سرزمین اوستیا شامل دو بخش شمالی و جنوبی است. اوستیای شمالی-آلانیا یکی از ۸۵ واحد فدرال روسیه است. در حالیکه اوستیای جنوبی به صورت یک جمهوری خودمختار اداره میشود. در سدههای چهارم تا اول پیش از میلاد سکاها و سرمتها با آلانها پیوند حاصل کردند. در سدهٔ سیزدهم میلادی گروه کثیری از مردم این سرزمین به دست مغولها و تاتارها کشته شدند. در سدهٔ ۱۵ تا ۱۸ میلادی تشکیل قومی مجدد از آنها آغاز شد.گرجیها مردم اوستی را آوس و روسها آنان را یَس (یاس) مینامیدند. پس از پایان هجوم مغولها، مردم ساکن در اوستیای جنوبی زیر سلطهٔ اشراف و ملاکان گرجی قرار گرفتند. در سال ۱۷۷۴ میلادی روسها بر سرزمین اوستیا مسلط شدند. در سال ۱۸۰۱ میلادی، اوستیای جنوبی به همراه گرجستان به تحتالحمایگی روسیه درآمد. در نیمه نخست سدهٔ ۱۹ میلادی طی سالهای ۱۸۰۴، ۱۸۱۰، ۱۸۳۰، ۱۸۴۰ و ۱۸۵۰ مردم این سرزمین علیه روسیه قیام کردند و سر به شورش برداشتند. پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ اوستیاییها از اطاعت روسیه سر باز زدند، ولی سرکوب شدند. سرانجام سرزمین اوستیا به دو قسمت تجزیه شد. بخش شمالی آن جزء روسیه شد و بخش جنوبی آن به صورت جزیی از گرجستان درآمد. اوستیای جنوبی در ۱۹۲۲ میلادی به صورت یک استان خودمختار درآمد.

ستیزه گرجستان-اوستیا در سال ۱۹۸۹ میلادی آغاز شد. با فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ میلادی و اعلام استقلال گرجستان از اتحاد جماهیر شوروی، ساکنان اوستیای جنوبی حاکمیت گرجستان را نپذیرفتند و استقلال اوستیای جنوبی را اعلام کردند. اين اعلام استقلال از همان هنگام با مخالفت تفليس مواجه شد تا اينکه سرانجام نيروهای ارتش گرجستان در روز هفتم اوت ۲۰۰۸ میلادی وارد شهر تسخینوالی، مرکز اوستيای جنوبی، شدند، تا حاکميت تفلیس بر اين منطقه را اعمال کنند.نبرد میان استقلالطلبان اوستیای جنوبی و نیروهای گرجی که از سال ۱۹۸۹ میلادی آغاز شدهبود، در سال ۲۰۰۸ میلادی شدت گرفت. در سال ۲۰۰۸ میلادی پس از روزها نبرد سنگین میان استقلالطلبان اوستیای جنوبی و ارتش گرجستان، یک آتشبس اعلام شد. ولی پس از اعلام آتشبس، در تاریخ ۷ اوت ۲۰۰۸ نیروهای ارتش گرجستان در یک عملیات غافلگیرانه، شهر چخینوالی را تصرف کردند. فردای آن روز یعنی در ۸ اوت ۲۰۰۸ میلادی، ارتش روسیه در واکنش به حملهٔ ارتش گرجستان، بخشی از نیروهای خود را در مرز با اوستیا قرار داد. سپس تانکهای ارتش روسیه وارد شهر چخینوالی شدند. دمیتری مدودف، رئیس جمهور وقت روسیه، این اقدام ارتش روسیه را در جهت دفاع از شهروندان روسی ساکن در اوستیای جنوبی عنوان کرد. با حمایت ارتش روسیه، استقلالطلبان بار دیگر به پیروزی رسیدند. پس از این پیروزی، روسیه در ۲۶ اوت ۲۰۰۸ و نیکاراگوئه در ۳ سپتامبر ۲۰۰۸ استقلال اوستیای جنوبی را به رسمیت شناختند. اما اعضای ناتو، اتحادیه اروپا و اکثر کشورهای دیگر آن را بخشی از گرجستان میدانند.البته مقامات گرجی اوستیای جنوبی را یک سرزمین اشغال شده توسط روسها میدانند و شایعاتی در مورد پیوستن احتمالی این سرزمین به فدراسیون روسیه وجود دارد.همهپرسی تغییر نام این جمهوری، به جمهوری «آلانیا» در ۹ آوریل ۲۰۱۷ میلادی و همزمان با ششمین دوره انتخابات ریاست جمهوری این سرزمین، برگزار شد.نتایج این همهپرسی نشان داد که بیش از ۷۸ درصد مردم این سرزمین، به نام «آلانیا» برای این جمهوری رأی دادهاند. همزمان با این همهپرسی، ششمین دوره انتخابات ریاست جمهوری این منطقه نیز برگزار شد که آناتولی بی بیوف، رئیس مجلس این منطقه با کسب ۵۷٫۹۸ درصد از آرا به ریاست جمهوری رسید.
مساحت اوستیای جنوبی ۳۹۰۰ کیلومتر مربع است. این سرزمین شامل ۴ بخش، یک شهر و ۴ شهرک است. مرکز آن شهر تسخینوالی است. جمعیت اوستیای جنوبی در ۱۹۷۸ میلادی ۱۰۳ هزار نفر بودهاست. ۶۶٫۵ ٪ جمعیت این استان اوستیایی، ۲۸٫۳ ٪ گرجی و ۶٫۱ ٪ روس هستند. جمعیت اوستیای جنوبی براساس برآورد سال ۲۰۰۰ حدود ۵۰ هزار نفر بوده و برآوردی نشان میدهد که در سال ۲۰۰۷ حدود ۴۵ هزار اوستی و ۱۷٬۵۰۰ گرجی در این جمهوری زندگی میکنند. این در حالیست که در سرشماری سال ۱۹۸۹ شوروی ۹۹ هزار نفر (۶۶٪ مردم اوستی، ۲۹٪ گرجی، ۲٫۱٪ روسی، ۱٫۲٪ ارمنی، ۰٫۹٪ یهودی و ۴٫۸٪ از اقوام دیگر) و در سرشماری سال ۱۹۳۹ بیش از ۱۰۶ هزار نفر (۶۸٫۱٪ مردم اوستی، ۲۵٫۹٪ گرجی، ۲٪ روسی، ۱٫۹٪ یهودی، ۱٫۴٪ ارمنی و ۰٫۷٪ از اقوام دیگر) در این ناحیه میزیستند.

بیشتر مردم اوستی مسیحی و گروه قابل ملاحظهای از آنان مسلمان هستند. مردم اوستی به سبب تعلق به اقوام آریایی خود را ایرونی مینامند که مشابه نام ایران است. اوستیها از بازماندگان اقوام آریایی سکا و سرمت و نیز آلانها هستند. سکاها در تاریخ همان قوم تور یا توران اساطیری و سرمتها همان بازماندگان سرم اسطورهای هستند که در نوشتههای متأخر به صورت سلم آمدهاست. از دیدگاه زبانشناسی زبان مردم اوستی از شاخه زبانهای ایرانی شناخته شدهاست. تشکیل این قوم را مربوط به سدههای هفتم و هشتم پیش از میلاد دانستهاند.نام بومی آسی برای اوستیا یعنی ایریستان نیز به معنای ایرانستان (سرزمین ایرانیان) است. نام آلان نیز خود شکلی از نام ایران (آریائیان) است.
تمام کالاهای مورد نیاز مردم باید از طریق تونلهایی که در دل کوهستانهای غرب قفقاز کشیده شدهاند به این ناحیه منتقل شود. بهای اجناس بسیار بالا، بیکاری شدید و فساد مالی و اداری گسترده است. مقامات اوستیای جنوبی در حال برنامهریزی برای بهبود امور مالی با افزایش تولید داخلی از آرد و در نتیجه کاهش نیاز به واردات آرد هستند. برای این منظور، زمینهای زیر کشت گندم از ۱۳۰ هکتار در سال ۲۰۰۸ به ۱۵۰۰ هکتار افزایش یافتهاست. برداشت گندم در سال ۲۰۰۸ به ۲۵۰۰ تن گندم انتظار میرفت. وزارت کشاورزی اوستیای جنوبی نیز اقدام به واردات تراکتور در سال ۲۰۰۸ میلادی کرده و انتظار تحویل ماشین آلات کشاورزی در سال ۲۰۰۹ را دارد. در ژوئن ۲۰۱۰ میلادی اعلام شد که مجموع هزینههای بازسازی اوستیای جنوبی که از سال ۲۰۰۸ میلادی آغاز شدهاست، به بیش از ۲۶ میلیارد روبل میرسد. حمایت از بودجه اوستیای جنوبی و همچنین سرمایهگذاری در بازسازی مجموعههای این جمهوری و ساخت مجموعههای جدید توسط روسیه ادامه دارد. اقتصاد این کشور در حال حاضر بسیار وابسته به بودجه از روسیه است که موجب تقویت اقتصاد آن از ۲۰۰۸ شدهاست.
اوسِتیا (به اوسِتی: Ир, Ирыстон Ir, Iryston) یا ایرستان منطقهای در دو طرف رشتهکوه قفقاز است که ساکنانش عمدتاً اوستیایی هستند و به زبان آسی سخن میگویند. این قوم در گذشته با عنوان «آلان» شناخته میشدند، اما گرجی ها به آنها «اُوسی/ Ovsi» میگفتند و کشورشان را «اُوسِتی/Ovseti» می خواندند که به مرور به صورت اُسِت (Ossetia) در آمده است. مردم اوستیا خود را «ایرُن» و سرزمین خویش را «ایرُستون» مینامند. بخش شمالی این منطقه اوستیای شمالی-آلانیا در محدودهٔ فدراسیون روسیه قرار دارد. اما بخش جنوبی آن، به یک کشور خودخوانده به نام جمهوری اوستیای جنوبی تبدیل شدهاست که تحت حمایت نظامی روسیه قرار دارد. بیشتر کشورهای جهان، جمهوری اوستیای جنوبی را بهعنوان بخشی از سرزمینهای گرجستان میشناسند. از دید تاریخی در دوران پیش از تاریخ و آغاز دوران تاریخی، قفقاز شمالی و به ویژه نواحی مرکزی آن همواره تحت نفوذ تیرههای هندواروپایی از آن میان سکاها یا اسکیت ها بودهاست. آثار باستانشناسی و اشتراکات فراوان این فرهنگ و شهریگری در این ناحیه با فلات ایران و آسیای مرکزی تا اندازهای این موضوع را اثبات میکند.
در اواخر هزارهٔ دوم پیش از میلاد در قفقاز، بهخصوص در ناحیهٔ شمالی آن، اسکیت ها بیش از سایر اقوام و نژادهای دیگر نمود پیدا کردند. بنا به گفتهٔ هرودت، اسکیتها در قرن هفتم پیش از میلاد، از فرای قفقاز (یعنی قفقاز شمالی یا ماورای قفقاز از نگاه ما ایرانیان) به سوی آسیای صغیر حرکت کردند و در آنجا ۲۸ سال پادشاهی کردند تا این که توسط هوخشتره، پادشاه ماد، سرنگون شدند. گروهی از آنان به قفقاز بازگشتند و برخی دیگر به آسیای مرکزی کوچیدند. اسکیتهای بازگشته از ماورای قفقاز به حوالی دریای سیاه لشگرکشی کردند و بر طبق شواهد مکتوب، هشتاد سال در آنجا پادشاهی کردند و سپس توسط سرمتها از این مناطق رانده شدند. سرمتها از نیمهٔ سدهٔ چهارم پیش از میلاد در اطراف کوههای اورال سکونت پیدا کردند، این قوم نیز همچون سکاها اصل و نسبی ایرانی داشتند. سرمتها از اواخر سدهٔ چهارم پیش از میلاد حرکت خود به نواحی غربیتر را آغاز کردند، و به سمت قلمرو سکاها آمدند. در آن زمان سکاها که تضعیف شده بودند، به ناچار به سمت کریمه عقبنشینی نمودند و مناطق قفقاز بار دیگر به تسلط سرمتها درآمدند.
سرمتها توانستند نواحی گستردهای از قفقاز شمالی یعنی دریای آزوف تا دریای مازندران را زیر چیرگی خویش دربیاورند. در ادامه راه تیرههای سکاها در قفقاز شمالی در سدههای جدیدتر به دست آلانها، یکی دیگر از تیرههای سکایی میافتند و کم و بیش هزار سال در این منطقه دوام میآورند. از دید تاریخی و باستانشناسی سکاها، سرمتها و آلانها از یکدیگر جدا نبوده و هر سه ادامه دهندهٔ فرهنگ هندواروپایی و ایرانی در قفقاز شمالی بوده اند و تنها از دید نام متفاوت شده اند. زندگی کوچنشینی بسیاری از تیرهها را وادار به دگرگونی مکان میکرد ولی در سرزمین قفقاز مرکزی همیشه گروهی ایرانی زبان بر جای باقی میماندند. امروزه بسیاری از تاریخدانان و مردمشناسان تأیید میکنند که طایفههایِ اُسِتیایی در هزارهٔ نخست میلادی در ناحیه قفقاز در اثر ادغام با جمعیتهایِ بومی به وجود آمدهاند و در میانِ این بومیان زبان ایرانی را به سایرِ زبانها چیره شده و از این گذر فرهنگ ایرانی گسترش داده شده است. در سده پنجم و آغاز سده ششم میلادی آلانهایِ همبسته ایران که ضد امپراتوری روم شرقی (بیزانس) بودند، به سرزمین کلخید حمله بردند و بخشهایی از گرجستان را که تصرف کرده بودند، به دولت ایران واگذار کردند. با حملات تیمورلنگ در قرن چهارده میلادی آلانها بیشتر به جنوب قفقاز کشیده شدند و به سه گروه شامل دیگر، تالج و ایرُن تقسیم شدند و به کوهستانها پناه بردند.

از اواخر سدهٔ پانزدهم میلادی تشکیل قومی جدید با ریشهٔ ایرانی به نام اُوِستیا آغاز میشود که در سده شانزدهم تحت حکومت کاباردها(که خود دست نشاندهٔ خانهای کریمه بودند)، درآمدند و به دنبال آن کاباردها و در نتیجه اُوِستیها تحت حمایت و نفوذ روسیه قرار گرفتند. در سدهٔ ۱۶م کاباردها بر اُوِستیها چیره شدند. در سال ۱۷۷۴ میلادی اوستیای شمالی به تصرف روسها درآمد و بخشی از مردم این سرزمین تابعیت دولت روس را پذیرفتند، گروهی دیگر از شمال به دشتهای جنوبی مهاجرت کردند که سرزمین آنها در سال ۱۸۰۱ میلادی به عنوان اوستیای جنوبی شناخته شد.
“ولادی قفقاز” پایتخت جمهوریِ اوستیای شمالی است و به زبان روسی یعنی صاحب قفقاز و شاید چرایی این نامگذاری، به موقعیت راهبردی این شهر در مرکز قفقاز برمیگردد. در آخرین سالهای اتحاد جماهیر شوروی چندین تنش قومی بین اوستیاییها، گرجیها و اینگوشها (مسلمان سنی) در اوستیای جنوبی رخ داد که در طی آنها هزاران نفر کشته و زخمی شدند و موجی از پناهندگان در هر دو سوی مرزها پدید آمد.
سپس با میانجیگری روسیه و نظارت سازمان امنیت و همکاری اروپا در ۱۹۹۲ میلادی، در اوستیای جنوبی آتشبس شد، اما کشمکش بین اوستیها و گرجیها همچنان حلنشده باقی ماند. طرح صلح پیشنهادی دولت گرجستان که قول خودمختاری بیشتر به اوستیای جنوبی میداد و تعهد میداد برای کاستن از تنشها، استفاده بیشتری از ظرفیتهای بینالمللی شود، در حل این مناقشه مؤثر واقع نشد. همزمان مقامات استقلالطلب اوستیای جنوبی خواهان استقلال این ناحیه و یا اتحاد این ناحیه با اوستیای شمالی بودند.
در ۱۲ نوامبر ۲۰۰۶ میلادی، اوستیاییهای جنوبی (که اکثراً اوستی هستند) اقدام به برگزاری یک همهپرسی برای استقلال از گرجستان کردند. در این همهپرسی بیش از ۹۵٪ از جمعیت ۷۰ هزار نفری اوستیای جنوبی که واجد شرایط رأی دادن بودند، به استقلال این ناحیه رأی دادند. همچنین ادوارد کوکویتی رئیسجمهور اوستیای جنوبی بار دیگر به این سمت انتخاب شد.

زبان مردم اوستیا، آسی یا آلانی میباشد که از گروه زبانهای ایرانی شمال خاوری و نمایانگر گسترش زبان آلانی، یکی از زبانهای سکایی - سرمتی است. این زبان یکی از زبانهای نوین ایرانی است که با زبانهای سغدی و یغنابی و زبان خوارزمی بسیار نزدیک است. در زبان اوستی دو گویش عمدهٔ ایرُنی و دیگوری هست. دیگوری که گویشی باستانی است، تنها در چند ناحیه شمالی و باختری رواج دارد. در گذشته از هر دو گویش در زبان ادبی بهرهگیری میشد، ولی رفته رفته گویش دیگوری جای خود را به گویش ایرنی داد. بکارگیری آن در مراسمهای ملی و جشن و سرورها اجباری ست و در صورت بهکارگیری زبان روسی بیحرمتی به جمع تلقی میگردد. این زبان از کهنترین زبانهای تاکنون زنده ماندهٔ ایرانی است که همچنان ویژگیهای دستوری زبانهای ایرانی باستان را در خود حفظ کردهاست و از ترکیب با زبان فارسی کاملاً دور و مستقل ماندهاست. در صورت صحبت کردن یک اوستیایی، یک فارسی زبان تقریباً ۱۰ تا ۲۰ درصد از صحبتهای وی را متوجه میشود. ادبیات آسی شامل داستانها و افسانههای جالبی است که از قرن گذشته شروع به ضبط آنها شدهاست. معروفترین این داستانها سلسله داستانهای قهرمانان نرت است.
بیشتر مردم اوستیا مسیحی ارتدوکس هستند ولی حدود ۳۰ درصد از آنها مسلمان میباشند. از دید سیاسی اوستیای شمالی تنها واحد فدرال واقع در ناحیه فدرالی قفقاز شمالی است که در قانون اساسی آن دین رسمی، مسیحیت ارتودکس است. با این حال در میان اوستیها، دین به عنوان یک مسئلهٔ اصلی مطرح نیست. البته آیین یزیچنیک (یزیدی یا ایزدی) که باوری از آداب و رسوم باستانی سکاها و آلانها میباشد، تا حدودی مطرح است و اوستیاییها تا حدودی به این آیین باور دارند.
...........................................
شناخت کشورها
شناخت مناطق مختلف