مطلب از صفحه اینستاگرامی فوتبالباز به آدرس futballbaz
اینستاگرام با طعم چالش/ این روزها اینستاگرام پر شده است از انواع چالشهای مختلف در زمینههای گوناگون؛ گاه منشوری، گاه غیرمنشوری. اگر درست به خاطر بیاورم اولین بار که با مفهوم چالش در اینستاگرام آشنا شدم، چالش سطل آب یخ بود. دروغ چرا؟ اوایل برای من هم دیدن این چالشها جذاب بود. اما الان صراحتا خیر. با دیدن یک چالش جدید ناخودآگاه نسبت به آن موضع میگیرم. این روزها که بازیکنان فوتبال هم در خانه ماندهاند و به جمع شاخهای مجازی ملحق شدهاند، به تعداد این چالشها به شدت افزوده شده است. کافی است به صفحه بازیکنان مختلف فوتبال اروپا و ایران سر بزنید تا ببینید چه خبر است! قصد تحلیل این موضوع از نوع نگاه ۲۰:۳۰ را ندارم اما فقط و فقط امیدوارم که پشت داستان این چالشها خبری از چاله نباشد که بعدها از چالهاش به چاه بیفتیم.
بفرمایید چالش/ حالا که تب چالش داغ است من هم شما را به چالش دعوت میکنم. چالش خواندن این متن تا پایان!
طاقتی که تاب نیاورد/ اینستاگرام را که باز میکنیم متوجه میشویم که از نوزاد یک ماهه تا پیرمرد و پیرزن صدساله صفحه شخصی دارند که البته خیلی هم خوب است. خیلی سعی کردم در مورد صفحه « آرات حسینی » پسر ۷ سالهای که احتمالا جز پدیدههای فوتبالی خواهد بود صحبتی نکنم اما حواشی اخیرش در ارتباط با علی کریمی و لایوهایش چارهایی برایم نگذاشت تا دلم به حال خودمان و خودشان بسوزد. سن به حاشیه رفتن هم روز به روز پایینتر میاید. تا همین چند وقت پیش وقتی جوان فوتبالیستی در سن ۱۹ یا ۲۰ سالگی دچار حاشیهایی میشد، حسرت آینده سوختهاش را میخوردیم؛ مثال معروف آن هم مجاهد خذیراوی بود که در زمانی که موبایلها از نوع یازده دوصفرهای نوکیا بودند و مردم آن را به کمر خود میبستند دچار حاشیهایی شد که راه چارهایی برایش پیدا نشد. حالا اما در عصر ارتباطات، بوجود آمدن اینچنین حاشیههایی برای جانشین احتمالی علی کریمی در آینده ایی نزدیک، خیلی زود است، خیلی خیلی زود.
پدرِ پسرِ بااستعداد/ نقش پدر آرات هم در این حواشی جالب و در عین حال عجیب است. موقع ضبط ویدئوهای حرکات تکنیکی آرات یا پخش لایو حضور فعال مثبت و موقع استوری منتشر کردن علیه این و آن نقش غیرفعال دارد شایدم نقش فعال منفی!
اندکی صبر سحر نزدیک است/ حقیقتش خودم هم اصلا دوست ندارم در ارتباط با حواشی فضای مجازی صحبت کنم اما خب در این روزهای بیخبری از دنیای فوتبال گاهی مجبور میشویم از متن به حاشیه برویم. اما خبر خوب آنکه زمزمههایی است که بزودی لیگهای فوتبال شروع به کار میکنند. به احتمال زیاد اولین لیگی هم که آغاز خواهد شد بوندسلیگای آلمان خواهد بود.
خداحافظی طولانی/ هلند با فوتبال خداحافظی کرد! به دستور نخستوزیر هلند برگزاری همه مسابقات تا تاریخ ۱۱ شهریور ممنوع است. یوفا شانس آورده که نمایندگان هلند در مراحل قبلی لیگ اروپا و لیگ قهرمانان حذف شدند وگرنه یوفا باز هم دچار چالشی دیگر میشد.
کاچی به از هیچی/ طبق همان زمزمههای شنیده شده احتمالا بازیها برای مدتی بدون تماشاگر برگزار خواهند شد. کسانی که مسابقات فوتبال را به صورت جدی و مستمر دنبال میکنند میدانند دیدن یک بازی بدون سروصدای تماشاگران، لذتی به مراتب کمتر از بازی با حضور تماشاگران دارد؛ شاید شبیه دیدن یک فیلم سینمایی خوب اما با قطع کردن صدای فیلم! یا شبیه یک جشن عروسی بدون گروه موزیک! یا شبیه یک کنسرت بدون صدای ساز! بیشتر ادامه بدهم یا متوجه درد دیدن یک فوتبال بدون تماشاگر شدید؟
مورد عجیب اینترمیلان/ روملو لوکاکو مهاجم گلزن نراتزوری در مصاحبهایی اعلام کرد که در ماه دسامبر ۲۳ بازیکن از ۲۵ بازیکن تیم، دچار علائم سرماخوردگی شدید به شکل تب و سرفه بودند و حتی در بازی مقابل کالیاری یکی از بازیکنان تیم در همان دقایق ابتدایی نیمه اول به همین خاطر تعویض شد. جالبتر آنکه تا کنون این تیم حتی یک مورد مثبت را نیز گزارش نکرده است. نمیتوان با قطعیت گفت که بازیکنان این تیم در آن زمان کرونا داشتهاند یا خیر اما موضوعی که به نظر هرروز رنگ واقعیت میگیرد این است که این ویروس بسیار زودتر از آنچه دولتها میگویند شروع به انتشار در سطح جهان کرده است. شخصا خیلی دوست دارم بدانم تاریخ دقیق اولین مورد ابتلا چه زمانی بوده است. ( پ.ن: بنا به گزارشها باشگاه اینترمیلان بعد از مصاحبه لوکاکو، او را توبیخ کرده و اظهاراتش را گمراهکننده و هیجانزده نامیده است یا همان تشویش اذهان عمومی خودمان! )
تولد برزیلی متفاوت/ برای همنسلهای من که ستارگان برزیل را با نامهایی مثل رونالدو، رونالدینیو، ریوالدو، روماریو، ببتو، کافو و روبینیو به یاد دارند ظهور یک بازیکن برزیلی نه تنها با شکل و شمایلی متفاوت، بلکه با نامی متفاوت که برخلاف سایر برزیلیها، نامش به « و » ختم نمیشد بسیار عجیب بود؛ ستارهایی به نام کاکا! همان زمان معروف بود که کاکا برخلاف سایر برزیلیها از شرایط زندگی خوبی برخوردار است اما راه فوتبالیست شدن را همچون سایر بازیکنان فقیرنشین برزیلی طی کرد و علاوه بر جامهای متعدد با تیمهای مختلف به قلهی افتخار فردی یعنی کسب توپ طلا نیز رسید. بعد از آنکه کاکا جایزه توپ طلا را درسال ۲۰۰۷ از آن خود کرد به مدت یازده سال توپ طلا بین مسی و رونالدو تقسیم شد. کاکا در میلان آنقدر خوب و بزرگ بود که میتوانیم دوران پسامیلان و حضورش در رئالمادرید را فاکتور بگیریم. برزیلی خوشتیپ و خوشتکنیک ۳۸ ساله شد.
در وصف کاکا/ نقل است از فرانکی لمپارد، ستاره سابق و مربی فعلی چلسی که "کاکا، تنها بازیکنی در دنیاست که حاضر است برای تماشای بازی او پول پرداخت کند"
توپ طلا/ توپ طلا باارزشترین جایزه فردی سال فوتبال است؛ چیزی شبیه به جایزه بهترین بازیگر مرد سال در اسکار. با اینکه همهی این توپ طلاهایی که هرسال به بازیکن برتر سال اهدا میشود از جنس طلاست اما نمیدانم این چه حسی است که به نظرم توپ طلاهای اهداشده قبل از دوقطبی مسی-رونالدو برایم طلایی تر هستند. راستش نمیتوانم توضیح دهم طلاییتر یعنی چه و چرا این حس را دارم. میخواهم پا را حتی کمی فراتر بگذارم؛ به نظرم فوتبال هم قبل از دوقطبی مسی-رونالدو فوتبالتر بود. راستش این فوتبالتر را هم نمیتوانم توضیح دهم! پس بهتر است بگذریم.
خوشحالم/ شاید خیلیها خوشحال باشند در عصر رونالدو و مسی فوتبال را دنبال میکنند اما من بیشتر از این خوشحالم که عصر کاکا، رونالدو برزیلی، زیدان، بکهام، فیگو، ریوالدو، هانری، برکمپ و تا فردا هم میتوانم اسم بیاورم، را دنبال کردهام.
بوی پول به مشام میرسد/ از انگلستان و لیگ جزیره خبرهای تاییدنشدهایی به گوش میرسد که مجموعهایی از شرکتهای تحت مدیریت بنسلمان شاهزاده سعودی قصد خرید باشگاه نیوکاسل را دارند. ارقامی که در شایعات مطرح میشود حاکی از یک سرمایهگذاری نجومی در این باشگاه است. از همین حالا که این خرید هنوز در حد یک شایعه است، شایعاتی پیرامون ستارگانی که قرار است به این تیم ملحق شوند هم مطرح شده است؛ شایعه در شایعه! تا زمان تایید شدن این اخبار نیوکاسل برای ما فوتبالیها، نه بوی پول که بوی دوران طلایی نیوکاسل با گلزنیهای آلن شیرر و مربیگری سربابی رابسون را میهد.
از گورخرها تا کلاغها/ نیوکاسل بعد از یونتوس دومین تیم مطرح اروپایی است که لباسهای راهراه سیاه و سفید به تن میکند. اگر نیوکاسل با این سرمایهگذاری عظیم دوباره به روزهای خوبش بازگردد، ممکن است روزی یونتوس مقابل آنها قرار بگیرد و بسیار بعید است که یونتوسیها به خاطر شبیه و ست بودن رنگ لباسشان بخواهند با نیوکاسلیها عکس بگیرند؛ اگر هم خواستند عکس بگیرند قطعا نیوکاسلیها پاسخ خواهند داد : برو!
منچسترسیتی دیگری در راه است؟/ اول باید بگوییم که منچسترسیتی قبل از سرمایهگذاری شیخ منصور، در فوتبال بوده اما تیم قدرتمندی نبوده است. همینطور نیوکاسل که تیم ریشهداری است و حتی سابقه حضور در چمپیونزلیگ را نیز در کارنامه دارد. شخصا عقیده دارم اگر اخبار مربوط به این پروژه و مبالغ سرمایهگذاری حقیقت داشته باشد باید بگویم بله منچسترسیتی دیگری خواهد آمد و احتمالا مانند سیتی به قهرمانی لیگ جزیره نیز خواهد رسید اما در سطح اروپا؟ همانند سیتی بعید میدانم نیوکاسل یا هر تیم دیگری صرفا با هزینه کردن پول و خریدهای گران قیمت در لیگ قهرمانان اروپا توفیقی به دست بیاورد. کما اینکه پاریسسنژرمن تنها جام اروپایی خود را خیلی قبل تر از دوران ناصر خلیفی و سرمایهگذاری او به دست آ ورده است.
خاطرهبازی با آقای خاص/ هفتهایی که گذشت سالگرد دو بازی حساس یکی دو دهه اخیر فوتبال اروپا بود. اولی، بازی رفت اینترمیلان و بارسلونا در نیمهنهایی لیگ قهرمانان سال ۲۰۱۰ که اینترمیلان در کمال ناباوری بازی را ۳ بر ۱ برد و علیرغم شکست در بازی برگشت راهی فینال شد و در آن سال سهگانه خود را تکمیل کرد. دومی، سال ۲۰۱۱ و فینال کوپادلری که رئال مادرید مقابل بارسلونا با ضربه سر رونالدو در وقتهای اضافه موفق به قهرمانی در جام حذفی اسپانیا شد. وجه مشترک این دوبازی که دقیقا به فاصله یک سال از هم انجام شد حضور ژوزه مورینیو روی نیمکت مربیگری بود؛ سال ۲۰۱۰ با اینتر و سال ۲۰۱۱ با رئال. با اینکه علاقهایی به سبک مربیگری او نداشته و ندارم اما نمیدانم چرا اینترمیلانی که ساخته بود را شدیدا دوست داشتم؛ بیشتر از مورینیوی چلسی و رئال. باید دید از تاتنهام چه بنایی خواهد ساخت.
شایعات اعصاب خردکن!/ همانقدر که از دیدن چالشهای اینستاگرامی حرص میخورم، از خواندن اخبار و شایعات مربوط به انتقال فلان بازیکن به فلان تیم هم اعصابم به هم میریزد. هیچوقت سیاست بازیکنان و باشگاهها را در راستای مخفی نگه داشتن مذاکراتشان تا لحظه آخر نفهمیده و نمیفهمم.
ریلکسیشن/ بعد از اعصاب به هم ریخته ناشی از چالش فوتبالیستها و شایعات خبری، بهتر است کمی از فضای فوتبال بیرون بیایم و سری به سایر موضوعات فضای مجازی بزنم. خب پست اول را با هم چک کنیم؛ ااا چه جالب مستندی در ارتباط با شتر... اوه نه مستند نیست... اوه نه حتی در ارتباط با خود شتر هم نیست...
هیچ؛ گویی فضای مجازی امروز سر ناسازگاری با اعصاب من دارد. بهتر است الان کلا فضای مجازی را کنار بگذارم و راهی دیگر برای ریلکسیشن پیدا کنم. تمام!