Koroosh Kabirمبانی معرفتی بشر چهارتا بیشتر نیست.عقل، وحی، کشف و شهود، تجربه. عقل محض که مخصوص مستقلات عقلیه مثل فلسفه ی محض یا ریاضیات محضه. کشف و شهود هم که مخصوص افراد خاص هست و اگر صحیح باشد فقط برای خودشان حجت است و نمی تواند منبع تصمیم گیری همه گانی باشد. تجربه ی بشری هم که به تجربه ثابت شده پر از خطاست و نیازمند تجربه های متعدد بعدی برای کاهش خطاهای تجربه های قبلی است اما باز هم عاری از خطا نخواهد بود بلکه به صورت نوسانی شاهد کاهش و افزایش خطا در آن هستیم. می ماند وحی که بدون خطاست. آنچه از منابع وحیانی در دست بشر است بدون شک در حال حاضر فقط قرآن است و روایات صحیح رسیده از معصوم که متصل به منبع وحی هستند و خود معصوم اند. در این منبع وحیانی، هزاران روایت برای پیشگیری، تغذیه ی صحیح و درمان وجود دارد. هر انسان منصفی که با این روایات روبرو می شود دو حالت دارد یا مومن به معصومان است یا به ایشان اعتقادی ندارد ولی ایشان را بر اساس گزاره های تاریخی انسان هایی شریف می داند. فرض می کنیم همه ی انسان ها منکر عصمت و امامت ایشان باشند، و فرض می کنیم تمام روایات رسیده از ایشان ضعیف باشد(هرچند اینچنین نیست)، با همین فرض با توجه به این که پزشکی علمی است تجربی یعنی مبتنی بر تجربه های بشری است و تمام احتمالات را در این زمینه در بوته ی آزمایش قرار می دهد و پس از اثبات مکرر آزمایشگاهی به آزمایش بالینی پرداخته و پس از اثبات آن را به عنوان یک راه درمان جدید معرفی می کند، در بدترین حالت و بافرض سکولار بودن تمام دانشمندان کشور، تنها ذره ای «خودباوری و انصاف» کافی است برای این که یک پژوهشگر واقعی، توصیه های طبی اهل بیت رسول الله صلی الله علیه و آله را به عنوان یک احتمال مورد بررسی و آزمایش قرار دهد نه این که به صرف روایی بودن این احتمال آن را نادیده بگیرد و به خود جسارت آزمایش و تجربه ی آن را ندهد