدر بی روح و کسالت واره؟ چرا فیلم انقد خالیه؟ شخصیتای دیگه کجان؟ هارلی کویین، پنگوئن، ریدلر، آقای فریز، کتوومن؟ چرا اینها دریغ شدن از فیلم؟ به غیر از گوردون و دخترش که قرص های خواب آوری هستن برای خودشون فقط چند صحنه از Two-face میبینیم و خلاص. دو ساعت و خورده ای صحنه های بی معنی تعقیب و گریز و انفجار و لابلاش چند تا صحنه یکی دو دقیقه ای از دیالوگ های بی مزه و تصنعی بین شخصیت ها کلیت این فیلم هست. نه خبری از اون ابرتبهکارهای جذاب هست با بگ گراند های خاصشون که میتونن در کنار جوکر چالش های جدید برای بتمن درست کنن (و فیلم رو از این مرداب کسالت نجات بدن)، نه از اون رابطه معروف love/hate بین جوکر و بتمن. دو تا شخصیتی که عادت دارن همدیگه رو کامل کنن اما اینجا با هم قهرن و با دور ترین فاصله از هم نشستن. لابد کارگردان پیش خودش حساب کرده که اگه شخصیت ها اینطوری نوشته بشن فضای فیلمش هم دارک و سنگین میشه و از یه فیلم سوپرهیروئی صرف خارج میشه. فیلمی که بیش از حد خودش رو جدی گرفته و همون رسالت خودش رو هم نتونسته ایفا کنه. مثال کلاغی که خواست راه رفتن کبک رو تقلید کنه راه رفتن خودش هم یادش رفت. حالا اگه همه این موارد رو نادیده بگیریم و این فیلم رو بی نقص بدونیم باز هم در انتها یه بلاک باستر سوپرهیروئی خواهیم داشت، نه بیشتر. گذاشتن این فیلم در یک تاپ لیست سینمایی یه شوخیه بی مزس.
یکی از حاشیه های اطراف این فیلم تحلیل های بعضا فضایی و مضحکی هست که برخی از این فیلم دارن. یکی میگه بتمن به سبک اورسن ولز و هیچکاک، یکی میگه شیکسپیر در قالب بتمن. نه عزیز من تعجب نکن، فیلم سوپرهیروئی وقتی لقمه بزرگتر از دهانش بر میداره و نمیتونه قورتش بده این شکلی میشه. البته حق هم میدم، طرفداران ژانر تخمه ای تخیلی پاپکورنی از بس فیلم مضخرف به خوردشون دادن که وقتی فیلمی یه ذره متفاوت هست و پروداکشن نسبتا قوی ای داره عنان شوق از کف میدن و اون رو مثل آپولو 13 میفرستن هوا.
4- American History X
امتیاز IMDB: 8.5
امتیاز من: 2
من به این جور فیلمها میگم فیلمهای فیل گودی (feel good). با دیدن فیلم احساس خوبی بهت دست میده و باعث میشه فکر کنی فیلم خوبی دیدی. سرتاسر این فیلم توهین به شعور مخاطب بزرگسال هست. فیلمنامه ای که فقط میشه تو برنامه های کودک پیدا کرد به همراه کلیشه های مریض کننده اش، حرکات مضخک دوربین و زوم های کودکانه اش، اسلوموشن های به غایت احمقانه، استفاده بی مورد از کاور سیاه و سفید و شخصیت های کارتونی و بی وزن بخشی از مشکلات این فیلم هستن.
با این حال برخلاف بتمن اعتقاد دارم این فیلم از قاب خودش بیرون نزده؛ یه فیلم دبستانی درباره بد بودن نژاد پرستی مناسب سنین 10 تا 15 سال که حقاً همون هم شده.
3- Interstellar
امتیاز IMDB: 8.6
امتیاز من: 2
اینتراستلار، از کجا شروع کنم؟ مگه یه جای سالم هم گذاشته که دست بذارم روش؟ فیلمی که با شعار ادای احترام به ادیسه فضایی ساخته شده (شما بخونید ادای احترام، من میگم سوءاستفاده تبلیغاتی) ولی در عمل اون چیزی که میبینیم میلیونها سال نوری با فیلم کوبریک فاصله داره. وقتی از دادن هر باجی به استودیوی سازنده دریغ نکنی نتیجه اش میشه افتضاحی به نام اینتراستلار؛ فیلمنامه ات رو این طوری شروع کن –چشم. فلان دیالوگو اضافه کن – چشم. شخصیت زن مکمل یادت نره، -چشم. یه کاری کن شخصیت اصلی زنده بمونه تا پایان شیرین بشه –ولی آخه... –حرف نباشه – چشم.
فیلم با معرفی شخصیت کوپر شروع میشه. پدری مهربان و فداکار که یه دختر نازنازی و باهوش داره که مسئولیت نگهداریش رو به عهده گرفته. دقت کنید هنوز 10 دقیقه از فیلم نگذشته که ما شاهد کپی پیست شدن دو تا کلیشه معروف از طرف کارگردان محترم هستیم. پدر نمونه یک پدر هالیوودی، سانتی مانتال، مقوایی و بی روح. دختر نمونه بچه هالیوودی، دکوری، تهی از شخصیت و خالی از ارزش. در واقع فیلم از همون اول به بیننده حرفه ای تر میگه که من رو جدی نگیرید. حالا این کوپر قصه ما بصورت کاملا خودجوش کشف میکنه که باید از دخترش جدا بشه تا بتونه دنیا رو نجات بده، چه قصه جدید و خلاقانه ای! داستان فیلم اینجا رسما تموم میشه و از این به بعد هر چیزی که میبینید بهونه ای هست برای نشون دادن یک سری شعبده بازی های سینمایی که احتمالا کارگردان از همون اول هم به خاطر همین ها فیلم رو ساخته. نه فیلم نامه متقنی هست و نه شخصیت پردازی ای. تنها کاراکتری که یه ذره روح داره اون رباته هست؛ چه جالب! در واقع شخصیت ها برای همچین فیلمنامه ای حکم خیارشور و سس رو دارن. من سالهاست منتظرم از این کارگردان یه خط دیالوگ صادقانه و با روح ببینم، بدون عوام فریبی، خوشمزه بازی و ادا اطوار. حیف اون همه بودجه، اون تیم عظیم و با استعداد جلوه های ویژه ، حیف اون موسیقی، اون همه امکانات بی نظیر مثل دوربین فوق پیشرفته Imax که هر کدومش چند صد هزار دلار هزینه برمیداره. هدر دادن این همه منابع و امکانات اونم یکجا فقط از نابغه ای مثل نولان برمیاد.
یکی دیگه از شعارهای این فیلم اینه که ما یه فیلمی ساختیم که از لحاظ علمی قابل اعتماد هست. راجع به این موضوع هم باید بگم که نخیر، شما فیلمی ساختی که نه با علم، بلکه با شبه علم سر و کار داره. چیزهایی مثل کرمچاله، درون سیاه چاله، بعد چهار و پنجم که فرضیه های روی کاغذ هستن البته که برای دانشمندان غذای فکر هست ولی برای عوام الناس حکم بساط شعبده و جادو رو داره و وسیله فریب و سرگرمی هست. توقع کار علمی کردن از یه فیلمساز عوام محور توقع کاملا بی جایی هست. کارگردانی که قصه گویی بلد نیست، شخصیت سازی بلد نیست، لقمه رو بزرگتر از دهانش برمیداره و نجویده قورت میده. فیلمسازی که بنجامین باتن وار هر چی جلوتر میره به جای پخته تر شدن و آبدیده تر شدن سطحی تر و کوچک تر میشه. کسی که فرصت ها رو برای بهتر شدن و یادگرفتن یکی یکی از دست میده و با طناب پوسیده کوته نگری و عوام فریبی هر روز داره تو چاه خمودگی و واماندگی پایین تر میره. اصلا چرا باید بهتر بشیم؟ وقتی برای پراید صف کشیدن چرا بی ام و بسازیم؟
2- Whiplash
امتیاز IMDB: 8.5
امتیاز من: 1
یه فیلم آب پنیری دیگه برای علاقه مندان به سینمای کودک و نوجوان. ویپلش راجع به جوانک ظاهرا باستعداد ولی تنبلی هست که میخواد موزیسین بزرگی بشه و در این راه با یک استاد سخت گیر روبرو میشه. اگرچه این دو در ابتدا با هم به مشکل برمیخورن ولی بعدا جوانک میفهمه که استاد خیرش رو میخواسته و هر کاری که کرده واسه موفقیت اون کرده. فیلمنامه لپ لپی که حتی از بازگو کردنش هم شرم دارم. آها یادم رفت بگم که این پسرک قصه ما در راه فراگیری موسیقی سختی های بسیاری هم میکشه. مثلا دستش اوف میشه یا مجبور میشه دوست دخترش رو فدای موسیقی کنه. آه چه فداکاری ای! منو یاد فداکاری بوگارت در کازابلانکا انداخت. راجع به شخصیت پردازی بخوام بگم که نگم بهتره؛ کلا دوتا شخصیت تو این فیلم وجود داره. پسرک که یه تین ایجر هالیوودی هست و استاد که اگرچه تا حدی دراومده اما جاش تو این فیلم نیست و باید گذاشتش جای سارجنت هارتمن در فیلم غلاف تمام فلزی.
این فیلم قراره راجع به موسیقی باشه. اما اگه یکی دو تا اجرای قابل قبول (بدون پسرک) از ترک های به یاد ماندنی Jazz رو فاکتور بگیریم، تو همون هم مونده. بسیاری از دوستان موزیسین بنده از صحنه های خنده دار تمرین و اجرای پسرک و اینتراکشن های پسرک و استاد دل درد گرفته اند. حرکات سانتی مانتال دوربین، کلوزآپ های احمقانه روی صورت پسرک و استاد و روی ساز (خدا لعنت کنه هر کسی که این نوع فیلمبرداری رو وارد سینما کرد)، اون صحنه های فوق احمقانه خون و عرق موقع اجرای جوانک که کارگردان با مغز نخودی خودش مثلا میخواد به ما بفهمونه که این بچه خیلی فشار روشه؛ امکان نداره این پسر شروع به نوازندگی کنه و دو دقیقه بعدش همه جا رو خون و عرق و شاش و استفراغ بر نداره. خوب پسر خوب تو که دو دقیقه نمیتونی بدون کثافت کاری نوازندگی کنی بهتر نیست بری سراغ یه حرفه دیگه؟ یکی از غیر ممکن هایی که این فیلم ممکن کرده اینه که آبروی تین ایجر ها رو هم برده.
کارگردان خوشگل و سفید مفید ما که ظاهرا علاقه بسیار زیادی به Jazz داره (اینو تو فیلم احمقانه دیگرش به نام La La Land هم نشون داده) و میخواد از طریق هالیوود و یه سری بچه خوشگل دیگه به عنوان بازیگر به خیال خودش موسیقی سیاهان رو احیا کنه (به جان خودم اگه یه سیاه پوست هم سر صحنه فیلمهاش راه بدن). در جواب به این دوستمون باید بگم: عزیزم، برو دنبال بازیت. این شکر خوری ها حقیقتا به تو نیومده.
1- Avengers
امتیاز IMDB: 8.7
امتیاز من: امتیازی نمیدم
نوشتن درباره یک فیلم ماقبل نقد توهین است به نقد. فقط همین قدر بگم که سرگیجه، همشهری کین، کازابلانکا، پیانیست، اینک آخرالزمان و دکتر استرنجلاو و ... امتیازشون از این فیلم پایین تر هست. قضاوت با خودتون.
***
نظر شما چیه؟ به نظر شما این فیلمهایی که نوشتم اورریتد هستن؟ چه فیلمایی رو اورریتد میدونید؟