بی شک پتانسیل فوتبال ایران از لحاظ نیروی انسانی در سطح بالایی است و با توجه به تنوع اقلیم و فرهنگ و میزان علاقه عمومی به فوتبال، استعدادهای ایرانی که به شکل بالقوه امکان تبدیل شدن به فوتبالیستهای تراز اول را داشته باشند، کم نیستند. البته تبدیل کردن این پتانسیل بالقوه به نیروهای انسانی بالفعل موضوع مهمی است و نیاز است موشکافانه به آن پرداخته شود.
به سبب وجود ضعفهای فراوان ساختاری در فوتبال ایران، استعدادیابی و پرورش استعدادها در کشور به شکل استاندارد و درجهت رفع نیازهای فوتبال کشور اتفاق نمیافتد و در نتیجه نیازهای فوتبال ایران به شکل موزون و متوازن تأمین نمیشود. در نتیجه شاهد هستیم که در مقاطع مختلف مثلا بازیکنانی در پستها و سبکهای مختلف به وفور یافت میشوند و در پست و سبکی دیگر با کمبود جدی مواجهیم. در این مطلب قصد داریم کمی به عقب برگردیم و کمبودهای چندین ساله تیم ملی ایران را در پست مدافع چپ مورد بازبینی قرار دهیم. بدین منظور از دوران حضور برانکو ایوانکوویچ در تیم ملی آغاز کرده و به دوران فعلی میرسیم.
دوران برانکو
پس از قطع همکاری تیم ملی با بلاژویچ، برانکو ایوانکوویچ برای اولین بار دفاع چهارنفره خطی (با کسب اجازه از سرهنگ علیفر) را برای ترکیب تیم ملی در نظر گرفت با انتخاب حسین کعبی در پست مدافع راست و استفاده از زوج رحمان رضایی و یحیی گلمحمدی به عنوان زوج مدافعان میانی، برای انتخاب بازیکن در پست مدافع چپ به یک علامت سوال بزرگ رسید. تا پیش از این سیستم غالب تیمهای ایرانی 3-5-2 بود اکثر پیستونهای چپ موفق فوتبال ایران یا از لحاظ سنی مناسب تیم ملی نبودند (مانند شاهرودی و میناوند و امامی فر) و یا برای پست وینگر چپ گزینه مناسبتری بودند (مانند نیکبخت) بنابراین پروفسور کروات به فکر استفاده از بازیکنان پستهای دیگر افتاد. اولین گزینه محمد نصرتی بود. نصرتی یک مدافع میانی راست پا بود اما به عنوان یک مدافع، سرعت مناسبی داشت و در کورسهای لب خط کم نمیآورد اما ضعف این مدافع در برنامههای هجومی، عملاً جناح چپ تیم ملی را در مقایسه با جناح راست (زوج طلایی کعبی- مهدویکیا) دچار ضعف کرده بود. گزینه بعدی برانکو ستار زارع بود. جوان شیرازی که در آن سالها هافبک و وینگر برق شیراز بود. زارع در کارهای تهاجمی کمی بهتر از نصرتی بود اما باز هم یک مدافع چپ کامل نبود. برانکو تا پایان دوران موفقش هم بین همین دو گزینه، مدافع چپ تیم ملی را انتخاب میکرد و خبری از یک مدافع چپ تخصصی نبود.
دوران قلعهنویی
بعد از جام جهانی 2006 و خداحافظی برانکو، امیر قلعه نویی به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد. قلعهنویی در اوایل حضورش باز هم از گزینههای برانکو (نصرتی و زارع) در پست دفاع چپ استفاده میکرد اما در رقابتهای جام ملتهای آسیا 2007 برای اولین بار فریدون زندی را برای این پست برگزید. زندی علیرغم قدرت فیزیکی پایین و عدم تجربه کافی در این پست، تا حدی نیازهای تیم ملی را در این پست تأمین نمود اما باز هم ایران از یک مدافع چپ تمام عیار محروم بود.
دوران دایی
علی دایی پس از انتخاب به عنوان سرمربی تیم ملی ابتدا دست به آزمون و خطا زد اما در نهایت حسن اشجاری را برای پست دفاع چپ برگزید و پس از مدتها تیم ملی صاحب یک مدافع چپ تخصصی شد. اشجاری شروع خوبی در تیم ملی داشت اما کیفیت فنی او تداوم و ثبات نداشت و با جدایی دایی از تیم ملی کم کم پرونده حضور اشجاری در تیم ملی هم بسته شد.
دوران قطبی
افشین قطبی در جام ملتهای آسیای 2011 یک پدیده جوان به نام احسان حاج صفی را برای پست مدافع چپ تیم ملی برگزید. حاجصفی به عنوان یک وینگر چپ عملکرد تحسین برانگیزی در سپاهان داشت اما عقب بردن این بازیکن جوان و قرادادنش در پست دفاع چپ ریسک بزرگی بود. حاج صفی در فاز تهاجمی نیروی بسیار مفیدی در تیم قطبی بود اما از ضعفهایش در فاز تدافعی هم نمیتوان گذشت. احسان در تقابل با وینگرهای راست سریع و تکنیکی حریف دچار مشکل میشد، به راحتی دریبل میخورد و در بسیاری از مواقع به حریفان فضا میداد.
دوران کیروش
سرمربی پرتغالی در ابتدای حضورش باز هم به سراغ تغییر پست رفت و مهرداد پولادی را از خط هافبک به پست دفاع چپ برد، تغییر پستی که جواب داد و پولادی را تبدیل به یک مدافع چپ ثابت کرد. کیروش در زمان مصدومیت و محرومیت پولادی هم به سراغ گزینهای رفت که با نظر امیر قلعهنویی از خط میانی به پست مدافع چپ استقلال آمده بود: هاشم بیکزاده. پس از جام جهانی 2014 و محرومیت پولادی و افت بیکزاده، کیروش مجددا به سراغ گزینه امتحان پس داده احسان حاج صفی رفت. گزینهای که از ضعفهای تدافعیاش در دوران قطبی صحبت شد. در ادامه اما پدیده جدیدی به نام میلاد محمدی هم پس از حضور در فوتبال اروپا به تیم کیروش اضافه شد و تا پایان دوران مربی پرتغالی، همین دو بازیکن در پست مدافع چپ به کار گرفته میشدند.
دوران فعلی (ویلموتس)
مارک ویلموتس هنوز در ابتدای راه است و طبیعی است در پستهای مختلف دست به آزمون و خطا بزند. ویلموتس اما در اولین گام احسان حاج صفی را به خط میانی برد و میلاد محمدی را تبدیل به مدافع چپ ثابت تیم ملی کرد. اما گزینههای جوانتری مثل سعید آقایی، محمد انصاری و محمد نادری هم میتوانند امیدوار به حضور در ترکیب ثابت تیم ملی باشند.
جمعبندی
همانطور که مشاهده کردیم، تیم ملی ایران در 17 سال اخیر تنها از دو مدافع چپ تخصصی (اشجاری و محمدی) در این پست بهره برده است و مابقی بازیکنان از پستهای دیگر به این پست منتقل شدهاند و برخی مانند پولادی و بیگزاده در این پست جواب دادهاند و برخی دیگر مثل نصرتی و زندی و حاجصفی به پستهای اصلی خود بازگشتهاند. این در حالی است که در همین مدت، مثلا در پست هافبک دفاعی، تیم ملی از بازیکنان تخصصی مانند: نکونام، تیموریان، امید ابراهیمی، عزتالهی، حسین کاظمی، کامیابینیا، چشمی، علوی و ... استفاده نمودهاست و این نشان میدهد که پرورش بازیکنان در فوتبال ایران تا چه اندازه نامتوازن و ناهمسو با نیازهای ملی است.