دوستان در چند سری پست، میخوام به صورت خلاصه و قابل فهم که خسته کننده نباشه مسئله توهم زمان رو براتون به صورت بخش بخش ترجمه کنم، این که طبق فیزیک احتمالا تمام اتفاقات زندگی ما از پیش طراحی شده است! و به طریقی سرنوشتمون دست خودمون نیست ... یا اگرم باشه، همون سرنوشتی رو ما برای خودمون میسازیم، که قرار بوده داشته باشیم.
قسمت اول
قبل از ورود به بحث زمان و فیزیک، اول وارد بحث درک مغز انسان میشیم، و این که درک مغز انسان چه قدر نا معتبره ... طبق تصویر بالا مغز شما دستور میده که مربع A سیاه هست، و مربع B سفید! اما این فقط تفسیر اشتباه مغز شماست، وگرنه طول موجی که به چشم شما تابیده، یکسانه. در واقع رنگ واقعی A و B گوشه تصویر نشون داده شده. میتونید با فوتوشاپ یا حتی paint هم امتحان کنید! رنگ ها کاملا یکیه ...
توهم رنگ
همون طور که تو مدرسه خوندید، پرتو نور گستره وسیعی داره که فقط یه بخش خیلی خیلی کوچیک رو مغز ما میتونه درک کنه، که به صورت رنگ درک میشه، هر رنگی یه طول موج داره( مثلا قرمز 650 نانومتر یا سبز 510 نانومتر) طول موج های بیشتر از رنگ قرمز یا کمتر از رنگ بنفش رو ما نمی تونیم درک کنیم( به همین خاطر تو شکل زیر سفید نشون داده شده، در حالی اصلا رنگی نمیبینم) ولی حشرات میتونن! در واقع مغز حشرات رنگ هایی رو براشون تفسیر میکنه، که ما درک نمیکنیم، فکرشو بکنید، رنگی که تا حالا هیچ بشری ندیده! اما در واقعیت این طول موج ها رنگ نیستن! فقط درک مغز موجودات هست! یک طول موج مشخص رو که انسان قرمز میبینه، برای یک جانور دیگه ممکنه به صورت رنگ دیگه ای درک بشه! ...
حالا همه دنیای اطرافی که میبینیم همین داستانِ ... نه فقط رنگ، حتی شکل و هندسه دنیای اطرافمون! این که تلویزیون خونه شما مستطیلِ! یا زمین رو که گرد درک کردیم! بله حتی اشکال هندسی هم فقط درک ذهن ماست. نه فقط رنگ، بلکه، شکل، صدا، بو و مزه همه پدیده های دورورمون هم فقط درک تفسیر مغز ماست. در واقع توهم مشترک همه انسان هاست که کمک میکنه بهشون از دنیای مبهم واقعی درک مشترکی داشته باشن.
دنیای واقعی چه شکلیه؟
دنیا بی نهایت بعد داره، ولی ما فقط 3 بعد رو درک میکنیم. ما هیچ وقت نمی تونیم دنیای اطرافمون رو 4 بعدی ببینیم، ولی برای این که که بفهمیم یه کم قوه تخیلمون رو به کار میندازیم. ببینیم اگر کسی کمتر از 3 بعد رو درک کنه دنیاش چه طوری میشه؟
یک موجود تخیلی رو فرض کنید که فقط میتونه 1 بعد رو درک کنه! ... یا دنیا براش 1 بعدیه! یک بعد میشه 1 خط ... دنیا براش مثل یک خط میشه ... اگه یه کره از جلوش رد بشه فقط یک خط میبینه! ... مثل شکل پایین. اگه یه کره آبی رنگ از جلوی چشم یه موجود با درک 1 بعدی بگذره فقط یه خط آبی میبینه، در واقع سمت راست زاویه دید موجود تک بعدیه، موجودی هم که فقط درک دو بعدی داره، مثل تصویر سمت چپ فقط یک دایره آبی رنگ میبینه، به جای یک کره آبی رنگ! .
ولی ما که درک 3 بعدی رو داریم، کره رو کاملا درک میکنیم، مثل یک توپ فوتبال، توپ فوتبال برای موجودی که درک تک بعدی داره، فقط 1 خطِ ... نه فقط توپ فوتبال، بلکه همه چیز ... کل دنیا رو به صورت خطهای کنار هم فقط میتونه درک کنه، دنیاش همین قدر ساده میشه، برای موجود با درک دو بعدی هم همه چیز مثل روی کاغذ میشه ... دایره، مربع، مثلث ... هیچ وقت کره، مخروط و هرم رو درک نمیکنه
تعریف از خودمون بسه! حالا اون توپی رو که ما داریم به صورت کره میبینیم، برای کسی که درک 4 بعدی داره چه جوریه؟ ممکنه یه شکل دیگه باشه که مغز ما هیچ گونه درکی ازش نداشته باشه ... این مورد رو هم اشتباه نکنید، انسانی که خط رو تو فضای سه بعدی درک میکنه، با موجودی که خط رو در فضای 1 بعدی درک میکنه خیلی فرق داره! ... در واقع ما میتونیم حتی خط رو از زوایایی مختلف نگاه کنیم، اما اون موجود همه دنیاش خطِ ... در حال حاضر تمام دنیای ما هم همین 3 تا بعده (طول، عرض، ارتفاع)
در پست بعدی که بعدا می نویسم متوجه میشید که بعد چهارم زمان هست!