سلام ای ناله بارون .................سلام ای چشمای گریون
سلام روزهای تلخ من ............................................؟؟؟(0.25)
رضا هستم مجری و میزبان شما قوتو های کرمان - کته کباب های شمال - باقلواهای یزد - کوفته های تبریز- الودگی نشین های پایتخت و ... علی الخصوص شله خورهای مشد
حرف خاصی ندارم چون همون قبلی ها هم افاقه نکرد لاقل تا الان
دم دوستانی ک بتازگی ب ج ن ع کوچیکمون اضافه شدن وقدیمیترها ک هنو پشتمونو خالی نکردن گررررررررررررررم
خوشبختانه دایره دوستانم داره روزبروز بیضی تر میش ومتاسفانه هرروز یکی دوتا از بچه ها قدیمی کوله بار رفتن میبنده ک ای لعنت ب کرونا ک همچیمونو گرفت
ازهمین جام بخودم واجب دونستم ک ازهرکسی ک باحرفم نظرم شوخیم و...خاسته یا ناخاسته ازم رنجیده عذرخواهی کنم
الهی بتوکل نام اعظمت
بریم ببینیم این قسمت چی پیش میاد
====================================
درباره فیلم
نام اثر : اپارتمان 1960 - apartment
کارگردان: Billy Wilder (بیلی وایلدر)
نویسنده: Billy Wilder (بیلی وایلدر), I.A.L. Diamond (آی.ای.ال دایموند)
ستارگان : Jack Lemmon, Shirley MacLaine, Fred MacMurray, Ray Walston
نمرات فیلم :
imdb :8.3
متاکریتیک: 100
روتن تومیتوز : 0.94
======================================
خلاصه داستان :
آپارتمان نام فیلمی کمدی به کارگردانی بیلی وایلدر است. جک لمون، شرلی مکلین و فرد مکموری از بازیگران فیلم هستند. آپارتمان در زمان خود موفقیت بسیار کسب کرد و تا ساخته شدن فهرست شیندلر آخرین فیلمی سیاه و سفیدی بود که در قرن بیستم جایزه اسکار بهترین فیلم سال را برنده شد. باکستر در شرکت بیمهٔ بسیار بزرگی کارمند جزء است. او در آپارتمانی به تنهایی زندگی میکند. بعضی از مدیران میانی شرکت برای ساعتی از آپارتمان باکستر استفاده میکنند. باکستر مردی شریف و خجالتی است…
«آپارتمان» داستان کارمند شرکت بیمه ای معروف است که برای پیشرفت سریع در کارش، آپارتمان خود را به مدیران متاهل شرکت برای خوشگذرانی با معشوقه هایشان امانت می دهد...
======================================
نقد و بررسی
آپارتمان بهترین اثربیلی وایلدروشاخص سینمای (کمدی سیاه) است. سرگذشت مردی که سلاح اوبرای مبارزه با پلشتیهای جهان واقعی- قدرتمدار- سادگی وعشق است. قهرمان وایلدربر خلاف نظر تامسون- اصلا ساده لوح وابله نیست وفیلم نیزهیچگاه تاسرحد ملودرام های مبتذل پایین نمی آید و وایلدر هم مطلقا در صدد استثمار ذائقه تماشاگر نیست. آپارتمان در همه لحظا تش بیننده را به خنده وامی دارد ولی در میانه قهقهه به او می فهماند که نباید می خندیده است ودرعین حال درتلخ ترین لحظات هم- یادآوری می کند که ناامیدی بیهوده است. آپارتمان به شکل حیرت انگیزی موفق می شود تعادل خود را برخط باریک مرز- میان تراژدی وکمدی – یاس وامید وگریه وخنده حفظ کند. دوگانگی کارکرد طنزگزنده ودر عین حال شیرین این شیوه روایت- به وایلدر توانایی مانورمی دهد که با تبدیل موقعیت – نشان دهنده ارزش نیروی ذهن واراده انسان باشد.همچون سرشت دوگانه کارکرد روان – بشر درمقابله با وضعیت جهان عینی. هنگامی که در پایان فیلم آپارتمان از پشت درصدایی شلیک آسا به گوش می رسد: هم می تواند صدای شلیک یک گلوله باشد که زندگی تلخ وبه بن بست رسیده قهرمان فیلم را پایان می دهد و هم می تواند صدای بیرون پریدن شادمانه چوب پنبه یک بطری باشد که جشن آغاز زندگی نوینی را بشارت می دهد.
27 ژوئن سالمرگ بازیگر نام آشنای سینمای كلاسیك، جك لمون است. بازیگر به یادماندنی و خلاقی كه شاید بیش از همه او را به خاطر بازی در فیلم های سرزنده و دوست داشتنی بیلی وایلدر می شناسیم. بخصوص برای حضور در شاهكار بی نظیر «آپارتمان» كه حقیقتاً در سینمای طنز كلاسیك نمونه ای یكّه و مثال زدنی است.
شخصیت سی سی باكستر كه نقش آن را جك لمون بازی می كند یكی از اخلاقی ترین شخصیت های سینمای هالیوود از ابتدا تا به امروز است. باكستر مردی است عفیف و خویشتن دار كه این عفت و خویشتن داری را مدیون شخصیت منحصر به فردش است نه مدیون شرایطی كه در آن به سر می برد. اتفاقاً شرایط او به گونه ای است كه كمتر كسی تاب مقاومت در برابر آن را دارد. باكستر ولی تافته ای جدابافته است كه در ظاهر شاید به خاطر عشق اما در واقع به خاطر تلقی اخلاقی خاصی كه دارد همرنگ جماعت دور و برش نمی شود و علیرغم مجرد بودن و آپارتمان خالی داشتن و برخورداری از امكاناتی كافی برای هوسرانی و بی بند و باری، حتی یك بار هم تن به هرزگی نمی دهد و همچون دوشیزگان خوشنام تا لحظه ی ازدواج دامن خود را از آلودگی گناه پاك نگه می دارد.
حتی تصور وجود چنین شخصیتی هم در سینمای بدنام هالیوود غیرممكن به نظر می رسد مگر به عنوان شوخی و به مثابه طنز. هنر بیلی وایلدر در این است كه از این شوخی و طنز بهره می گیرد تا امر به ظاهر ناممكنی را كه ذكرش رفت تحقق ببخشد و از شخصیت ساده و بی آلایش باكستر كاراكتری آرمانی خلق كند كه تماشاگران همزمان با خندیدن و دل سوزاندن به حال او، دوستش داشته باشند و از این بالاتر، در برابر او خود را حقیر ببینند و به حالش غبطه بخورند.
باكستر شخصیتی است كه نظیرش را فقط می توان در فیلم های خود وایلدر پیدا نمود. فیلم هایی همچون «خارش هفت ساله» و «ایرما خوشگله». شخصیتی سالم و صادق و اخلاقی. انسانی بیگانه با جامعه ی محل سكونتش. مردی مهربان و به معنای واقعی كلمه عاشق پیشه كه از فرط خوبی اش تنها مانده است. یا به قول خود باكستر خطاب به خانم كیوبلیك، شخصیتی مثل رابینسون كروزوئه كه در جایی دورافتاده از اجتماع، با تنهایی خودش روز و شب می كند. اما این شخصیت تنها، در فیلم آپارتمان تبدیل شده به شخصیتی محبوب كه مخاطبان فیلم نمی توانند دوستش نداشته باشند.
سی سی باكستر فیلم آپارتمان اگرچه كاراكتری كمیك و به ظاهر غیرجدی است اما با این وجود در ذهن مخاطب فیلم به عنوان الگویی مثال زدنی از یك مرد نمونه برای همیشه باقی می ماند و كسی نمی تواند با كمدی خواندن فیلم و شوخی دانستن این شخصیت، تأثیر سازنده ی آن را در ناخودآگاه مخاطب انكار كند. باكستر نه فقط یك كاراكتر سینمایی كه یك شخصیت واقعی است. حتی واقعی تر از خود ما. و این ویژگی علاوه بر فیلمنامه و كارگردانی اثر، به بازیگر نقش باكستر یعنی جك لمون هم بر می گردد. اصلاً سی سی باكستر یا همان «بادی» فیلم آپارتمان را نمی شود بدون لمون تصور كرد.
میمیك چهره ی جك لمون به گونه ای است كه می تواند هم كمیك باشد، هم سمپاتیك، هم جدی و حتی تراژیك، هم رمانتیك. كمتر چهره ای در سینمای طنز هست كه این ویژگی ها را توأمان داشته باشد. لمون از این ویژگی شخصیتی اش بهترین استفاده را می كند و تصویری از باكستر فیلم آپارتمان عرضه می كند كه فیلمنامه به تنهایی هرگز قادر به ارائه ی آن نیست. وایلدر در كارهای سینمایی اش این تجربه را داشته كه فیلمنامه ای بنویسد و دیگران طوری آن را كارگردانی كنند كه رضایت او را به دنبال نداشته باشد. در آپارتمان اما او اختیار تام داشته تا هر طور كه خودش می خواهد فیلمش را كارگردانی كند اما آیا بدون وجود جك لمون وایلدر می توانست موفقیتی اینچنین حاصل كند؟ با استناد به بازی خیره كننده ی لمون می توانیم بگوییم حقیقتاً چنین موفقیتی بعید به نظر می رسد. مگر اینكه كسی این نقش را بازی می كرد كه درست مثل جك لمون و كپی برابر اصل او بود كه در این صورت هم موفقیت این نقش، باز مدیون شخص لمون می بود نه آن بازیگر جایگزین.
در یادبود بازیگران سینما نیازی نیست به بیوگرافی آن ها بپردازیم و كارنامه ی هنری شان را فهرست كنیم. بازیگران سینما هنرشان در ماندگار كردن شخصیت هایی است كه بازی كرده اند نه در تعدد نقش های پیشنهاد شده به آن ها و یا جوایز دریافتی شان و یا سابقه ی همكاری شان با كارگردانان بزرگ. جك لمون اگر در سینما محبوب است و به یاد ماندنی به خاطر تأثیرگذار بودنش در نقش هایی همچون سی سی باكستر «آپارتمان» و جری «بعضی ها داغشو دوست دارن» و نستور «ایرما خوشگله» است. و باكستر نه فقط در بین كاراكترهای فیلم آپارتمان كه حتی در میان این نقش های دیگر لمون هم تافته ای جدابافته و نمونه ای منحصر به فرد است.
=================================
تحلیل فیلم
«آپارتمان» بارزترین نمونه فیلمسازی آگاهانه از سیستم فرمال روایی کلاسیک آمریکا و پرافتخارترین فیلم کارگردانی است که در تمامی فیلمهایش سعی داشت به همگان بفهماند که الگوی سهپردهای فیلمنامه، کاملترین ساختار تشکیلدهنده متون فیلمهاست.
بیلی وایلدر در «آپارتمان» ثابت میکند که آنچه باعث ماندگار شدن یک اثر در تاریخ سینما میشود، نه تکنیکهای پیچیده ساختاری و نه ایجاد تفاوت و تنوع به قیمت از دست رفتن اصول اولیه سینماست بلکه آنچه یک اثر را شاخص و مؤثر میسازد، ایمانی است که سازندهاش آن را همچون یک روح در لحظه لحظههای کالبد فرم فیلم جاری میسازد.
شروع طوفانی و پرسرعت «آپارتمان» از همان ابتدا به ما میفهماند که با فیلمی سرراست و پرداستان روبهرو هستیم که طرح نو و جذابش دلیلی بر از دست رفتن پرداخت دقیق و پرجزئیاتش نمیشود. ما از همان دقایق ابتدایی از طریق نریشن با شخصیت سی سی باکستر یا به اصطلاح باد (با بازی شگفتانگیز جک لمون)، محل کار و زندگی، موقعیت اجتماعی و نیاز اولیه او که ترفیع درجه در شرکت بیمه ماندگار شعبه نیویورک است، آشنا میشویم. این در حالی است که کمتر از 5 دقیقه بعد، از موقعیت اولیه نامتعارف شخصیت اصلی فیلمنامه، یعنی اجاره شدن آپارتمانِ باد توسط همکارانش، از طریق یک دیالوگ ساده مطلع میشویم: "آپارتمان من، آپارتمان خوبیه، فقط مشکلش اینه که هر وقت بخوام نمیتونم برم توش"؛ و البته باز هم خیلی طول نمیکشد تا رابطه باد با صاحبخانهاش و تمامی اعضای شرکت (که مایل به اجاره آپارتمان او هستند) و همچنین عشق پنهانی او به آسانسورچی زیبای شرکت یعنی خانم کیوبلیک (با بازی شرلی مک لین) آشنا شویم. به همین علت است که سرعت را بعنوان یکی از فاکتورهای شاخص فیلم معرفی میکنیم و «آپارتمان» را از این منظر بعنوان یکی از سریعترین کمدیهای تاریخ سینما به حساب میآوریم.
حرکت از پرده اول فیلمنامه به پرده دوم آن نیز با سرعت غافلگیرکنندهای در جایی که رئیس باد (با بازی فرد مک مورای) به او پیشنهاد ترفیع رتبه در ازای اجاره آپارتمان را میدهد، اتفاق میافتد و درست دقایقی بعد با گره اصلی داستان یعنی رابطه پنهانی رئیس باد با خانم کیوبلیک مواجه میشویم. از اینجا به بعد فیلمنامهنویسان اثر (آی.ای.ال. دیاموند و بیلی وایلدر) بطور آگاهانه، باکستر را در تمایز بین خواسته بیرونی (ترفیع رتبه در شرکت) و خواسته درونیاش (عشقش به کیوبلیک) قرار میدهند؛ و این دقیقاً کنش اصلی فیلمنامه است. پس از این نیز فیلمنامه اجازه لحظهای خسته شدن به تماشاگر را نمیدهد و اتفاقات پیاپی و در عین حال منطقی، نه تنها داستان را از خطر یکنواخت شدن نجات میدهند بلکه با جلوتر رفتن فیلم تمایز خواستههای باد و درگیری ذهنی وی را شدیدتر کرده و او را مجبور به انتخابی صریح بین دختر مورد علاقهاش و شغل و ترفیع رتبهای که مدتهاست برایش زحمت کشیده، میکند؛ و اینجاست که پرداخت وایلدر چه بعنوان نویسنده و چه بعنوان کارگردان فیلم، تا انتهای پرده دوم و پایان دادن به چنین قصه قدرتمند و جذابی در پرده سوم آنقدر با وسواس، دقیق و قدرتمند است که ما براحتی باور میکنیم که باد، عشق کیوبلیک را به تمامی اهدافی که در چند ساله اخیر عمرش داشته، ترجیح میدهد.
«آپارتمان» بار دیگر صحت نظریه مستحکم وایلدر در یکی از معروفترین سخنانش که میگفت: « با تمام شدن فیلمنامه هشتاد درصد فیلم به پایان میرسد.» را به اثبات میرساند. اهمیت و سختگیری وی بر عنصر مسلط فیلمنامه در تمامی آثارش، مهمترین درسی است که این فیلمساز بزرگ تاریخ سینما به نسلهای آینده سینماگران میدهد و همین عامل سبب میشود تا هر منتقدی در بررسی آثار وایلدر ناخواسته به فیلمنامههای فیلمهایش که اولین و مهمترین شاخصه سینمای او هستند، بپردازد.
جدا از فیلمنامه آموزشی وایلدر و دیاموند، «آپارتمان» فیلمی فوقالعاده تکنیکی و یکدست است که کارگردانی خلاقانه وایلدر و فضاسازی گرم و دلنشین او سبب میشود هر بینندهای اعم از خاص و عام، با شخصیت، موقعیت و موضوع «آپارتمان» احساس نزدیکی کرده و تجربه تماشای فیلم به یکی از تجربههای لذتبخش و فراموشنشدنی عمرش تبدیل گردد.
==========================================================
فیلم آپارتمان The Apartment 1960 بهترین اثربیلی وایلدرو شاخص سینمای (کمدی سیاه) است. سرگذشت مردی که سلاح او برای مبارزه با پلشتیهای جهان واقعی – قدرتمدار- سادگی و عشق است. قهرمان وایلدربر خلاف نظر تامسون – اصلا ساده لوح و ابله نیست و فیلم نیز هیچگاه تاسر حد ملودرام های مبتذل پایین نمی آید و وایلدر هم مطلقا در صدد استثمار ذائقه تماشاگر نیست.
فیلم آپارتمان The Apartment 1960 در همه لحظاتش بیننده را به خنده وا می دارد ولی در میانه قهقهه به او می فهماند که نباید می خندیده است و درعین حال در تلخ ترین لحظات هم یادآوری می کند که ناامیدی بیهوده است.
آپارتمان به شکل حیرت انگیزی موفق می شود تعادل خود را برخط باریک مرز – میان تراژدی و کمدی – یاس و امید و گریه وخنده حفظ کند. دوگانگی کارکرد طنزگزنده و در عین حال شیرین این شیوه روایت – به وایلدر توانایی مانورمی دهد که با تبدیل موقعیت – نشان دهنده ارزش نیروی ذهن و اراده انسان باشد. همچون سرشت دوگانه کارکرد روان – بشر درمقابله با وضعیت جهان عینی. هنگامی که در پایان فیلم آپارتمان از پشت در صدایی شلیک آسا به گوش می رسد؛ هم می تواند صدای شلیک یک گلوله باشد که زندگی تلخ و به بن بست رسیده قهرمان فیلم را پایان می دهد و هم می تواند صدای بیرون پریدن شادمانه چوب پنبه یک بطری باشد که جشن آغاز زندگی نوینی را بشارت می دهد.
منابع کافه نقد - ازاد جعفری و...