اختصاصی طرفداری - یورگن کلوپ این فصل بیش از همیشه نشان داده که معمولا بازنده خوش اخلاقی نیست. او ابتدای فصل وقتی نتوانست از سد منچستریونایتد عبور کند به سبک بازی این تیم طعنه زد. او این طعنه ها را به فصل های قبل هم کشاند و ناکامی های گذشته اش مقابل یونایتد را نیز به سخره گرفت.
این حکایت مقابل ناپولی هم نصفه و نیمه تکرار شد. در بازی رفت در مادرید نیز گرچه سعی می کرد خودش را عادی نشان دهد اما مشخص بود که از درون به همه آن چیزی که اتلتیکومادرید ارائه داده، معترض است. در بازی برگشت اما این اعتراض جنبه بیرونی پیدا کرد و او پس از شکست ناباورانه مقابل اتلتیکو (لیورپول کاملا مستحق پیروزی بود) و حذف از لیگ قهرمانان اروپا به حریف و دیگو سیمئونه کنایه مستقیم زد و اعتراضش را نسبت به سبک بازی این تیم ابراز داشت. اما از لحاظ فنی تا چه اندازه این اعتراض وارد است؟ اگر به این سادگی بتوان به سبک بازی یک تیم در یک بازی مشخص اعتراض کرد، پس کلوپ باید این حق را بدهد که این مسئله برای خودِ او نیز تکرار شود. چه کسی مشخص می کند چه سبکی درست و چه سبکی غلط است؟ این سوالی است که من در یادداشت فنی گذشته خود نیز مطرح کرده بودم (اینجا) و در انتها نتیجه گیری مشخصی نیز داشتم.
سبک بازی دیگو سیمئونه در مراحل حذفی لیگ قهرمانان اروپا کاملا مشخص و واضح است. او با همین سبک توانسته تیمش را دو بار به فینال لیگ قهرمانان برساند و از تیمی بازنده در اسپانیا و اروپا، یک تیم برنده بسازد. او در تمامی این سال ها در لیگ قهرمانان اروپا به جز یک فصل مدعی درجه یک قهرمانی بوده و غول های بزرگی را نیز حذف کرده است. این ها همه دلایلی مشخص برای درک کردن سبک بازی دیگو سیمئونه است. دلایلی که برای یورگن کلوپ البته نامشخص به نظر می رسد.
در سال 2015 سم الردایس پس از دیدار وست هم مقابل منچستریونایتدِ فن خال در نشست مطبوعاتی به سبک بازی سرمربی هلندی طعنه زد و از سبک بازی تیم فن خال تحت عنوان “long-ball United" نام برد (تیمی که از توپ های بلند زیاد استفاده می کند). مسئله ای که به مذاق لوئیس فن خال به عنوان یک سرمربی مولف و یکی از بهترین سرمربیان تاریخ فوتبال خوش نیامد. او دو روز بعد با دستی پر به کنفرانس مطبوعاتی آمد و با نمایش پرونده ای عظیم از داده های فنی و تحلیلی استثنایی از اين داده ها اثبات کرد که وست هم با سم الردایس در بازی مقابل یونایتد از توپ های بلند بیشتری استفاده کرده است. برای لوئیس فن خال به عنوان یک سرمربی مولف در فوتبال مدرن اینکه تیم او تیمی خطاب شود که از توپ های بلندِ زیاد استفاده می کند، بسیار سنگین و گران بود. این مسئله برای بعضی دیگر از سرمربیان مولف فوتبال مدرن نیز صادق است (از جمله پپ گواردیولا). به طور عمومی نیز استفاده متوالی و فراوان از توپ های بلند برای رسیدن به دروازه در سطح اول فوتبال دنیا امری مذموم است و بعید است در صورت استفاده شدن به آن کنایه زده نشود.
یورگن کلوپ به عنوان یکی از بهترین سرمربیان دنیا چهارشنبه شب نمایش کاملا برتر در طول 120 دقیقه داشت و شاید اگر اشتباه آدریان نبود خیلی ساده تر از آن چیزی که تصورش را کنید می توانست 120 دقیقه را با موفقیت به اتمام برساند. او اگر کمی خوش شانس بود در همان 90 دقیقه با اختلاف از سد اتلتی عبور می کرد. اما چه سبکی از فوتبال توانست این برتری فنی را در طول بازی برای او به وجود بیاورد؟ مطالعه داده های فنی و تحلیل این داده ها می تواند این مسئله را شفاف کند (داده های فنی از مرجع Opta استخراج شده است).
هواداران فوتبال از سانترهای پرتعداد تیم یورگن کلوپ مقابل اتلتی صحبت می کنند. بله، این مسئله حقیقت دارد ولی نکته اصلی این جا نیست. هر چند تعداد سانترهای لیورپول در طول 90 دقیقه (بازه زمانی استاندارد را در نظر می گیریم) بسیار بالا بود اما این مسئله ای است که یورگن کلوپ همواره روی آن با استفاده از مدافعان کناری که خودش ساخته و پرداخته کرده، تاکید دارد و موضوع عجیبی نیست. با این حال تیم او چهارشنبه شب تاکید افراطی روی این مسئله داشت. به تصویر زیر دقت کنید که مجموع اقدام های لیورپول برای سانتر از کناره های زمین را در طول 90 دقیقه نشان می دهد. از چپ و راست مجموعا 42 سانتر. عددی قابل توجه در استاندارد یک بازی 90 دقیقه ای.
همان طور که گفتیم اما نکته اصلی کار این جا نیست. می توان درک کرد که در یک بازی گره خورده، لیورپولِ یورگن کلوپ این تعداد سانتر را انجام دهد. آن چیزی که نمی توان درک کرد تعداد پاس های بلند و با طول زیادی است که لیورپول چهارشنبه شب از نقاط مختلف زمین رو به جلو ارسال کرده است. به تصویر زیر دقت کنید. 64 پاس بلند و با طول زیاد از نقاط مختلف زمین و اکثرا رو به جلو برای تاثیرگذاری در یک سوم تهاجمی (تنها 10 پاس بلند لیورپول به منظور عوض کردن منطقه بازی در جهت حفظ مالکیت توپ صورت گرفته است). از هر نقطه زمین که شما فکرش را کنید، بازیکنان لیورپول توپ های بلند به سمت دروازه اتلتی ارسال کرده اند.
به یک داده فنی دیگر نیز توجه کنید. نرم افزار داده های فنی 25 پاس رو به جلوی برتر دو تیم به مقصد یک سوم تهاجمی را در دیدار چهارشنبه شب انتخاب کرده است (رنگ قرمز لیورپول و رنگ مشکی اتلتی). می بینیم که تعداد قابل توجهی از 25 پاس انتخابی لیورپول سانتر، پاس های بلند و با طول زیاد بوده است. یعنی بیش ترین تاثیرگذاری تیم یورگن کلوپ در یک سوم تهاجمی از طریق این نوع پاس ها صورت گرفته است.
لیورپول چهارشنبه شب مجموعا 106 سانتر و پاس بلند مقابل اتلتی ارسال کرده است. آیا این واقعا تنها راه مقابله با تیم دیگو سیمئونه است؟ آیا در برابر تیم های با سبک دفاعی «Low Block» (توضیح مفصل فنی پیرامون این نوع دفاع) هیچ راهی جز سانتر و ارسال توپ های بلند از نقاط مختلف زمین وجود ندارد؟ بررسی عملکرد تیم هایی که مقابل اتلتیِ سیمئونه موفق به پیروزی شده اند، می تواند ما را در راه رسیدن رسیدن به جواب این سوال کمک کند. به تصویر زیر دقت کنید که عملکرد لیورپول را چهارشنبه شب با عملکرد فصل گذشته یوونتوس مقابل اتلتی در تورین، بارسلونا در فصل جاری و همچنین رئال مادرید مقابل اتلتی در فصل جاری از حیث پارامتر سانتر + پاس های بلند مقایسه کرده است. می دانیم که یوونتوس، بارسلونا و رئال مادرید در هر سه دیدار موفق به پیروزی مقابل اتلتی شده اند. اختلاف قابل توجه است. این اختلاف نسبت به بارسلونا که این فصل با یک گل اتلتی را در زمین این تیم شکست داد، به شدت جلب توجه می کند.
با این حال هیچ کدام از این سه دیدار مقایسه شده با دیدار لیورپول نمی تواند حق مطلب را ادا کند. شبیه ترین دیدار به رقابت چهارشنبه شب لیورپول و اتلتی، دیدار برگشت بایرن مونیخ گواردیولا مقابل اتلتی در نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا است. دیداری که البته گواردیولا موفق شد در آن پیروز شود اما در مجموع دو دیدار رفت و برگشت از دور رقابت ها حذف شد. از آن دیدار به عنوان یکی از دیدارهایی یاد می شود که گواردیولا مجبور شد در آن دستور استفاده از توپ های بلند زیادی (به نسبت خودش) را برای عبور از سد دفاع اتلتی به بازیکنانش صادر کند. اما حتی در آن دیدار نیز از حیث پارامتر سانتر + پاس های بلند اختلاف زیادی میان بایرن و لیورپول وجود دارد: 80 در مقابل 106.
تمامی این تحلیل ها اما نه برای بیان عدم درک سبک بازی کلوپ بیان شده و نه برای تمسخر این سبک. یورگن کلوپ با استفاده از همین روش توانست 90 دقیقه کامل اتلتی دیگو سیمئونه را در چنگ داشته باشد و این مهم ترین مسئله است. کلوپ شاید بتواند با همین روش تمام بازی ها را نیز پیروز شود، پس هیچ ایرادی به این روش وارد نیست. مادامی که کلوپ قهرمان جام ها و پیروز مسابقات شود، ارسال 2500 توپ بلند نیز در هر بازی ایرادی ندارد.
دقیقا به همین دلایل عدم درک سبکی که سیمئونه ارائه می دهد، غیر قابل قبول است. سیمئونه با همین روش، با همین نظم، با همین سازماندهی و با همین رویکرد «Low Block» که تک تک بازیکنان در آن وظایف مشخصی در یک سوم تدافعی دارند، توانسته تاریخ یک باشگاه را به کل تغییر دهد. مادامی که او می تواند با این روش هر سال غول ها را حذف کند و در لالیگا نیز از مدعیان باشد، هیچ ایرادی به آن وارد نیست. زیباشناسی روش های فوتبال نیز امری کاملا سلیقه ای است. شما از بازی های پپ گواردیولا یا یورگن کلوپ لذت می برید؟ من اما از بازی های تیم های دیگو سیمئونه، نونو اسپریتو و ژوزه مورینیو. برای شما هنرنمایی های بازیکنان تهاجمی به معنای زیبایی فوتبال است؟ برای من اما به همان اندازه هنرنمایی مدافعان در یک سوم تدافعی نیز لذت بخش است. نه من می توان بگویم شما اشتباه می کنید و نه شما می توانید به من این جمله را نسبت دهید.
ژوزه مورینیو در استودیو اسکای اسپورتس بریتانیا پس از غرغرهای یورگن کلوپ از سبک بازی یونایتدِ سولسشر که باعث عدم پیروزی لیورپول در ابتدای لیگ برتر انگلیس شد، یکی دیگر از آن جمله های استثنایی اش را بیان کرد:
من فکر می کنم که یورگن گوشت می خواست، اما ماهی نصیبش شد.
حکایت یورگن کلوپ در دیدارهایی که نمی تواند موفق باشد، دقیقا همین است. او تیم هایی را دوست دارد که بدون سازماندهی در برابرش دفاع می کنند و تبدیل به گوشتی لذیذ می شوند. در آن صورت او مهربان ترین سرمربی دنیا در نشست های خبری است. اما اگر تیمی پیدا شود که با سازماندهی دفاع کند، اشتباه منجر به گل تقدیمش نکند و با خوش شانسی که لیاقتش را دارد بتواند از مهلکه بگریزد، برایش تبدیل به ماهی استخوانی می شود. آن وقت او همان گونه که گفت، بدترین سرمربی بازنده دنیا خواهد بود.