بهترین تصحیح منظومه های کهن اَدبیات فارسی
ادبیات پارسی (فارسی) اَز قدیمی ترین و غنی ترین ادبیات های تاریخ بشری اَست. آثاری که اَدیبان این ادبیات پدید آوردند با هیچکدام اَز آثاری که فرهنگ جوامع دیگر پدید آوردند قابل مقایسه نیست. ولی با توجه به اینکه کتب و پیش نویس های این بزرگواران در دسترس نیست فقط کتب بازنویسی جدیدتر اَز آنها باقی مانده اَند پس باید شروع به تصحیح و نزدیک کردن متون این نوشتارها به نوشتارهای خود نویسنده کرد.
بهترین قاعده و علمی ترین راه برای تصحیح کتب قدیمی این است که نسخه ای را که معمولا قدیمیترین نسخه می باشد را به عنوان نسخه اساس در نظر گرفته و نسخه های دیگر را نسخه بدل در نظر میگیرند. در اینگونه تصحیح که به آن تصحیح انتقادی می گویند معمولاً از نسخه اساس گذر نمیکنند مگر اینکه دلایلی مانند غلط املایی کاتب، ناخوانا بودن یا دستکاری بعدی در نسخه یا اشکال در قافیه و ردیف و غیره موجود باشد. ضبط نسخه بدل هم باید در ذیل کار ذکر شود. ذوق و قریحه مصحح هیچ نقشی در تصحیح نباید داشته باشد.
بسیاری اشعار منسوب به شاعران بزرگ یا ضبط معروف این اشعار عملا یا از شاعر نیستند یا اصلا شاعر اینگونه آنها را نسروده است.
مثلاً بیت زیر از فردوسی نیست
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
یا
بشنو از نی چون حکایت میکند
در واقع
بشنو این نی چون شکایت میکند
اَست.
بسیاری اَز شاعران و نویسندگان هستند که روح ادبیات فارسی را عزیمت بخشیده اند. در ذیل معتبرترین نسخه و تصحیحهای آثار گنجینه و جاودانه تاریخ ادبیات پارسی را نگاشته و به تحلیل و بررسی آنها نیز پرداخته ام.
مورد یکم: هزار و یک شب
دانستنی اَست که ایران زمین مهد یکی از هنرخیزترین نقاط تاریخ بشر اَست. فلاسفه و اُدبای یونان باستان خود نیز از تاثیر و فخر پارسیان بسیار گفته اَند، همچنین موسیقی ایران باستان اَز نکاه سیستماتیک بسیار کامل تر و برتر از دگر نقاط جهان بود و این موضع تنها محدود به موسیقی نبوده بلکه شامل دیگر هنرها بالاخص معماری و اَدبیات هم می شود. تنها ایراد آنجاست که که ایران به به سبب موقعیت خارق العاده استراتژی خود چهاربار به آتش و خون کشیده شد: نخست توسط اسکندر مقدنی، مرتبه دوم توسط اعراب راشدین، بار سوم توسط مغولان و آخرین دفعه توسط سلسله تیموریان. و این در کل تاریخ جهان نظیر ندارد، ملتی که دائم در طول قرن ها در حال مبارزه و دفاع مقابل بیگانگان بود هنوز هم توانسته اصالت زبان خود را نگه دارد. با این وجود این جنگ ها و نبردها تاثیر بسزایی در تاریخ فرهنگ و هنر ایران داشته اَست به طوری که پارسیان مدرکی و اَسناد بسیاری از تاریخچه بجا ندارند. بسیاری اَز اسناد تاریخی ایرانیان باستان در طی این سالیان دراز از بین رفته اَست ورنه اگر تاریخ اصیل پارسی همانند تمدن های میان رودان (بین النهرین)، مصر، هند، چین، یونان و روم هم اکنون تمامی آثار و مدارک فرهنگی هنری خود را بجا داشت دیگر هیچ شکی در شکوه و عظمت و برتری کشور پارس بر دیگر ملت ها باقی نمی ماند.
هزار و یک شب اَز آثار ادبیات کهن می باشد که پژوهشگران بزرگ راجع با این موضع به دو گروه تقسیم شده اَند، گروه نخست آن را اثر اصیل هندی دانسته که پیش از سلسله هخامنشیان به زبان سانسکریت نگاشته شده و سپس به زبان فارسی باستان ترجمه شده اَست و گروهی دیگر که شامل بیشتر محققین و روشنفکران و پژوهشگران می شود آن دسته هستند که این شاهکار ادبی را اثری اصیل اَز فرهنگ ناب ایرانی دانسته و پیشینه آن را از دوره هخامنشی می دانند.
تاریخچه هزار و یک شب از این قرار می باشد که یکی از سنت های اعراب در ابتدای حضورشان در ایران از این قرار بود که آثار ارزشمند پارسیان را به زبان عربی بازگردانی (ترجمه) کرده و اَصل آن را می سوزاندند تا ایرانیان را از دانستن و افزایش سواد منع کنند و سد راه پیشرفت آنان شوند، هزار اَفسان از این کتب بود که پس اَز ترجمه و تحریفی که به زبان عربی داشت از میان رفت. پس از گذشت روزگاری این اثر ناب به زبان اصل هندی ترجمه شد. کتابی که هم اکنون باقی مانده و ما می شناسیم و به زبان عربی اَست در واقع ترجمه ای اَست اَز که نسخه زبان هندی آن باقی مانده اَست و خود ترجمه هندی آن هم مدتی بعد اَز میان رفته اَست. در واقع داستان هزار و یک شب همان بازتابی اَز هزار اَفسان می باشد که در طی این ترجمه های گوناگون و متداوم بسیار تحریف شده و بسیاری داستان دارای ریشه های عربی، مصری و عبری در طی این ترجمه ها به آن افزوده شده و البته قدری هم احتمالاً حذف شده اَست.
اَز این اثر ادبی سه ترجمه بسیار معتبر وجود دارد: ترجمه ی ملّا عبداللّطیف طسوجی، ترجمه ی محمّد ابراهیم اقلیدی و ترجمه ی محمدرضا مرعشی. ترجمه ی طسوجی بسیار ناب در اوایل قرن سیزدهم هجری خورشیدی به چاپ رسیده و دارای ارزشی تاریخی می باشد اما در کل یک سوم کتاب را شامل نمی شود. اَمّا کوشش یازده ساله ی ابراهیم اقلیدی کار او را بی نقص ساخته اَست. نگاهی به ترجمه اقلیدی و مقابله ی آن با ترجمه طسوجی نشان می دهد که وی ضمن حفظ چارچوب زبانی اثر در انتقال به زبان مقصد، آن را روز آمد کرده اَست و توانسته به خوبی از عهده این کار برآید. به هر حال در حال حاضر ترجمه های ابراهیم اقلیدی و محمدرضا مرعشی کامل ترین و معتبرترین ترجمه های هزار و یک شب هستند و اَز دید تصحیح بسیار علمی تر اَز تمامی نسخ موجود اَز جمله تصحیح ملّا طسوجی می باشد.
خداوند ملّآ عبداللطیف طسوجی را رحمت کند و ابراهیم اقلیدی و محمدرضا مرعشی را رحمت کند.
مورد دوم: شاهنامه فردوسی
قدیمیترین و معتبرترین نسخه شاهنامه، نسخه فلورانس به کتابت سال ۶۱۴ هجری قمری ( ۱٢۱٧ میلادی) است. این نسخه، نسخه اَساس شاهنامه تصحیح استاد خالقی مطلق هم می باشد. اُستاد جلال خالقی مطلق از این نسخه و ۱۵ نسخه کهنه دیگر استفاده نموده اَست و تا الآن معتبرترین تصحیح شاهنامه را به وجود آورده اَست. نسخه بعدی نسخه لندن است به کتابت سال ۶۷۵ هجری می باشد این نسخه، نسخه اساس مرحوم ژول مل و نسخه چاپ مسکو است، همچنین این نسخه به عنوان نسخه بدل و پرنقش شاهنامه جلال خالقی مطلق هم محسوب میگردد. جالب است که ترجمه شاهنامه به عربی توسط "بنداری" در سال ۶۲۰ هجری قمری نوشته شده است و غیر از نسخه فلورانس از تمام نسخه های شاهنامه قدیمی تر است! ترجمه بنداری از مهمترین ابزار های تشخیص اعتبار و قدمت نسخه شاهنامه است، که در هیچکدام از این شاهنامه ها متأسفانه نقشی نداشته اَست. شاهنامه مسکو در سال ۱٣۵٢ هجری شمسی در ٩ جلد منتشر شد ولی نتوانست از شاهنامه فلورانس بهره بگیرد و کمی ناقص ماند، شاهنامه پیرایش جلال خالقی مطلق با بهره گیری های فراوان از شاهنامه های کهن و تصحیح های معتبر شاید جدیدترین و شاید نزدیک به واقع ترین شاهنامه، همین شاهنامه چاپ خالقی مطلق باشد؛ در عین حال که اشکالات زیادی بر آن گرفته اند و همچنان شاهنامه منتظر تصحیحات دیگری هم خواهد بود؛ چون نظرها و دیدگاه های متفاوتی برای تصحیح شاهنامه پیدا شده که در کار خالقی مطلق رعایت نشده است. اَز طرفی هر زمان که نسخه خطی دیگری هم پیدا شود، طبعاً نیاز است که تجدید تصحیح و چاپ شود؛ کمااینکه الان هم افرادی مشغول بازنگری و بازبینی چاپ خالقی مطلق و تطبیق آن با چاپ مسکو و نسخه های خطی نویافته دیگر هستند ولی برخی افراد دیگر هم هستند که همان ۱۶ نسخه در برگیرنده شاهنامه خالقی مطلق را انتخاب کرده و شروع به تصحیح کرده اند البته گفتنی است که اُستاد خالقی مطلق ۵۰ نسخه قدیمی شاهنامه را انتخاب کرده و از میان آنان ۱۶ نسخه را که معتبرتر و مهمتر به نظر می رسیدند را گزیده و با دقت تمام و کوشش و زحمت فراوان شاهنامه را تصحیح انتقادی کرده و همراه با کشف الابیات بوسیله انتشارات دایره المعارف بزرگ جهان اسلامی در ۱۲ جلد برای دانشمندان و دانشجویان منتشر کرده است همچنین نسخه دیگری در ۴ جلد گالینگور و ٢ جلدی قابدار در انتشارات سخن برای عامیت مردم به چاپ رسانده است، او تمامی این کارها را در ۳۵ سال کوشش بی وقفه به سرانجام رسانده پس مهم است بدانیم تصحیح جلال خالقی مطلق تنها مشتمل بر ۱۶ نسخه کهن نیست بلکه مشتمل بر ۵۰ نسخه معتبر کهن می باشد همچنین از نگاه بازه زمانی مدت بسیاری زیادی با دقت و توجه و تحقیقات بسیار زیادی روی آن کار شده و شاید بهترین تصحیح شاهنامه هم باشد ولی خب همانطور که گفته شده برخی از اساتید ادبیات نقدهایی بر آن گرفته اند.
بنابراین هرچند که چاپ مسکو هم چاپ خوبی است، ولی ما به درستی شاهنامه تصحیح خالقی مطلق را بهترین تصحیح آن می دانیم.
خداوند دکتر جلال خالقی مطلق را حفظ کند.
مورد سوم: تاریخ بیهقی
تاریخ بیهقی تصنیف ابوالفضل ابن محمد ابن حسین بیهقی دبیر بزرگترین شاهکار نثر و نوشتاری تاریخ ادبیات ایران است. درباره تصحیح تاریخ بیهقی جالب است بدانیم نسخه های خطی بسیار فراوان زیادی از کتاب تاریخ بیهقی موجود است ولی مطلب مهم و قابل ملاحظه این است که سه مشکل بسیار بزرگ در تصحیح این اثر وجود دارد یک آنکه حتی یک نسخه اساس برای آن وجود ندارد منظور این است که یک نسخه که بتوان صفت خوب و قابل اعتماد بر آن اطلاق کرد یعنی یک نسخه قدیمی بی غلط یا اقلاً کم غلط که بتوان آن را به تنهایی اصل و اساس کتاب بیهقی قرار داد، وجود ندارد. مشکل دوم در تصحیح این منظومه آن است که از تمامی نسخه های خطی که فراوانی دارند اعم از نسخه موزه بریتانیا، ایندیاآفیس در لندن، کتابخانه ملی شهر پاریس، کتابخانه املاک ملل آسیایی در لنینگراد و کتابخانه بهار هندوستان هیچ یک متعلق به هزاره اول نیست، تنها نسخه های تاریخ بیهقی که متعلق به هزاره یکم هستند شامل دو جلد هستند که متعلق به قرون نهم و دهم می باشند.
کاملاً مشخص است که تاریخ بیهقی در دوره قاجار به عنوان یک شاهکار ادبی شناخته شده ورنه متأسفانه پیش از آن این کتاب را تنها یک کتاب تاریخ می پنداشتند نه یک کتاب ادبی.
شادروان دکتر علی اکبر فیاض مؤسس دانشکده ادبیات مشهد بهترین و کامل ترین تصحیح تاریخ بیهقی را در طی ۲۵ سال کوشش پیوسته و تحقیق مدام ارائه داده اند و سرانجام در حالی که کتابشان در صف انتشار بود، جهان را بدرود گفتند.
مشکل سوم را که خود مصحح یعنی شادروان دکتر فیاض از آن گرفته اند مبنی بر آن اَست که که تاریخ بیهقی بدست آمده یعنی همین قسمت مسعودی که بدست نسل حاضر رسیده تنها بخشی است از تألیف عظیم گمشده بیهقی، یعنی بیش از ۶۰ درصد تاریخ بیهقی هم اکنون در دسترس نیست و در طول تاریخ گمشده است، همین کتاب حاضر هم در حد خود کتاب ناقصی است و سر و انتهای آن در جزء سایر قسمت های از میان رفته گم شده است و امروزه کسی نسخهیی سراغ ندارد که این گمشده ها را در خود داشته باشد.
شادروان دکتر فیاض برای تصحیح از ۲۰ نسخه قدیمی و معتبر این کتاب استفاده کرده و آن را تصحیح کامل کرده بودند که دو نسخه هزاره اول هم از آنان بود، تاریخ بیهقی از معدود کتبی بوده که زبان نوشتاری اش در دوره خود نویسنده هم زبانی غریب و نامأنوس و نامفهوم بوده و به همین دلیل کاتبان پس از او هم اغلاط بسیار زیادی در نوشتن آن داشته اند، با این حال معتبرترین و بهترین تصحیح همین تصحیح دکتر علی اکبر فیاض است و دیگر به نظر نمی رسد کسی به تصحیح دوباره آن اقدام نماید مگر که نسخه خطی قدیمی تری یافت شود.
خداوند دکتر علی اکبر فیاض را رحمت کند.
مورد چهارم: رباعیات خیام
تصحیح رباعیات خیام بسیار سخت است. خیام دیوان از خودش به جا نگذاشته و آنچه بیشتر امروز هست به او منسوب است که در کتب مرصادالعباد کتابت تاریخ ۶۲۰ و ۶۲۱ هجری قمری نوشته نجم الدین رازی دو رباعی، نزهه المجالس حدود سی رباعی، مونس الاحرار فی دقایق الاشعار کتابت ۷۱۴ هجری توسط محمد ابن برجاجرمی سیزده رباعی، دو جنگ کهن با تاریخ کتابت ۷۵۰ هجری قمری با سی رباعی قرار دارد. دلیل سخت بودن تصحیح رباعیات خیام به این دلیل اَست که افراد زمانه خیام و پس اَز آن برای اینکه اشعارشان مورد انتقاد قرار نگیرد اشعار خود را به این بزرگوار نسبت می دادند.
در سال ۱۱۶۱ میلادی یعنی فقط سی سال پس از مرگ خیام، کتابی به نام سند باد، بدون کمترین اشارهای به نام خیام، پنج رباعی را از او یادآور میشود. در سال ۱۲۳۳ میلادی نیز نجمالدین رازی، از عرفای بنام تصوف در کتاب خود یعنی مرصاد العباد برای تحقیر خیام در میان صوفیان، دو رباعی را از او یادآور میشود و اینجاست که باید گفت: «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.»
ابتدا تصحیح والنتین ژوکوفسکی بهترین تصحیح در اروپا و ایران بود که در دوران جنگ جهانی اول انتشار یافت، تصحیح های بسیاری از رباعیات خیام در اروپا صورت گرفت اما در سال ۱٣۰٣ هجری شمسی اُستاد غلامرضا رشید یاسمی اَز ایران دست به تصحیح رباعیات خیام زد و از ٣۴۰ رباعی که در دسترس داشت ٢۴۰ رباعی را اَز آن خیام دانست. در نهایت یکی معتبرترین تصحیح های موجود یعنی تصحیح مرحوم فروغی/مرحوم غنی منتشر شد که از تمامی کتب کهن بهره گرفته و ۶۶ رباعی را قطعاً از خیام میدانند و صد و دوازده رباعی دیگر را به احتمال زیاد از خیام دانسته اند، کتاب رباعیات خیام به تصحیح دکترغنی و دکتر محمدعلی فروغی در سال ۱٣٢۰ هجری خورشیدی منتشر شد. کتاب ترانه های خیام گزیده و تصحیح صادق هدایت بسیار پرکاربردتر و معروفتر ولی کم فروشتر از تصحیح دکتر فروغی/دکتر غنی می باشد، این کتاب ٧ سال قبل از تصحیح دکتر فروغی در سال ۱٣۱٣ هجری خورشیدی منتشر شد و ابتدا ۱۱٩ رباعی داشت ولی صادق هدایت با مدام تصحیح کردن آن توانست تعداد رباعیات خیام اَز دید خود را به ۱۴٣ رسانده و پس از مدتی یقین پیدا کرد که تعداد رباعی های عمرخیام همان ۱۴٣ تاست. رباعیات خیام تصحیح های بسیار گوناگونی در ایران و جهان تجربه کرده ولی هر چه که باشد هیچ شخص و فردی هنوز هم نتوانسته یک تصحیح خوب و یک نسخه کامل از خود به یادگار بگذارد.
مورد پنجم: کلیله و دمنه
مورد ششم: خمسه نظامی
اولین و ابتدایی ترین نسخه خطي خمسه نظامي در كتابخانه مركزي و مركز اسناد دانشگاه تهران نگهداري ميشود که در سال ٧۱٨ هجري قمري با خط نستعليق كتابت شده است. خط اين نسخه نيز با توجه به نمونههاي خط نستعليق به جاي مانده از قرن هشتم از پختگي و زيبايي برخوردار است. كاغذ اين نسخه سمرقندي است و در ديگر نسخ قرن هشتم نيز همين كاغذ به كار رفته است. دیگر نسخه کهن و بسیار معتبر نظامی گنجه ای مربوط به کتابخانه پاریس است که در سال ۷۶۳ هجری نگاشته شده است که می توان آن را به عنوان بهترین بدل در نظر گرفت.
سه تصحیح بسیار معتبر از خمسه نظامی وجود دارد اولی حاصل زحمات یک دهه ای مرحوم وحید دستگردی، دومی تصحیح برتلس در آکادمی علوم شوروی و باکوست و آخِری آنها تصحیح اُستاد بهروز ثروتیان اَست.
تاکنون مصححان فراوانی به تصحیح پنج گنج نظامی اقدام کردهاند، اما هنوز هم برخی از پژوهشگران ادبیات فارسی هستند که معتقدند اِبهامات بسیاری در متن این پنج اثر وجود دارد که باید بیشتر روشن شود. با این حال معتبرترین نسخههای تصحیح شده کلیات نظامی از نگاه اکثر ادب پژوهان و عاشقان ادبیات و زبان فارسی همان تصحیح بهروز ثروتیان است که در طی کوشش دو دهه ای ایشان به چاپ رسیده اَست، مهم ترین ویژگی های این تصحیح این است که در فهرست میراث برنامه حافظه جهانی یونسکو ثبت شده و نسخه اساس آن کلیات نظامی کتابخانه مرکزی تهران بوده یعنی قدیمی ترین و معتبرترین نسخه ای که حال موجود است.
خداوند وحید دستگردی و بهروز ثروتیان را رحمت کند.
مورد هفتم: آثار عطار
قدیمیترین نسخه مثنوی های عطار نوشته ابراهیم عوض مراغه ای است که در قرن هفتم کتابت شده است. البته این نسخه الهی نامه و مختارنامه را ندارد. بسیار جالب است که تا چند سال قبل به غیر از الهی نامه تصحیح مرحوم هلموت ریتر و منطق الطیر تصحیح مرحوم گوهرین، هیچکدام از مثنوی های عطار تصحیح انتقادی نشده بود. در طی چهار دهه (۴۰ سال) عمر گرانمایه و زحمت مداوم، اُستاد محمدرضا شفیعی کدکنی تمام مثنوی ها و رباعیات عطار را تصحیح انتقادی کرد. صلاحیت او را در مجموعه ای از آگاهی های او می توان جست، از آن جمله: شناخت مبانی و منابع تصوف و عرفان اسلامی و ایرانی و میراث شعر و نثر متصوفه در حد کمال، درک و دریافت زبان مجاز و مستعار و راز و رمز شاعر و نویسنده عارف ایرانی و همچنین لهجه تخاطب ایشان، تا آنجا که آشنایی با گویش نیشابور و کدکن در آثار عطار او را در حل بسیاری از مشکلات لغوی منطق الطیر یاری داده است، تسلط بر مبانی جمال شناسی شعر شاعر و درک زیبایی ها و صنایع و ظرائف آثار ایشان، آگاهی ژرف بر سیر تکامل شعر عرفانی ایران و تبحر در تصحیح متون کهن فارسی که حاصل کمال آگاهی بر روش علمی و اصول سبک شناسی و نقد متون است. تمامی آثار عطار به تصحیح دکتر شفیعی کدکنی تکمیل شده ترین و شاهکارترین ها می باشد، و شخصی قادر به تصحیح بهتر از شفیعی کدکنی نیست.
خداوند دکتر شفیعی کدکنی را حفظ کند.
مورد هشتم: مثنوی معنوی
کهن ترین نسخه مثنوی معنوی معروف به نسخه قونیه نوشته سال ۶۶٧ هجری قمری به خط محمد ابن عبدالله ابن عبدالله الفونوی الولدی می باشد که پنج سال بعد اَز مرگ مولانا نگاشته شده است و البته برخی از نوشته های آخر کتاب از سلطان ولد، فرزند ارشد مولوی است. متاسفانه مرحوم رینولد نیکلسون تا اواخر دفتر سوم از وجود این نسخه بی اطلاع بود. در واقع تصحیح مرحوم نیکلسون بر مثنوی هنوز یکی از معتبر تصحیح های مثنوی است ولی نیمی از آن نسخه اساس متفاوت از نسخه قونیه دارد نسخه اساس مثنوی نیکلسون بر اساس نسخه ۶٨۶ هجری قمری قسطنطنیه اُستوار اَست. او ۱٨ سال از عمر گرانمایه خود را برای تصحیح مثنوی معنوی گذاشته است. در واقع سایرین مصححان هم فقط نسخه قونیه را چاپ کردند و حداکثر با تصحیح مرحوم نیکلسون مقابله کرده اند! دانشجویان ترکیه و دیگر زبان ها همگی هنگامی وارد تحقیق در تصحیح می شدند مسیر خود را گم می کردند پس همان نسخه قونیه را در بیشتر کشورها با تمامی تصاویر از روی کتاب به چاپ رساندند.
تا اینکه دکتر محمدعلی موحد با حدود سه دهه کوشش تصحیح مثنوی را پایان برد، محمد علی موحد براساس همین نسخه قونیه و چند نسخه دیگر که شامل دفترهایی قدیمی از مثنوی بودند، مثنوی معنوی را تصحیح کرد که در سال ٩۶ در شهر آنکارا، پایتخت ترکیه چاپ شد و در اواخر همان سال توسط انتشارات هِرمِس به چاپ رسید و به بازار آمد. دکتر محمدعلی موحد توانسته با استفاده زیرکانه از دوستان خود و وزارت فرهنگ ترکیه بر تمامی نسخه های کهن مثنوی معنوی دسترسی کامل پیدا کند، و بهترین تصحیح مثنوی را ارائه بدهد.
مدار کار وی در این تصحیح بر نسخههایی بوده که تا ۱۵ سال اول بعد از وفات مولانا نوشته شده است. مجموعاً هشت نسخه از این دوران در دسترس است که پنجتای آنها مورخ است و سهتای دیگر غیر مورخ، نسخه ی اساس این تصحیح نسخه مثنوی معنوی کتابت ۶٧٧ هجری موزه مولانا یا همان قدیمی ترین نسخه موجود می باشد. علاوه بر این هشت نسخه که ششتای آنها تکدفتر و دوتای آنها مشتمل بر هر شش دفتر مثنوی است، یک نسخه کامل دیگر از مثنوی داریم که تاریخ کتابت آن در سال ۶٧٨ هجری قمری نگاشته اند ولی در واقع بر اساس اطلاعاتی که می توان اَز محتوای آن و جنس کاغذش فهمید این اَست که تاریخ کتابت آن سال ٧۶٨ هجری بوده اَست. این نسخه، به رغم اشکالی که در تاریخ آن وجود دارد، به لحاظ وثاقت و اعتبار متن بلافاصله پس از آن هشت نسخه مذکور در بالا قرار دارد و دکتر محمدعلی موحد این ٩ نسخه را با دقت تمام، بیت به بیت و حرف به حرف مکرر خوانده و تمامی موارد اختلافات آنها را یادداشت نموده است.
وی همچنین در ادامه کار، از دو نسخه دیگر که متعلق به ۱۵ سال دوم بعد از وفات مولانا است، نیز استفاده کرده که یکی از این نسخهها در سال ٧۰۱ هجری نوشته شده و دیگری نسخهای کامل از هر شش دفتر در سال ۶٩۵ هجری قمری است که متاسفانه قسمتی از اوراق آن نونویس تر اَز برخی اوراق دیگر است پس اصل تصحیح اُستاد موحد بر تمامی نسخه هایی اَست که تا ٣۰ سال پس از وفات مولانا نگاشته شده اند و در این تاریخ ۱۱ نسخه از مثنوی پیدا کرده اند که ۴تای آن شامل هر شش دفتر مثنوی بوده و ٧ نسخه باقی شامل یک دفتر از شش دفتر مثنوی معنوی شده اند. دکتر محمدعلی موحد درباره تصحیح مجدد این کتاب پس از تصحیح نیکلسون توضیح می دهد که می خواسته متنی پیراسته و قابل فهم و قابل اعتماد در دسترس عاشقان مثنوی بگذارد، که هم خوانندگان عادی را به کار آید و هم اهل تحقیق و پروژه های علمی. همچنین در این نسخه تمامی تفاوت ها و ابیات نسخه های بدل در پاورقی آمده است و مخاطب می تواند هر بیتی را که بیشتر می پسندد و بهتر برای او جلوه می کند را به جای آن بخواند.
به نظر می رسد پس از این کار تصحیح مثنوی به پایان رسیده است و نمی توان از این جلوتر رفت و ای کاش برای بوستان و غزلیات سعدی، شاهنامه فردوسی و دیوان حافظ هم چنین نسخه ای داشته باشیم تا با اطمینان خاطر روی آن کار کنیم و تحقیقات را بر اساس آن پیش ببریم. آرزوی نیکلسون را تصحیحی همچون تصحیح دکتر محمدعلی موحد توانسته برآورده کند.
خداوند نیکلسون را رحمت کند و تکمیل کننده راه او دکتر محمدعلی موحد را حفظ کند.
مورد نهم: دیوان شمس
کهن ترین و معتبرترین نسخه دیوان شمس، نسخه قونیه است که در سال ٧٧۰-٧۶٨ هجری قمری نگارش شده اَست.
مولانا جلال الدین محمد بلخی مشهور به مولوی بر اثر کوشش های پنجاه سال اخير اُستاد بدیع الزمان فروزانفر به ایرانیان معرفی شده و در نبود ایشان شاید آنقدر که میبایست مولوی مشهور نمی بود. مهمترين كوشش در تصحیح این کتاب (دیوان شمس) در سامان دادن به غزلهاي بي شماري است كه (در تمامی نسخه های خطی هندي و چاپ های ايراني مبتني بر آنها یا دیگر کشورها) به مولانا نسبت داده شده است.
معتبرترین تصحیح حال حاضر از دیوان شمس متعلق به مرحوم بدیع الزمان فروزانفر است که البته نواقص بسیار بسیار زیادی دارد، ایشان از قول خودشان در تصحیح خود اَز یازده نسخه دست نویس دیوان کبیر کهن استفاده کرده اند که مهمترین اینان شامل نسخه های کتابخانه اسعد افندی در سلیمانیه (نگاشته شده در اواخر سده هفتم اوایل سده هشتم)، کتابخانه چستر بیتی (نگاشته شده در قرن هفتم)، کتابخانه بلدیه استانبول (نگاشته شده در سال ٧٢٣ هجری)، دو نسخه کتابخانه گدک احمد پاشا (نگاشته شده در سال ٧۰٣ و ٧٢٧ هجری قمری)، کتابخانه ملی وین (نگاشته شده در ٨۴۵ هجری) و در اِنتها کامل ترین نسخه موجود که از نسخه دیوان کبیر مولانا آن را بازنویسی کرده اند یعنی همین نسخه قونیه می باشد.
ولی تاکنون کلیات شمس استاد فروزانفر تنها متن انتقادی دیوان شمس همراه با تصحیح توفیق سبحانی می باشد که صدالبته تصحیح اُستاد سبحانی تنها نسخه قونیه را تصحیح کرده اند و با مقدمه بسیاری خوبی که ایشان در کتابشان نگاشته اند به نظر می آید که باید در آغاز نسخه بهتری نسبت به نسخه های قدیم قرار گرفته باشیم ولی متاسفانه در ادامه مشخص می شود که این نسخه بسیار ضعیف تر و پر غلطتر اَز تصحیح اُستاد فروزانفر اَست.
آمارها می گویند در دیوان کبیر نسخه قونیه ٣٢۶۰ غزل آمده، چاپ فروزانفر ٣٢٢٩ غزل دارد. نسخة قونيه ۴٣ ترجيع بند و تصحيح فروزانفر ۴۴ ترجيع بند دارد، تعداد رباعیات نسخه قونیه ۱٨۶٨ رباعی و نسخه فروزانفر ۱٩٨٣ رباعی دارد، البته شرایط تعداد ابیات هم عجیب باشد، نسخه قونیه در مجموع ٣٨۱٢۴ بیت دارد در حالی که نسخه فروزانفر ۴۰٣٢۶ بیت دارد و تصحیح توفیق سبحانی (با ٣۶۵۶۰ بیت غزلیات و ترجیعات و ٣٧٣۶ بیت رباعی) ۴۰٢٩۶ بیت دارد.
به گفته اُستاد محمدرضا شفیعی کدکنی ۲۵ درصد غزلیات تصحیح استاد فروزانفر از مولانا نیست. به عنوان مثال تقریبا تمام غزلیاتی که به جای اسماعیل از "اسحاق" در داستان ابراهیم و قربانی استفاده کرده اند از مولانا نیستند.
همچنین خود دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی هم یک تصحیح دیگر با تفسیر گردآوری کرده اند که انتشارات سخن در دو جلد آن را به چاپ رسانده است که نسخه ای کامل و دارای دریایی از تفاسیر و شرح لغات و عرفان اَست با این تفاوت که این کتاب تصحیح جامع استاد فروزانفر را قبول کرده و گزیده ای از آن را که حتمی اَز مولوی هستند را انتخاب کرده و با اندکی تغییرات چاپ کرده است و نکته بسیار مبین در این مورد آن است که تمامی ۱۰٧۵ غزل و ٢۵۶ رباعی گزیده شده از میان دیوان کبیر علاوه بر اینکه حتمی از مولوی هستند گزیده ای هستند که هیچ آدمی با خواندن آنها سیر نمی شود چون برخی از اشعار کلیات شمس تبریز با هر سلیقه ای نمی سازد.
متأسفانه تنها مشکلات این تصحیح شامل آن است که تنها گزیده ای (برخی) از اشعار را در بر می گیرد و هیچ گزیده ای از ترجیع بند ها در آن وجود ندارد.
باز هم کهنه ترین نسخه، که همان نسخه قونیه اَست به تنهایی چاپ شده است ولی انتقادی نیست، اُمیدی اَست شخصی پیدا شود و در این راستا اقدام مهم نماید تا چاپ انتقادی این کتاب را هم شاهد باشیم، جای اَمثال اُستاد بدیع الزمان فروزانفر برای تصحیح دوباره خالی است.
خدا فروزانفر را رحمت کند و اُمیدواریم کامل کننده راه او پیدا شود.
مورد دهم: کلیات سعدی
قدیمی ترین نسخه خطی به جا مانده از گلستان سعدی، نسخهای تذهیبکاری شده از یاقوت مستعصمی است که به سال ۶۶۸ هجری بازمیگردد. در این سال، سعدی هنوز در قید حیات بودهاست. اما از آنجا که اطلاعات شناسنامهای این نسخه خوانا نیست، بهعنوان یک نسخه معتبر مورد توجه محققان قرار نگرفتهاست.
قدیمی ترین نسخه کلیات سعدی مربوط به سال ۷۲۰ هجری است و متعلق به لرد گرینوی بوده که در لندن نگهداری میشده ولی هم اکنون در کتابخانه بنیاد بومر در شهر ژِنِو قرار دارد. پس از او علی بن احمد بن ابی بکر بیستون از جمله مشهورترین گردآورندگان کلیات سعدی است که یک بار در سال ۷۲۶ و بار دوم در سال ۷۳۴ هجری به این کار مبادرت نمود، در این نسخه، گلستان در ابتدای کتاب کلیات قرار گرفتهاست و هرچند که بعدها در نسخه ای که برای اکبر شاه، یکی از امپراتوران گورکانی در هند آماده شد، بوستان قبل از گلستان آمد اما ترتیب قرار گرفتن فصول مختلف کلیات سعدی در بیشتر نسخههای بعدی، کم و بیش از همین نسخه اقتباس شدهاست. و بعد از آن نسخه نگاشته شده محمد عبداللطیف در سال ٧۶٨ هجری از بهترین نسخه های بدل برای تصحیح این کتاب اَست و تقریباً به همین قدمت، نسخه خطی دیگری از کلیات سعدی در سال ۷۷۰ هجری به دستور تورانشاه و به خط حسن الحافظ نوشتهشد که در مرکز میکروفیلم دهلی نو نگهداری میشود. همچنین دو نسخه دیگر تقریباً معتبر دیگر هم در سده هشتم موجود می باشند که تا حدی متفاوت تر از نسخه های دیگر است که اولی آنها نسخه ای است مکتوب ٧٢٨ هجری که در کتابخانه اداره هند اَز آن نگهداری می شود. نسخه بعدی هم بدین منظور کلیات سعدی متعلق به آقای ابوالحسن بزرگزاد اَست که کمی اغلاط و ناقصی به خاطر کنده شدن برخی از اوراقش دارد پس از این هم نسخه ای داریم متعلق به مجدالدین نصیری که در سده هشتم نگاشته شده است ولکین متأسفانه این نسخه هم مانند دو نسخه گفته شده بسیار ناقص و تحریف شده می باشد.
دکتر محمدعلی فروغی در سال ۱٣۱۶ تصحیح انتقادی کلیات سعدی را به پایان برد و در چهار جلد و حدود هزار صفحه انتشار کرد، ولی متاسفانه تصحیح او پر از انتخابهای ذوقی و دست بردن در ترتیب و فهرست کتاب است. معتبرترین تصحیح گلستان و بوستان متعلق به مرحوم غلامحسین یوسفی است و واقعا جنبه تصحیح انتقادی دارند. ولی متاسفانه مرحوم یوسفی قبل از اتمام تصحیح بقیه قسمت های کلیات سعدی، فوت کرد و تصحیح غزلیات به صورت بسیار ناقص و غیر قابل قبول درآمد. به این ترتیب جای تصحیح کامل انتقادی کلیات سعدی هنوز خالی است.
خداوند دکتر غلامحسین یوسفی را رحمت کند.
مورد آخر: دیوان حافظ
فخرالعالمین و فخرالمتکلمین خواجه شمس الدین محمد متخلص به حافظ شیرازی را امروزه در سراسر جهان همه اَدب دوستان می شناسند، جالب اَست بدانیم در سال ۱٣٧٩ در سرتاسر ایران بیش از هشتصد هزار جلد دیوان حافظ چاپ شده، در همین یک قرن اخیر تصحیح های مختلف با رویکردهای بسیار گوناگون اَز دیوان حافظ منتشر شده و خانه کمتر ایرانی متمدنی را می توان یافت که دیوان حافظ نداشته باشد.
به نظر میرسد قدم نخستین برای رسیدن به این منظور جمع و تدوین اشعار باقی مانده از زمان حیات حافظ از منابع و نسخ مختلف است که پس از آن میتوان به بررسی همه جانبه اشعار و مسائل مطروحه دیگر رسیدگی کرد. دو غزل از حافظ در جنگ شعر مسعود متطبب است که در سال ۷۶۳ هجری كتابت شده است، اين جنگ در كتابخانه سليمانيه (چلبي عبدالله) به شماره ۲۸۰ نگهداري میشود.
ميكائيل بايرام ده غزل حافظ را در ورقهاي آخر نسخهاي از كتاب بيان التذكره و تبيان التبصره فضل الله عبيدي يافته است كه تاريخ دقيق كتابت آن ۷۷۳ هجری قمری يعني حدود ۱۸ سال قبل از وفات حافظ است. ولي با توجه به قرايني كه بايرام بدانها اشاره كرده، مستنسخ رساله كه همام طبيب از معاصران خواجه حافظ باشد، نُه غزل حافظ را بعد از وفات حافظ كتابت كرده است، چرا كه در آغاز صفحه چنين نوشته است: شمس الله و الدين حافظ شيرازي تغمده الله تعالي بغفرانه و در بالاي غزلها نوشته است: وله رحمه الله و له طاب ثراه. ولي در آغاز يك غزل ناتمام كه سه بيت دارد و بر صفحـﮥ ديگر ثبت شده، نوشته است: اعلي الله تعالي شانه جمالاً حاسباً كه دعايي است براي زندگان.
يكي ديگر از قديميترين منابع در برگيرنده ابياتي از حافظ، نسخهاي است از كتاب المعجم في معايير اشعار العجم شمس قيس كه اين نسخه از آنِ ذكاء الملك فروغي بود و در فاصله سالهاي ۷۷۵ تا ۷۸۱ قمری توسط كاتبي به نام عمادالدين عبدالرضا بن فقيه نگاشته شده است. منبع ديگري كه در زمان حيات خواجه كتابت شده و ابياتي از ديوان حافظ نيز در آن مندرج است، جنگ بياض تاج الدين احمد وزير است كه در سال ۷۸۲ هجری (ده سال پيش از وفات حافظ) كتابت شده است، در نسخه بعدی از اختيارات بديعي می باشد كه در سال ۷۸۵ هجری توسط كمال غياث طبيب كتابت شده است. نسخه كهن بعدی كه ۱۱۵ غزل حافظ را شامل میشود، عبارت از جنگي است معروف به جنگ معروف بغدادي، كه در كتابخانه كاخ ملي گلستان (سلطنتي سابق) به شماره ۲۱۸۴ نگهداري میشود. آقاي بشري، نسخه پژوه فاضل، با توجه به تحقيقاتي كه پيرامون تاريخ كتابت اين جنگ انجام داده، به اين نتيجه رسيده است كه تاريخ دقيق كتابت نسخه به احتمال زياد قبل از سال ۷۹۵ هجری قمری است بنابراين، اين ۱۱۵ غزل نيز كه در مقايسه با بسياري از نسخههايي كه حاوي اشعار حافظ باشند، مفصلتر است، میتواند به عنوان يكي از كهن ترين نسخه ها در تصحيح ديوان حافظ مفيد باشد. در ارديبهشت سال ۱۳۴۸ هجری خورشیدی مهدي غروي معاونت وقت رايزن فرهنگي ايران در هند، در گزارشي كه از بازديد از كتابخانـﮥ رضا رامپور ارائه شده، در بين اسامي آثاري كه از آن كتابخانه، فهرست وار نقل میشود، ديواني از حافظ به چشم میخورد كه طبق مشاهدات احتمالاً در سال ۷۹۶ قمری كتابت شده است. بر طبق شنیده ها ۲۹ نسخه از ديوان حافظ در اين كتابخانه موجود است كه شش نسخـﮥ آن مصوّر است و نسخـﮥ ۷۹۶ هجری قديميترين نسخـﮥ موجود از ديوان حافظ در كتابخانـﮥ مذكور است. همچنین مجموعـﮥ بسيار ارزشمند ديگري كه ۱۲۷ غزل حافظ را شامل شده است، مجموعـﮥ لطايف و سفينـﮥ ظرايف سيف جام هروي است كه ترتيب و تبويب آن از زمان فيروز شاه تغلق شروع شده و تا مدّتي بعد از ۸۰۲ هجری ادامه داشت. مرحوم استاد نذير احمد و دكتر عارف نوشاهي بيشترين پژوهشها را در خصوص اين مجموعه انجام دادهاند. از اين مجموعه دو نسخه موجود است كه يكي در موزه بريتانيا (شمارة 4110 .Or) در ۴۴۵ برگ و ديگري كه قبلاً در دانشكدة ادبيات كابل نگهداري میشد در پي اتّفاقاتي كه دكتر نوشاهي بدان اشاره كرده، هم اينك در پاكستان است و ظاهراً عكس هر دو نسخه در دانشگاه اسلامي عليگره نگهداري میشود. نذیر احمد بر اساس همين مجموعه غزليات حافظ را با مقابلـﮥ نسخه ها و چاپهاي معتبر غني و قزويني، عيوضي، افشار و گوركهپور به چاپ رسانده است.
مواردی که بر آنها بحث شد، غزلیاتی از حافظ بودند که از گوشه و کنار کتاب های مختلف به ما رسیده بودند و اَما در مورد دیوان شعر یا مجموعه اَشعار خود شاعر، کهنه ترین و قدیمی ترین نسخه کشف شده از دیوان حافظ، نگاشته شده سال ٧٩۱ هجری توسط علاء مرندی اَست که با شماره شناسه (ms.e.d.clarke or.24) در کتابخانه بادلیان دانشگاه آکسفورد نگهداری می شود یعنی نگاشته شده یک سال قبل اَز مرگ حافظ که ولی متاسفانه تنها شامل ۶۱ غزل می شود و برخی اَز اشعار این دیوان هیچ یک اَز نسخه های دیگر دیده نشده اَست.
نسخه بعدی مربوط به سال ٨۰۱ هجری در کتابخانه نورعثمانیه استانبول واقع در ترکیه می باشد که ٩ سال پس اَز مرگ حافظ نگاشته شده اَست و بسیار معتبر شمار می رود، مهمترین مزیت این نسخه، وجود دیباچه شاگرد و دوست حافظ شیرازی یعنی محمد گل اَندام اَست، این دیوان علاوه بر اینکه دومین نسخه قدیمی دیوان حافظ اَست؛ یکی اَز کاملترین نسخه های دیوان حافظ هم می باشد. محتویات آن شامل ۴٣۵ غزل، ٢۶ قطعه، همراه ۱۱ رباعی، ٢ مثنوی و یک ترجیع بند اَست، که کلیات همین دیوان مانند کلیات یک دیوان حافظ موجود در بازار اَست؛ نسخه بعدي به لحاظ قدمت، حاوي ۳۹۲ غزل كامل و ۴۰ غزل ناتمام و يك ترجيح بند، نسخهاي است مورخ سال ۸۰۳ هجری قمری كه توسط برهان بن غياث كرماني براي امير مجدالدين كتابت شده است. اصل نسخه به شماره ۱۲۷۷۰ در كتابخانـﮥ ابوريحان بيروني مؤسّسـﮥ شرق شناسي تاشكند مضبوط است، ولی عده ای بر درست بودن این تاریخ شک دارند، همچنین به غیر از این نسخه هم ۱۴ نسخه خطی دیگر از دیوان حافظ تا سال ۸۲۷ هجری (۳۵ سال پس از مرگ حافظ) موجود می باشند که چهارتای آنان بیش از ۴۰۰ غزل دارند، معروف ترین این ۱۴ نسخه دیوان حافظ کتابت سال ۸۲۷ هجری متعلق به عبدالرحیم خلخالی می باشد که نسخه اساس تصحیح علامه قزوینی و دکتر غنی بوده است و دیگری اَز اینان که معروف نمی باشد مجموعـﮥ ديگري اَست كه باز مرحوم نذير احمد معرّفي كرده است، مجموعـﮥ لطايف اشرفي و مكتوبات اشرفي است كه گفتارهاي سيّد اشرف جهانگير سمناني در سال ۸۰۹ قمری را شامل شده است. وي، كه غالب دوره زندگيش در زمان حيات حافظ سپري شده است، در ضمن گزارشي از سفرش به شيراز به ملاقات خود با حافظ اشاره كرده و حدود «بيست و هفت مورد غزل» از ديوان حافظ را در اين مجموعه گردآورده است.
تا پیش اَز تصحیح دیوان حافظ توسط علامه محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی نزدیک به ۸۰۰ غزل حافظ در دیوان ها آرایش داده می شدند و هیچ نظمی خاصی بر دیوان حافظ دایر نبود تا این تصحیح که نسخه اساس آن نسخه ۸۲۷ هجری متعلق به سید عبدالرحیم خلخالی اَست با ۱۷ نسخه بدل دیگر در طی دو سال کوشش بی وقفه این دو در سال ۱۳۲۰ خورشیدی با همان ۴۹۵ غزل نسخه اساس انتشار یافت و آنگاه بود که تعداد غزلیات نسبی دیوان حافظ بر همگان آشکار شد، سپس دکتر رشید عیوضی شاگرد اُستاد بدیع الزمان فروزانفر هم در طی ۱۸ سال کوشش پر ثمره اَز سال ۱۳۵۶ تا ۱۳۸۴ اَز تمامی نسخه های دیوان حافظ در سال های ۸۱۳ اِلی ۸۲۷ هجری اِستفاده کرده سه بار دیوان حافظ را تصحیح انتقادی کرد و سرانجام یکی اَز بهترین تصحیح های این کتاب را ارائه داد. البته باید بگویم پیش از این اُستاد دکتر سلیم نیساری هم توانسته بود با مورد بررسی قرار دادن ۵۱ نسخه دیوان حافظ در سده نهم تصحیحی بسیار خوب پدید آورد که با تصحیح های قبلی قابل مقایسه باشد. و سر اَنجام امیر هوشنگ ابتهاج با بررسی ٣۰ نسخه کهن کتاب حافظ به سعی سایه را در سال ۱۳۷۲ منتشر کرد که نسخه اساس آن نسخه مکتوب ٨۰۱ هجری کتابخانه نورعثمانیه استانبول بوده همچنین علاوه بر اینکه این چاپ در میان چاپ های علمی دیوان حافظ، علمی ترین و بهترین تصحیح اِنتقادی چاپ اِنتقادی محسوب می شود، مزیت دیگری هم دارد؛ ظاهری آراسته و بسیار چشم نواز.
با اینکه بسیاری اَز بزرگان ادبیات ایران و حافظ پژوهان همچون اُستاد بهاء الدین خرمشاهی بر این معتقدند که چاپ سایه بهترین و علمی ترین و ختم کار تمامی تصحیح های دیوان حافظ اَست ولی به نظر برخی همچون من این تصحیح به طور کامل به پایان نرسیده هنوز هم می توان بهتر آن را تصحیح اِنتقادی کرد.
خداوند علّامه قزوینی و دکتر غنی، دکتر رشید خانلری و دکتر رشید عیوضی را رحمت کند و دکتر سلیم نیساری، ه. ا. سایه و بهاء الدین خرمشاهی را زیر پناه حق حفظ کند.
کلام آخر
هنوز تصحیح انتقادی درستی از بسیاری آثار ادبی زبان پارسی موجود نیست. تنها منظومه های اَدبیات فارسی کهن که به شاهکارهای بی بدیل نویسندگانشان تبدیل شده اَند؛ آثاری چون مثنوی معنوی، تاریخ بیهقی و مجموعه آثار شیخ عطار نیشابوری می باشند که به غایه رسیده اَند. بقیه، تمامی جای کار بسیار زیادی می خواهند تا به همان نسخه های دوست داشتنی عامیت مردم و اُدبا و عُرفا تبدیل شوند. نسخه شناسی و تصحیح انتقادی کاری طاقت فرساست و اِنسان باید اَز عمر خود مایه بگذارد، در تهیه کتب ادبی پارسی حتما به نام و روش مصحح آن هم توجه کنیم، هر تصحیحی ارزش تهیه ندارد، گاهی یک تصحیح خوب به ٣۰ برابر ارزش به تصحیح دیگر می اَرزد.
ضمنا این مطلب و مقاله بر اساس مطالعات، تحقیقات و علاقه شخصی وی به اَدبیات در چند سال پیش جمع آوری شد. همچنین به دلیل تمایل ویژه خودم در چند سال قبل برای تصحیح کامل دیوان حافظ، بر آن شدم تا این تحقیق و پروژه را گردآوری کنم همچنین یادآوری کنم که هنوز بسیاری اَز منظومه های فارسی اَدبیات کهن به تصحیح کامل تر و بهتر نیازمندند، اُمید اَست آثار باقی با صبر و شکیبایی بزرگان شعر و اَدب به بهترین شکل خودشان آرایش داده شوند.
((موفّق و پیروز باشید.))