طرفداری- توضیحات مختلفی در مورد ماهیت پروژه منچسترسیتی وجود دارد که از ابعاد مختلف آن را تعریف میکند اما یکی از صحیحترین تعریفها این است که آنها پیشرفته ترین باشگاه فوتبالی دنیا هستند. این تعریف به طرز فکر آنها خلاصه نمیشود بلکه نقشههای آنها را هم در بر میگیرد. آمادگی برای این تابستان، ۱۸ ماه قبل در ۱۶ دسامبر ۲۰۱۷، صبح بازی با تاتنهام شروع شد. پپ گواردیولا آن بازی را ۴-۱ برد اما شرایط را نشخوار میکرد. به همان روش معروفی که همواره انجام میدهد اما باشگاه آنچنان در سطوح مختلف ظریف کار میکند که یک جلسه بسیار مهم با حضور پپ، خلدون المبارک مدیر باشگاه، فران سوریانو مدیر ورزشی و تکسیکی بگیریستین مدیر فوتبالی باشگاه برگزار شد که برنامههای باشگاه در خریدها تا همین پنجره اخیر را در برمیگرفت.
فکر آنها این بود که تمام تجارتها با اهداف میان مدت تعریف میشوند پس هیچ خریدی از روی عجله یا واکنش نباید وجود داشته باشد (عبارت panic buy به خریدهای عجلهای در لحظات آخر میگویند که باشگاه از ترس بسته شدن پنجره آن را میخرد نه نیاز ۱۰۰٪ باشگاه- مترجم). این سیاست به شکل طبیعی اشتباهات را کاهش میدهد و تکامل تیم را به بالاترین سطح میرساند.
توافق آخر جلسه این بود که سیتی احتمالا یک مدافع وسط، یک مهاجم و حتما یک شماره ۶ که جانشین فرناندینیو است را بخرد. باشگاه وارد پروسه معمول خرید شد و در آخر رودری را انتخاب کرد. همانطور که در بازی جام خیریه انگلستان دیدیم، رودری کاملا به سیستم سیتی میخورد. باشگاه سیتی اینگونه اداره میشود. به نظر همه چیز طبیعی میآید. باشگاه به این شکل جامها را درو میکند. آنها عادت داده شدهاند تا در این سطح بازی کنند و باشگاههایی مانند واتفورد حتی توان رقابت با آنها را ندارند.
همین موضوع در مورد رقیبان سیتی هم صدق میکند. این میوه قابل پیش بینی ساختن فرهنگی است که همه چیز عالی اجرا میکند. در تمام سطوح باشگاه. باشگاه به موقع توسط سرمایههایی که بیش از توان هر باشگاهی است، حمایت میشود. عبارت "بهترینِ کلاس" را سیتی انتخاب میکند و از روز اول شروع شد و حالا نتیجه آن را کامل مشاهده میکنیم.
ترکیب سیتی در این فصل چطور خواهد بود؟
داستانی در طول نیم فصل پخش شده بود که پپ گواردیولا به یکی از کارکنان باشگاه گفته بود که اگر یک کیلو اضافه وزن داشته باشد، به همراه تیم به تور پیش فصل نخواهد رفت. اینها استاندارهای این نابغه است. به خاطر همین عملیات فوقالعاده ستمگرایانه است که احتمالا فصل سیتی با یک قهرمانی دیگر به پایان میرسد. حتی آنالیزهای آماری باشگاههای دیگر میگویند که سیتی با اختلاف ۶ امتیاز اول خواهد شد و برای سومین سال متوالی بالای ۹۵ امتیاز میگیرد. اگر این اتفاق بیوفتد آنها نه تنها به اعدادی غیر واقعی در طول مدت طولانی در فوتبال رسیدهاند که تبدیل به پنجمین باشگاهی میشوند که ۳ سال متوالی قهرمان انگلیس شده است. این علاوه بر رکورد دفاع از قهرمانی است که ۱۰ سال بود رخ نداده بود.
تیمهایی که سه بار متوالی قهرمان لیگ شدهاند
هادرزفیلد بین سالهای ۱۹۲۳ تا ۱۹۲۶
آرسنال بین سالهای ۱۹۳۲ تا ۱۹۳۵
لیورپول بین سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۴
منچستریونایتد بین سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۱
منچستریونایتد بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹
البته که ما در مورد دوران طلایی فوتبال حرف میزنیم و یکی از بهترین تیمهای تاریخ. تیمی که در تاریخ میماند و میراثی به جا میگذارد. تیمی که باعث بحثهای زیادی در مورد معنی این بردها شد و اینکه نماینده کدام تفکر است.
اینها البته، به شکل اتفاقی بزرگترین سوالاتی است که در مورد سیتی و مدیریت آن وجود دارد.
رسیدن به این سطح شاید به شکل واضحی به نبوغ پپ وابسته باشد که توسط باشگاهی که سعی میکند تمام المانهای تیم برای شخص پپ بینقض باشد، بزرگتر هم میشود. اما سوال اصلی و ریشه قضیه به تغییر مالکیت سیتی در ۲۰۰۸ و آمدن گروه ابوظبی یونایتد برمیگردد. واگذاری باشگاه باعث شده تعریفهای دیگری از سیتی به وجود بیاید که آنچنان با کلمات "پیشرفته" و "فوق العاده" هم وزن نیست. حرف یکی از کارمندان رقیب سیتی پس از شکست برابر آنها که به یکی از ستارههای تیمش گفت، شاید دید دیگری به سیتی را مطرح کند:
بچهها شما امروز جلوی یک باشگاه قرار نگرفتید. شما با یک دولت جنگیدید.
این نگاهی است که خیلیها این روزها در انگلیس دارند. خیلیها در اروپا هم در مورد آن صحبت میکنند. خاویر تباس، رئیس لالیگا یکی از منتقدین مطرح آنها است اما واقعیت این است که سیتی ارقامی نزدیک به باشگاههای فرا قارهای دارد. سیلویو برلوسکونی اینها را دلیلی برای خداحافظی از فوتبال میدانست. این شاید تنها یک بهانه راحت برای رقیبان باشد اما نهادهای مختلف افراد قدرتمند ابوظبی را تک به تک آنالیز کردهاند. از عفو بین الملل گرفته تا دیدبان حقوق بشر تا خیلی از دانشگاههایی که در این زمینه تخصص دارند. همه آنها اینگونه مدیریت سیتی را تعریف میکنند:
- یکی از بیرحمانهترین تلاشها برای زیبا نشاندادن تصویر شدیدا خراب شده یک کشور توسط ورزش
- وسیلهای در خدمت سیاست خارجه
- دستگاهی به وضوح در خدمت یک دولت
- نمونهای از قدرت نرم
اینها آنالیزهایی شدیدا مهم در مورد افراد در قدرتی است که نادیده گرفتن آن بسیار خطرناک خواهد بود و نیاز به تمرکز و شفافیت واقعی دارد. تنها اشاره به اتفاقی که درون زمین میافتد تصویر درستی از داستان به شما نمیدهد. سرمایهگذاریهای درون زمین فقط با توضیح اتفاقات بیرون آن قابل فهم خواهد بود. فکری فراتر از این اعداد هم وجود دارد.
اگر توضیحات سازمانها و نهادهای حقوق بشری درست باشد، معنایش این خواهد بود که تمام افتخارات سیتی جز سیاست خارجه دولتی است که با بزرگترین سوالات در زمینه حقوق بشر روبرو است. این خودِ خود "sportswashing" است و موفقیتهای فوقالعاده سیتی را انعکاس میدهد (هنوز ترجمه درستی از sportswashing در زبان فارسی وجود ندارد. معنی این کلمه تلاش هر سازمان، نهاد یا فردی است که میخواهد با هزینه کردن در ورزش چهره تخریب شده خود در اذهان عمومی را بهبود بخشد. شاید ورزششویی بر وزن پولشویی کلمهای مناسب برای این پروسه باشد- مترجم).
ورزششویی خیلی ظریفتر از چیزی که مردم آن را "روابط عمومی خوب" میدانند. ورزششویی هدفش طبیعی جلوه دادن وجود و منافع یک دولت است که حالا با برند هواپیمایی اتحاد آن را میبینیم. ورزششویی از سوی هدف اصلی سیاستهای ابوظبی است که حالا زیر نام " باشگاه ورزشی" قرار گرفته است. کتاب فوقالعاده جاشوآ رابینسون و جاناتان کلگ در مورد رشد لیگ برتر و تجارت جهانی ورزش این داستان را به خوبی به تصویر میکشد. در کتاب آنها آمده است؛
نقشه این بود که تصویری جهانی از ابوظبی ساخته شود که آنها را شهری مهمانپذیر، کارآمد و مناسب به تصویر میکشد که با سنتهای خلیج فارس هماهنگ است. برنامهها با اسامی جذابی معرفی میشدند مثلا برنامه سیاستگذاری ۲۰۰۷-۲۰۰۸ و افق اقتصادی ابوظبی ۲۰۳۰. قدرت نرم ابوظبی بر ۳ پایه استوار است. اول قدرت گردشگری، دوم خطوط هوایی (اتحاد) و سوم ورزش."
شیخ منصور، مالک منچسترسیتی
هیچ ورزش بین المللی مانند فوتبال یا لیگ برتر انگلیس حضور شما را نشان نمیدهد و اینکه این مدارک درست قبل از خریده شدن سیتی توسط یکی از مهمترین شاهزادهها منتشر شده است، به شما خیلی چیزها میگوید. نگاه ساده بعضیها که منچسترسیتی را تنها یک ملک خصوصی شیخ منصور میدانند، توسط این مدارک زیر سوال میرود. مردی که تا به حال تنها در یکی از بازیهای منچسترسیتی حضور یافته است.
دیوید گولدبلت، تاریخدان و استاد دانشگاه چنین نگاهی را خندهدار میداند.
بر اساس چیزهایی که ما از خانوادههای در قدرت در جاهایی مانند ابوظبی میدانیم، هیچ مرزی بین املاک شخصی و عمومی نیست. همه چیز مال دولت حاکم است.
واقعیت دیگر این است که در همان جلسه اول واگذاری سیتی در سال ۲۰۰۸، یک چیز شفاف شد. وقتی که آماندا استیولی و مشاور شیخ منصور یعنی علی جاسیم با گری کوک دیدار کردند. گری کوک در آن زمان رئیس هیئت مدیره سیتی بود و به خریداران گفت:" اگر به دنبال پیشرفت کشور خود در سطح جهانی هستند، ما میتوانیم به عنوان وکیل کشور شما کار کنیم!"
خلدون المبارک نفر اول سیتی بعد از شیخ منصور
اوایل واگذاری، سلیمان الفهیم به عنوان نفر اول مدیریت باشگاه انتخاب شد اما چند اظهارنظر جنجالی او را خیلی زود مرخص کرد. فعالیت باشگاه نشان میدهد که چطور خانواده سلطنتی دستور جانشینی او با کسی را دادند که هم رزومه پربار تری داشت و هم شخصیت مهمتری بود. کسی که در ابوظبی نقش بزرگتری داشت و حالا مدیر فعلی سیتی است؛
خلدون المبارک. این کاملا برخلاف تصوری است که منصور، برادر پادشاه ابوظبی را شاهزادهای معرفی میکند که ملکی شخصی خریده. این اولین بار نیست که برادر بزرگتر به صندوق پولی منصور دست میبرد.
المبارک را معمولا با عنوان نخست وزیر "واقعی" امارات عربی متحده میشناسند. در مدارک رسمی منتشر شده توسط خود امارات عربی متحده، المبارک را با عنوان "رئیس اداره امور اجرایی دولت ابوظبی" میشناسیم. یکی از توضیحات شغل المبارک مشاور سیاسی شخص پادشاه امارات یعنی
شیخ محمد بن زاید النهیان است. المبارک در واقع نه مشاور و معتمد منصور که معتمد پادشاه است و در جلساتی با حضور ولادیمیر پوتین، وی همیشه حضور دارد. المبارک خیلی زود فهمید که سیتی به ابوظبی آنچنان تصویری جهانی بخشیده که هیچ ملک شخصی دیگری قادر به انجام آن نیست.
او در کشورش شخصیتی دارد که وزرای کمی میتوانند با آن برابری کنند. در مورد
سیمون پیرس، عضو قدیمی هیئت مدیره سیتی هم چنین چیزی گفته میشود. او متخصص روابط عمومی است و از شرکت
برسون مارستلر میآید. او متخصص مدیریت بحرانی است که گفته میشود با
نیکلای چائوشسکو هم همکاری داشته است. پیرس در مدراک ابوظبی یکی از مسئولان تصمیمساز است که در ایمیلهای منتشره از وی به عنوان مردی یاد میشود که "
جنگ یمن را برای ابوظبی مدیریت میکند". او مشاور رسانهای پادشاه امارت است.
رابطه مدیران سیتی با قدرتهای حاضر در ابوظبی غیر قابل چشمپوشی است.
این البته باعث میشود از خود سوال کنیم که این قضیه چرا زودتر از این مورد سوال قرار نگرفت. هواداران سیتی هم حق دارند سوال کنند چرا حالا که سیتی اینقدر موفق شده است در مورد ماهیت مدیران سوال میشود. این دلیل اما کل موفقیت تیم رسانهای سیتی را نشان میدهد. تنها قدمها و تلاشهای کوچک اخیر بود که نوری بر مدیریت سیتی انداخت و قبل از آن ما چیزی نمیدانستیم.
به شکل اتفاقی، انتشار اولین مقاله در این مورد درست با آن جلسه پپ در دسامبر ۲۰۱۷ در مورد خریدها، همزمان شد. این مقاله توسط یک کارشناس مسائل امارات و یک عضو سابق دیدبان حقوق بشر به نام نیکولاس مک گرینهن نوشته شده بود. مک گرینهن این مقاله را زمانی نوشت که احساس میکرد رابطه بسیار نزدیک سیتی به افراد در قدرت در امارات در رسانهها نادیده گرفته میشود.
قدم دوم دو ماه بعد بود.
گواردیولا برای همدردی با زندانیان کاتالونیا روبان زرد به سینه خود چسپاند ولی دلیل کار خود را " حقوق بشر" دانست نه سیاستهای شخصی. این کار سریعا سوالاتی را مطرح کرد. سوالاتی در مورد نقض حقوق بشر به شکل مکرر در ابوظبی و حضور پر سوال آنها در جنگ یمن.
قدم بزرگ اما توسط اشپیگل آلمان به همراه
فوتبال لیکس در نوامبر ۲۰۱۸ برداشته شد. آنها به شکل جنجالی نشان دادن سیاستهای باشگاه چگونه تنظیم میشود و تصمیمسازان باشگاه چطور فیرپلی مالی یوفا را دور میزنند. اینجا بود که علاوه بر حقوق بشر، نیت اصلی مدیران در کل پروژه زیر سوال رفت. نتایج تحقیقات اشپیگل باعث باز شدن
پرونده منچسترسیتی در یوفا شد که آنها را متهم میکند در فیرپلی مالی یوفا، دروغ گفته اند. (رای دادگاه سیتی به زودی اعلام میشود- مترجم)
سیتی دائما تخلفات را رد میکند اما منابع نزدیک به باشگاه احساس می کنند که باشگاه احتمالا گناهکار شناخته خواهد شد. تاریخ حکم دادگاه سپتامبر است و شاید حذف از چمپیونزلیگ را هم به همراه داشته باشد. گفته میشود شاید سیتی ۳ فصل از لیگ قهرمانان اروپا حذف شود. چنین حکمی قطعا میراث بدی را در این دوران به جا خواهد گذاشت و شاید توضیح دیگری در مورد سیتی مطرح کند. محققین میترسند نتایج آنها در نهایت به نتیجهای برسد که برای
میلان هم رخ داد. بقیه منابع نزدیک به یوفا میگویند این بار عزم جدی برای برخورد با سیتی وجود دارد که به خاطر دلایل زیادی به وجود آمده است.
یکی از دلایل یوفا برای پیگیری جدی پرونده جزییاتی است که فوتبال لیکس منتشر کرد. ایمیلی از طرف مشاور حقوقی سیتی سیمون کلیف در مورد مرگ ژان لاک دهانه که مسئول رسیدگی پروندههای یوفا بود. کلیف نوشته بود: "یکی رفت. ۶ تا دیگه مونده!!"
گفته میشود شاید این قضیه در بررسی یوفا حیاتی باشد. طبیعتا نگاهها بیشتر بر تخلفات فیرپلی مالی یوفا تمرکز خواهد کرد اما در درون یوفا، افراد صاحب منسب احساس میکنند این ایمیل شاید اشکالات اساسی مدیریت سیتی را نشان دهد. خیلیها در بدنه یوفا احساس میکنند سیتی و مخصوصا سوریانو، به نیت شکستن قوانین و سپس بیرون کشیدن از کل بازی این کار را کردهاند. آنها یکی از اجزای اصلی
سوپرلیگ جدید اروپایی خواهند بود.
پپ گواردیولا سرمربی منچسترسیتی
اینکه سیتی واقعا میخواهد پارامترهای فوتبال اروپایی را تغییر بدهد یا نه را شاید با قاطعیت ندانیم اما سوریانو در به هم ریختن نحوه پخش فعالیتهای مالی در لیگ برتر انگلیس هم نقش داشته است. با این حال داستان از این هم فراتر میرود. سوریانو برای نقشه ساخت یک برند جهانی که با نام گروه فوتبال سیتی شناخته میشود، یک چک سفید امضا و پولهای کافی دید. این داستان زمانی برای ما روشنتر میشود که این گروه در نیویورک، باشگاه، استادیوم و ملکهای وابسته را خرید و آن را حیاتی دانست. نه فقط برای فوتبال که برای سود اجتماعی و سیاسی خود.
همه اینها و هر آنچه در مورد دولت امارات میدانیم ما را به اینجا میرساند که احتمالا پروژه سیتی یک امپراطوری است.
دلیل دیگری هم در مورد امپراطوری دانستن آنها مطرح است که خیلی بالاتر از سنگینترین خرجهای تاریخ فوتبال است. آنها سرمایهگذاری زیادی روی اطلاعات و زیرساختها کردهاند که تا به حال کسی به چشم ندیده است. به همین دلیل بهانه خلدون در مورد اینکه هیچگاه گرانترین خرید تاریخ را انجام ندادهاند، زیر سوال میرود و بیشتر به یک استراتژی میماند. اگر شما بالای ۶۵ میلیون پوند خرج نکنید اما نیمکت شما پر از بازیکنان ۴۰ میلیون پوندی باشد و گرانترین خرید تاریخ شما یعنی محرز تنها ۱۴ بازی در کل لیگ انجام دهد، دیگر حرف شما اساس و پایهای ندارد.
ترکیب سیتی یکی از پر بازیکنترین و گرانترین ترکیبهای دنیا است. این اعداد تا این اندازه سنگین هستند. به همین دلیل لیگ برتر قابل پیش بینی تر از گذشته شده است.
سوال دیگر این است که آیا میتوان سیتی را متوقف کرد؟
کمالگرایی خود گواردیولا به شکل متضادی شاید یکی از اشکالات سیتی را نمایان کند. همه بازیکنان البته که او را نابغه میدانند اما بعضیها او را زیادی جدی میدانند. حداقل الان یک دلیل برای اختلاف سانه و گواردیولا وجود دارد. احتمال دارد این انتظارات چه توسط گواردیولا و چه توسط بازیکنان برآورده نشود و به همین دلیل خیلیها میگویند پپ شاید در ۲ سال آینده آنها را ترک کند. مخصوصا اگر از لیگ قهرمانان اروپا حذف شوند.
نوشته میگوئل دیلینی در روزنامه ایندپندنت