طرفداری- نسل بازیکنان کله شق در فوتبال مدرن امروزی در حال انقراض است. آنروزهایی که قهرمانان ما با درد شدید و بدن زخمی بازی میکردند، گذشته و کار آنها تقریبا فراتر از قدرت انسانها به نظر میرسید. در واقع بسیاری از آنها الگوهایی از یک ورزشکار حرفهای بودند. زمانه عوض شده و فارغ از این که بهتر یا بدتر شده باشد باید گفت بازیکنان امروزی از نسلی دیگر هستند.
در عصری که ورزشکاران، سلبریتی محسوب میشوند و مثل آنها رفتار میکنند، هنوز کسانی هستند که شبیه قدیمیها باشند و هنوز میتوان گفت که دود از کنده بلند میشود. در واقع این افراد، از خودنمایی فراریاند و احساسات مردم، آنها را اذیت نمیکند. آنها در درجه اول، دوم و سوم فوتبالیست هستند و نه چیز دیگر. ماریو مانژوکیچ با وجود این که نسبت به همتایان نامدار خود، یک فوق ستاره بزرگ نیست اما یکی از همان بازیکنان جنگنده، وفادار و تمرکز روی فوتبال است. مانژوکیچ بازیکنی نیست که بازیاش شما را به وجد بیاورد و از جایتان بلند کند. او به ندرت حرکاتی ماهرانه و جادویی انجام میدهد، سرعتش هم طوری نیست که بازیکن حریف را در کسری از ثانیه جا بگذارد یا برای مطرح کردن خودش، حرکات نمایشی انجام دهد اما در عین حال، خودخواه و پرحرف نیست و فقط روی فوتبال بازی کردن و کسب پیروزی متمرکز است.
پس از پیروزی 1-0 یوونتوس برابر رم، ماسیمیلیانو الگری به ستایش از مانژوکیچ پرداخت و او را بازیکنی فوقالعاده خطاب کرد اما این چیز جدیدی برای هواداران یوونتوس در سرتاسر جهان نبود. آنها بهترین نمایش مانژوکیچ را دیده بودند و بهترین نمایش یعنی جنگیدن بر سر توپ مثل اساطیر فوتبال قدیم. استفاده مانژوکیچ از لفظ "No Good" در چندین مصاحبه، شخصیت او را بیش از پیش نمایان میکند؛ هیچ چیز برای مرد کروات به اندازه کافی خوب نیست. او همیشه میخواهد جاه طلب باشد و به جلو پیش برود، سختتر تلاش کند و از جان مایه بگذارد. همین عطش و سیری ناپذیری مانژوکیچ باعث شده با وجود تردیدهای دیگران، در اوج بماند و قلههای موفقیت را یکی پس از دیگری فتح کند. احتمالا بتوان گفت، دوران حضور مانژوکیچ در یوونتوس، موفقترین دوران ورزشی او بوده است. او با یوونتوس فاتح چهار اسکودتو شد و یک بار نیز با این تیم به فینال لیگ قهرمانان رسید که در آن گلی دیدنی به ثمر رساند. امضای مانژوکیچ در یوونتوس، گلهایی بوده که او مقابل تیمهای بزرگ سری آ از جمله اینتر، میلان، رم، لاتزیو و ناپولی به ثمر رسانده است و میتوان گفت که از قدرنادیدهترین بازیکنان بزرگ در بازیهای بزرگ است.
کودکی سخت، از ماریو یک جنگجو بار آورد
داستان فوتبالیست شدن مانژوکیچ از سال 1991 آغاز شد، جایی که خانواده او به آلمان مهاجرت کردند. اسلاوونسکی بورود، محله زندگی خانواده مانژوکیچ در نزدیکی مرز بوسنی، یعنی جایی که استقلال طلبان بوسنی میجنگیدند قرار داشت و به همین دلیل خانواده مانژوکیچ به شهر دیتسینگن آلمان در ده کیلومتری اشتوتگارت مهاجرت کردند. در دیتسینگن بود که ماریو کوچولو توانست دور از وطنی که درگیر جنگ بود، به آرامش برسد. ماریو فوتبالش را از تیم محلی دیتسینگن آغاز کرد و پدرش نیز مدافع تیم بزرگسالان این باشگاه بود. پس از پنج سال حضور در آلمان، خانواده مانژوکیچ پس از پایان جنگ و به استقلال رسیدن بوسنی، به کرواسی برگشتند.
مانژوکیچ همچون خصوصیاتی که بعدا در فوتبال خود به نمایش گذاشت، به مبارزه با مشکلات ادامه داد و به خانه برگشت. پس از شش سال دوری از وطن، او برای باشگاه مارسونیا، تیمی در شهر اسلاوونسکی بورود به میدان رفت، او در ابتدای دوران فوتبال خود میانگین گلزنی یک گل در دو بازی را ثبت کرد و توجه باشگاه ان کی زاگرب را جلب کرد. با این که باشگاه ان کی زاگرب، قدرتی سنتی در فوتبال کرواسی به شمار نمیرفت، مانژوکیچ به مدت دو سال در این باشگاه کمتر شناخته شده به میدان رفت و با وجود منظم بازی نکردن توانست در فصل 07-2006، 11 گل به ثمر برساند. این کافی بود تا او توجه دیگر باشگاههای بزرگ کرواسی و حتی باشگاههای خارجی را جلب کند. اسلاون بیلیچ، سرمربی وقت تیم ملی کرواسی نیز مانژوکیچ را برای مسابقات یورو 2008 دعوت کرد. پس از پیوستن ادواردو داسیلوا از دیناموزاگرب به آرسنال در تابستان 2007، باعث شد دیناموزاگرب، بزرگترین باشگاه کرواسی مانژوکیچ را با قیمت 1.3 میلیون یورو به خدمت گیرد.
دو چیز، مانژوکیچ را در اولین فصل حضورش در دیناموزاگرب، نسبت به دیگران متمایز کرد، گلها و اشتیاق او بود. در سن 22 سالگی و اولین فصل حضور در استادیوم ماکسیمیر (استادیوم دیناموزاگرب)، گلزنی و همکاری با لوکا مودریچ، مانژوکیچ را به یکی از بهترین بازیکنان این تیم تبدیل کرد. با وجود مشکلات انضباطی، تمایل مانژوکیچ برای رسیدن به پیروزی و نگرش حرفهاش، او را به بازیکنی محبوب برای هواداران تبدیل کرد. نگرش مانژوکیچ، ریشه در همان سختیهایی دارد که مانژوکیچ در کودکی متحمل آن شده است. خانواده مانژوکیچ برای فرزند خردسال خود، فداکاریهای زیادی کردند، درست مثل سایر مردمان منطقه اسلاوونسکی بورود.
درخشش مانژوکیچ در دینامو زاگرب و انتقال به وولفسبورگ آلمان
مانژوکیچ در فصل اول حضورش در دیناموزاگرب 12 گل و 11 پاس گل به ثبت رساند و درست مثل سایر بازیکنان جوان دیناموزاگرب، توجه باشگاههای خارجی را برانگیخت. در رده ملی نیز او توانست به بازیکن مهمی تبدیل شود. پس از گلزنی مقابل انگلیس در جریان شکست 4-1 کرواسی برابر انگلیس در سپتامبر 2008، مانژوکیچ توانست به مهاجم اول کرواسی تبدیل شود. وردربرمن اولین خواهان مانژوکیچ بود و در سال 2009 با پیشنهادی 12 میلیون یورویی به سراغ دیناموزاگرب رفت. گرچه چنین انتقالی هرگز صورت نگرفت اما ترک کرواسی و پیوستن به یک تیم مطرح، برای مانژوکیچ قریب الوقوع به نظر میرسید.
در سال 2009، پس از شکست دیناموزاگرب مقابل اندرلخت در لیگ اروپا، مانژوکیچ به دلیل تلاش نکردن در زمین 100 هزار یورو جریمه شد. در همان فصل، مانژوکیچ به خودش آمد و در 24 بازی توانست 14 گل به ثمر برساند و حالا انتقال به بوندس لیگا، بیش از پیش محتمل به نظر میرسید. در سال 2010 استیو مک لارن، درخواست خرید مانژوکیچ را داد. با دیگر بازیکنان مطرح، وولفسبورگ میخواست دوباره به صدر بوندس لیگا برگردد و برای این امر نیاز به یک مهاجم گلزن داشت. وولفسبورگ در آن تابستان با هزینهای 60 میلیون یورویی، توانست سیمون کیائر، دیگو، بازیساز برزیلی و ماریو مانژوکیچ را به خدمت گیرد. وولفسبورگ برای جذب مهاجم کروات، 7 میلیون یورو پرداخت کرد.
مک لارن از مانژوکیچ به جای نوک خط حمله بیشتر به عنوان وینگر استفاده میکرد اما با این حال، مانژوکیچ با زدن هشت گل در فصل نوید ظهور یک ستاره مطرح در وولفسبورگ و بوندس لیگا را میداد. با این حال وولفسبورگ فصل را در رده نازل پانزدهم به پایان برد و مک لارن هم در زمستان از این تیم اخراج شد. پیر لیتبارسکی به عنوان مربی موقت از مانژوکیچ در پست مهاجم استفاده کرد و فلیکس ماگات نیز در ادامه از او در همین پست بازی میگرفت. فصل بعد، مانژوکیچ توانست دوران موفقیت آمیزی را در وولفسبورگ سپری کند و با زدن 12 گل در فصل، بهترین گلزن تیمش لقب گرفت و 10 پاس گل هم داد تا دیگر هواداران وولفسبورگ جای خالی ادین ژکو و گرافیته را حس نکنند.
پیوستن به بایرن مونیخ، فتح سه گانه و مشکل با گواردیولا
در یورو 2012 مانژوکیچ با وجود حذف کرواسی در مرحله گروهی توانست سه گل به ثمر برساند تا در بین بهترین گلزنان جام قرار گیرد. در آن زمان بود که علاقه بایرن مونیخ نسبت به مهاجم گلزن وولفسبورگ مطرح شد. بایرن مونیخ که دو سالی زیر سایه دورتموندِ یورگن کلوپ قرار گرفته بود و قافیه را در بوندسلیگا به آنها باخته بود، نیاز داشت خط حمله خود را تقویت کند. بایرن مونیخ در فصل 12-2011، در فینال لیگ قهرمانان به چلسی باخته بود و دیگر نمیخواستند ناکامی دیگری را تحمل کنند.
ماریو گومز، بهترین گلزن بایرن مونیخ در فصل 12-2011 بود اما برای رسیدن به دورتموندِ کلوپ، تعداد گلهای گومز کافی نبود و به همین دلیل بایرن مونیخ برای بهتر کردن آمار خط حمله خود به سراغ ماریو مانژوکیچ رفت. انتقال 13 میلیون یورویی مانژوکیچ، معامله خوبی به نظر میرسید و مانژو در سومین انتقال حرفهایاش بازهم با رقمی معقول راهی تیم جدیدش شد. این نشان میدهد که او همیشه در طول دوران بازیاش دست کم گرفته شده است.
مانژوکیچ در فصل 13-2012 بیشترین تعداد گل دوران فوتبالش طی یک فصل را به ثمر رساند. دورتموند در حالی که با از دست دادن شینجی کاگاوا، بازیساز اصلی خود ضعیف شده بود حالا بایرن مونیخ را بالای خود می دید. بایرن مونیخ در آن فصل فقط در یک بازی بوندس لیگا شکست خورد و با پیروزی در 25 بازی، توانست 91 امتیاز کسب کند. دورتموند با دست نیافتنی بودن بوندس لیگا، تمرکز خود را روی لیگ قهرمانان گذاشت و به فینال رسید اما بازهم با بایرن مونیخ روبرو شد. مانژوکیچ در آن فینال توانست گل مهمی به ثمر برساند و گل دقایق پایانی روبن، باعث شد بایرن مونیخ فاتح سه گانه شود. مانژوکیچ با درخشش و جنگندگی خود، دل هواداران آلیانز آرنا را به دست آورده بود. سخت کوشی، حرفهای گری و اشتیاق مانژوکیچ دقیقا مطابق با فلسفه بایرن مونیخ بود، چیزی که بسیاری از اساطیر بایرن به آن اذعان داشتند. وقتی پپ گواردیولا در سال 2013 هدایت بایرن مونیخ را برعهده گرفت، به مانژوکیچ کمتر بازی میرسید چون سبک بازی مانژوکیچ با چیزی که پپ مد نظر داشت، متفاوت بود اما او با این حال توانست در سی بازی، 18 گل به ثمر برساند تا تواناییهای خود را به او ثابت کند. مانژوکیچ در مصاحبه با یک رسانه کروات، به اختلافش با گواردیولا اشاره کرد و گفت: "راستش را بخواهید هر چقدر هم که تلاش کنم، نمیتوانم در سبک فوتبال گواردیولا، بهترین بازیام را به نمایش بگذارم."
دوره کوتاه در اتلتیکو مادرید و انتقال موفق به یوونتوس
گواردیولا، مانژوکیچ را از لیست فینال جام حذفی فوتبال خط زد و پیام او مشخص بود: "ما به مانژوکیچ نیازی نداریم ." مانژوکیچ نیز در خانه مانده بود چون در آن زمان، اسلاوونسکی بورود، زادگاه مانژوکیچ با سیلی بیسابقه روبرو شده بود. بدون توجه به بازی مهم بایرن مونیخ، مانژو با سه ون پر از محصولات مورد نیاز مردم به زادگاهش رفت. او به نجات حیوانات بی پناهگاه و افرادی که خانههایشان بر اثر سیل تخریب شده بود، کمک کرد. پس از کم شدن زمان بازی مانژوکیچ در آلمان، اتلتیکو مادرید، تیمی که پر از هافبکهای توانا بود تصمیم به جذب مانژوکیچ گرفت تا جانشین دیگو کوستا در این تیم شود. انگیزه و جنگندگی مانژوکیچ دقیقا همان چیزی بود که ماشین جنگی دیگو سیمئونه به آن نیاز داشت. 20 گل در 43 بازی دستاورد مانژوکیچ در تنها فصل حضورش در اتلتیکو مادرید بود و در پیروزی 4-0 اتلتیکو برابر رئال مادرید، نقش بسیار مهمی داشت. با وجود سپری کردن فصلی خوب، او نتوانست با شیوه تمرینی دیگو سیمئونه کنار بیاید و برخلاف پیش بینی بسیاری از کارشناسان، او نتوانست به خوبی در اتلتیکو مادرید جا بیفتد.
یوونتوس در سال 2015 به قهرمانی در اروپا بسیار نزدیک بود اما نداشتن مهاجمی گلزن و قاتل در کنار کارلوس توز، باعث شد دست یوونتوس از جام لیگ قهرمانان اروپا کوتاه شود. در سال 2015 یوونتوس در انتقالی 19 میلیون یورویی مانژوکیچ را از اتلتیکو مادرید به خدمت گرفت. مانژوکیچ نتوانست با یوونتوس قهرمان اروپا شود اما او در دوران حضورش در تورین، توانست تمام پتانسیل خود را به نمایش بگذارد و زیر نظر مکس الگری به صورت منظم به میدان برود. مانژوکیچ پس از انتقال رکوردشکن 90 میلیون یورویی گونزالو هیگواین، از قابلیت تطبیق پذیری خود استفاده کرد و در پست وینگر به میدان رفت. مانژوکیچ در پست وینگر چپ، هم به خط حمله و هم به خط دفاعی کمک می کرد و تبدیل به یکی از محوریترین بازیکنان یوونتوس شد.
در جام جهانی 2018، لوکا مودریچ مطرحترین بازیکن کرواسی بود اما توانایی حفظ توپ، مشارکت در کار تیمی و گلزنی مانژوکیچ باعث شد تا او نیز یکی از مهمترین مهرههای کرواسی در جام جهانی باشد. گل سرنوشت ساز برابر انگلیس در نیمه نهایی و گل او در فینال برابر فرانسه، اهمیت چنین بازیکنی را نشان داد. در نهایت مانژوکیچ توانست با کسب مدال نقره جام جهانی، در فوتبال ملی نیز به موفقیت برسد و پس از کسب تقریبا تمام جامهای ممکن در رده باشگاهی، حالا سالهای پایانی فوتبالش را در الدحیل قطر سپری میکند.