اختصاصی طرفداری - محمد نوری، هافبک سابق پرسپولیس و فعلی پارس جنوبی جم در برنامه در حریم چهره ها مقابل دوربین طرفداری قرار گرفته و در خصوص پیام نوروزی بحث برانگیز خود، رویای بازی در جام جهانی و اروپا و همچنین برگزاری یا عدم برگزاری مسابقات صحبت هایی را با سامان خدائی، خبرنگار طرفداری انجام داده است. می توانید بخش پایانی این مصاحبه را بخوانید و تماشا کنید.
لقبی به نام هواپیما تک موتوره هما داشتید. به خاطر دارید؟
یادم نیست. وقتی در هما بودم خیلی بچه بودم. احمد آقا سنجری مربی بود و همیشه هم به من بازی می داد. در جوانان و امیدها بازی می کردم و در بزرگسالان ذخیره بودم. دلشان سوخت و گفتند دیگر به جوانان نروید و در امیدها و بزرگسالان بازی کنید. بعد مدتی گفتند به امیدها هم نروید و فقط برای بزرگسالان بازی کنید. آنموقع که بچه بودم و بازی می کردم همبازیانی همچون سعید عزیزیان، مجید صالح و سید علی افتخاری و کسانی بودند که اکنون سرمربی تیم ها هستند. آن ها در تیم هایی مثل سایپا و پرسپولیس بودند و بازیکنان بزرگی بودند. خیلی سنم کم بود. باشگاه هما یک باشگاه خیلی خوب بود ولی متاسفانه خرابش کردند و باشگاه به آن خوبی را ازبین بردند. باشگاهی بود که مردم اهالی غرب تهران و حومه آنجا، همه از آن استفاده می کردند و بچه ها می آمدند و تست می دادند.
یکی از لقب ها را ما گفتیم ولی لقب ها و اشعار زیادی بود که در استادیوم ها برای محمد نوری وجود داشت. کدام یک را بیشتر از همه دوست داشتید؟
واقعیتا زیاد در این کارها که لقب بگذارم یا از این کارها انجام بدهم، نبودم. بیشتر سعی در نشان دادن توانایی ام در زمین داشتم و واقعا هم نشان می دادم. هرجا رفتم یا هر سرمربی ای آمد، با تمام کیفیت بازی کردم. حتی وقتی ژوزه آمد، روز اول به آقای رویانیان گفت شماره 14 تیم، بهترین بازیکن آسیا است. می توانید از خود او بپرسید. روز اول تمرین همچین حرفی زد. مربیانی مثل دنیزلی، برانکو، کی روش در تیم ملی، قطبی، علی آقا دایی و امیر قلعه نویی آمدند و من همیشه بازی می کردم. بیشتر روی توانایی خودم اعتقاد داشتم تا اینکه به دنبال القاب باشم و سعی می کردم فوتبالم را در زمین نشان دهم. عین شبح بودم و همه می گفتند شبح آمد. وقتی یک سانتری انجام می شد و کسی نبود، محمد نوری به یکباره بلند می شد و از پشت و تیر دو نقطه کور، توپ را به گل تبدیل می کرد. نمی توانستند مرا بگیرند و نمی دانم چرا شاید گمم می کردند. یک ذره باهوش هستم و تا حدودی حس می زنم توپ تا کجا می آید و سریع خودم را می رساندم. حاج مهدی تارتار به من اسلحه پنهان می گفت. آن پشت قایم می شدم و به یکباره به ته توپ ضربه می زدم. خیلی گل به این شکل زدم و اگر ببینید، اکثر گل هایم به این شکل بود. دفاع ها و هافبک ها مرا گم می کردند و از پشت توپ را به گل تبدیل می کردم. نمونه آن هم آخرین بازی برابر پیکان بود که در پارس جنوبی بودم. یکی از بازیکنان ما توپ را داد و دروازه بان به بالا پرید. با خودم گفتم الان با چهار یا پنج بازیکن خودی قاطی می کند و توپ به پایین می افتاد. برگشتم و به سمت دروازه بان دویدم. توپی که دروازه بان باید 100 درصد جمع می کرد. همین که توپ را گرفت و پایین آمد، قاطی شد و توپ را گل کردم. تا حدودی جایگیری و تصمیم گیری ام خوب بود و انجام می دادم.
از بین شعارهایی که در ورزشگاه آزادی درمورد کل تیم داده می شد، کدام یک باعث تهییج می شد و بازی را بهتر می کرد؟
در پرسپولیس شعارهایی مثل پرسپولیس حمله، نوری باید گل بزند، پرسپولیس حمله. هرچه می گفتند، ما هم همان موقع گل می زدیم. هرموقع می گفتند ما هم گل می زدیم. شعاری بود که بچه ها می دادند و نمی دانم جوگیر می شدیم که گل می زدیم یا چیز دیگری بود.
یک بازی در همان فصل بد پرسپولیس، هواداران این شعار را سر دادند و فکر می کنم حس طنز هواداران گل کرده بود و شعار می دادند: " پرسپولیس حمله، توروخدا یک گل بزن، پرسپولیس حمله." آن شعار را به خاطر دارید؟
نه این را زیاد به یاد ندارم. البته هواداران حق دارند گاهی نتایج را می دیدند، به آن ها فشار می آمد. انتقادات همیشه وجود داشته است.
اگر پسرتان، سپهر، بخواهد فوتبالیست شود، به او کمک خواهید کرد؟
آره به او کمک کرده و راه را نشان می دهم ولی خب خودش باید توانایی را داشته باشد. به آن شکل نیستم که 100 درصد پیگیر باشم باید فوتبالیست شود ولی به او فوتبالیست شدن می آید و بستگی به عرضه خودش دارد و باید تلاش کند. فوتبالیست شدن خیلی سخت است. من در هما سه بار تست دادم. روز اول خطم زدند، روز دوم سه روز بعد موهایم را از ته زدم تا مرا نشناسند و دوباره خط خوردم. به خدا قسم همچین اتفاقی افتاد. سری سوم دوباره خط خوردم. مربی جوانان به امید رفت و مربی نوجوانان به بخش جوانان آمد. وقتی دیدم وضعیت به این شکل است، دوباره تست دادم. مربی گفت بیا و با ما بدنسازی کن ولی به دید تیم ما نمی خوری تا تو را به تیم دیگری بفرستیم. بدنسازی کردم و کمی دویدم و مدتی بعد به نفر اول همان تیم تبدیل شدم. باید سختی کشید. فوتبالیست شدن خیلی سخت است و به همین راحتی ها نیست. به خصوص الان که همه پدر و مادرها می گویند بچه من باید فوتبالیست شود و حمایت می کنند. الان خیلی سخت تر شده است.
گفته بودید دوست دارم پسرم فوتبالیست شود تا به چیزهایی که در فوتبال نرسیدم، برسد. چنین چیزی صحت دارد؟
آره. خب من به چیزهایی در فوتبال ایران رسیدم ولی در جام جهانی بازی نکردم. وقتی که در سپاهان قراردادم تمام شد، قراردادی دو ساله و چهار صد هزار دلار در آن زمان از امارات برایم آمد. خیلی قراردادی خوبی بود و شاید اگر به امارت می رفتم، پس از آن به اروپا هم می رفتم. اروپا بازی نکردم. لژیونر شدم ولی در قطر بود. چون سرباز شدم نتوانستم بروم .و به صبا رفتم. دوست دارم چرا که نه، همه بازیکنان جوان به اروپا می روند و بازی می کنند و خیلی هم موفق هستند.
پس منظورتان از نرسیدن ها، جام جهانی و لژیونر شدن است؟
همان هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدن است!
در کارنامه شما گل ملی، کاپیتانی پرسپولیس و خیلی چیزهای دیگر به چشم می خورد.
به خیلی چیزها رسیدن ولی آن پتانسیل و توانایی که در خودم می دیدم، خیلی بالاتر بود و به آن نرسیدم.
واکنش ها پس از آن جمله "هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدن است" چه بود؟
به حضرت عباس دیوانه ام کردند. هرکجا می رویم یا هرمطلبی پیش می آید، این جمله را می آورند. مخصوصا پیش از عید که می شود، همه جا پر می شود. خدا بگم آقای حسینی را چکار کند که هی می خواستیم از او کمک بگیریم و نمی دانم در اتاق فرمان چه می گفتند که سوتی ما را هم تکرار کرد. آنموقع فضای مجازی نبود و یک گوشی نوکیا داشتم که نمی دانم اصلا بلوتوث هم داشت یا نه. مسیج های زیادی برایم آمد. فهمیدم درحال سوتی دادن هستم ولی دیگر راهی نداشتم و جایی گیر کرده بودم که باید چیزی می گفتم و از دهنمان آن جمله پرید. اگر دقت کنید، جمله من درست تر از جمله اصلی است. کلا در ضرب المثل ضعیف هستم.
دختر به فوتبالیست می دهید؟
تایم فوتبالیست ها دست خودشان نیست و درگیر باشگاه، تمرین و زود خوابیدن شب هستند و کمی زندگی با فوتبالیست سخت است. خودم متوجه آن هستم. به خصوص با من هم خیلی سخت تر است چون کمی تمرکز می کنم روی فوتبالم و مراقب و حرفه ای هستم و زندگی با من خیلی سخت است.
پیش آمدن حواشی، خانواده را اذیت نمی کند؟
بستگی به بازیکن دارد. یک بازیکن دوست دارد که در حاشیه باشد و اسمی از خود به جا بگذارد، پولی بگیرد و ماشین وخانه بخرد و در حاشیه بیفتد که فوتبالش هم تمام می شود. یک سری به این شکل هستند و یک سری هم به حاشیه ها کاری ندارند و فوتبالشان را ادامه می دهند بالا بیایند. فکر می کنم الان هرچه حاشیه داشته باشید، موفق تر هستید چون هم رسانه ها و هم فضای مجازی بیشتر به حواشی اهمیت می دهند و مردم هم به همین شکل، عاشق حواشی شدند.
محمد نوری مشهور زیاد داریم. چند تا از آن ها را نام می برید؟
خدابیامرز من محمد نوری خواننده را به یاد دارم.
کارهای ایشان را گوش می دادید؟
سوتی می دهم ولش کنید. گوش می دادم ولی به یاد ندارم. در آهنگ و ضرب المثل خیلی ضعیف هستم.
به جز محمد نوری، خواننده محبوبتان چه کسی است؟
خواننده های داخلی را خیلی دوست دارم. محسن یگانه که دوستم هست را دوست دارم و آهنگ هایش را گوش می دهم. آهنگ های بابک جهانبخش، صادقی، علیزاده و خیلی های دیگر را گوش می دهم و واقعا داخلی ها را دوست دارم و خیلی هم خوب می خوانند و لذت می برم.
درمورد خواننده های خارجی چطور؟
اصلا آهنگ های خارجی را گوش نمی دهم هرچند ایرانی های خارجی را گوش می دهم. علاقه خاضی به آهنگ های خارجی ندارم چون نمی فهمم چه می گویند. زمانی که به قطر رفتم، انگلیسی یاد گرفتم چون کاپیتان تیم بودم و باید با مربی ارتباط برقرار می کردم، انگلیسی ام خوب شده بود. الان دوباره یادم رفته و ترجیح می دهم گوش ندهم چون متوجه نمی شوم چه می گویند. شاد موزیک خام آن را گوش دهم ولی خب سعی می کنم بیشتر داخلی ها را گوش دهم.
در دوران بازیگری، پیراهن بازیکنی را گرفتید؟پ
والا در بازی تیم ملی برابر برزیل، می خواستم پیراهن یکی دو بازیکن را بگیرم ولی گفتند کسی قبل از آن به ما گفته است. حالا اسم او را نمی آورم ولی بعدا دیدم او با یک مشما که 15 پیراهن در آن وجود داشت به رختکن آمد. به همه گفته بود که پیراهن هایشان را به او بدهند و به ما چیزی نرسید. پیراهن کسی را نگرفتم ولی مثلا یکبار چون با آندو صمیمی بودم، پس از یک دربی که صفر صفر شد، پیراهنم را به او دادم که به یکی از دوستانش قول داده بود و من هم پیراهن آندو را گرفتم و به یکی از دوستانم دادم.
از دوران حضورت در تیم ملی و پرسپولیس و بازی های خاص، چیزهایی مثل بازونبد، پیراهن یا توپی از بازی نگه داشتید؟
هیچی. همه را به دوستانم دادم و واقعا هیچ چیزی نگه نداشتم چون دوستان خوبی دارم و هرچه خواستند، دادیم و هیچ چیزی به جز عکسی که در گوشی ام باشد، یادگاری ندارم.
آن مرام و معرفت فقط محدود به بخشیدن طلب پرسپولیس نمی شود و گویا در همه چیز است.
آره دیگه به مرام و معرفت افتادیم.
مسئله ای که امروز مسئله روز کشورمان بوده، مسئله کرونا است. صحبت های زیاد درمورد برگزاری یا عدم برگزاری لیگ و همچنین تعیین و تکلیف قهرمان و سهمیه های آسیایی و اینکه اصلا شرایط برگزاری لیگ را داریم یا نه وجود داشت. نظرتان در این باره چیست؟
نظرم این است که باید انصاف را رعایت کرد. در فوتبال ده امتیاز اختلاف، خیلی است. چهار پنج بازی هم نمی توان رسید چه برسد به ده امتیاز. ده امتیاز یعنی شما چهار بازی ببازید و آن ها چهار بازی ببرند. آره استنثنائاتی هم وجود دارد ولی این موضوع برای تیم هایی است که ثبات ندارند ولی تیمی که ثبات دارد و در فصد دو یا سه بازی باخته، در ده مسابقه چهار بار شکست نمی خورد. اگر کمی منطقی باشیم، حق پرسپولیس است. اگر قرار به برگزاری مسابقات است، خوب برگزار شود ولی مطمئن باشید بازهم پرسپولیس قهرمان می شود. بازی ها برگزار نشود هم حق پرسپولیس است. هرچه فدراسیون تصمیم بگیرد. خود من هم همان اوایل گفتم که فدراسیون تصمیمی بگیرد و وضعیت را زودتر مشخص کند. حالا اگر بنا بر برگزاری بازی ها است، بازی ها برگزار می شود و شما خواهید دید بازهم همین اتفاق رخ می دهد و پرسپولیس قهرمان می شود. تیم های سهمیه ای هم تا حدودی مشخص هستند. بحث صعود و سقوط لیگ 1 باقی می ماند. البته الان فکر می کنم بازی ها برگزار می شود که اگر چنین چیزی رخ دهد، مشکلات هم برطرف می شود. الان بازی های باشگاه های دیگر در لیگ های دیگر هم بدون مشکل درحال برگزاری است. نیازمند کمی رسیدگی و هزینه است. متاسفانه می خواهیم هزینه نکنیم و مثل لیگ های دیگر هم مسابقات را برگزار کنیم. چنین چیزی نشدنی و سخت است. باید کمی هزینه کنند و تست ها را بیشتر کنند و کمی پروتکل ها را بیشتر رعایت کنند و بازی ها مثل لیگ های دیگر انجام شود. اگر نمی خواهیم هزینه کنیم، بحث آن جدا است. فکر می کنم با یک مدیریت خیلی خوب می توان رفع کرد و مشکل خاصی هم پیش نیاید. بازیکنی که کرونا نداشته باشد، انتقال هم نمی دهد. قشنگ تست ها را بگیرند و تیم ها را یک قرنطینه خوبی انجام دهند. مثل همان چیزهایی که تیم های دیگر درحال انجام دادن آن هستند و خیلی ساده است. آن ها را رعایت کنند، فکر کنم می توان لیگ را برگزار کرد.
به عنوان سوال پایانی، این روزها با توجه به شرایط کرونا و قرنطینه بیشتر به چه کاری مشغول هستید؟ برنامه زندگی چگونه پیش رفته است؟
با بودن کرونا، شرایط زندگی سخت شده است. هم اینکه باید فاصله اجتماعی را رعایت کنیم و هم اینکه درآمدها نسبت به هزینه ها نمی خورد. الان به غیر از 4 یا 5 تیم، بقیه تیم ها بدهکار هستند و خیلی سخت پول می دهند یا درآمد ندارند یا اصلا شیوه تیمداری آن ها اشتباه است. الان دوره آن شده که فوتبالیست ها باید شغل دومی هم داشته باشند.
خیلی ممنون که مقابل دوربین طرفداری گرفته و میزبان آن بودید. اگر صحبت پایانی دارید، بفرمایید.
جا دارد خسته نباشید خدمت شما و برنامه خوبتان بگویم. از شرکت در این برنامه، خیلی خوشحال هستم و اینکه پاسخگوی سوالات شما بودم. می خواهم پیام نوروزی بدهم. هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدن است. دیگر پیام نمی دهم و اگر کسی هم خواست، همین پیام را به او می دهم که استفاده کند. هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدن است.
پایان
همچنین ببنید:
محمد نوری: به ایمون زائد پاس گل دادم، بازیکن استقلال گفت عجب پاسی دادی!
محمد نوری: اطرافیان کی روش و برانکو آن ها را جان هم انداختند