ارشیا بهرامی
اختصاصی طرفداری - فصل گذشته فصل رویایی برای چلسی بود .آنها پس از تقریبا یک دهه به آرزویشان رسیدند. رویایی که برای محقق شدنش هزینه های گزافی کرده بودند. آبی های لندنی که از زمان روی کار آمدن رومن آبرامویچ مالک متمول روسی چهره دیگری گرفته بودند و شخصیت جدیدی یافته بودند از هیچ هزینه و شیوه ای برای رسیدن به قهرمانی در چمپیونز لیگ دریغ نمی کردند تا در نهایت به این آرزوی بزرگ جامه عمل پوشاندند.
آنها در سال های گذشته تمامی جام های مهم انگلیس را فتح کرده بودند اما هدفشان فقط یک چیز بود. چمپیونز لیگ تا قهرمان قهرمانان لقب گیرند. اما سوال اینجاست آیا آنها قهرمانان واقعی بودند؟ آیا آنها حقیقتا می خواستند از عنوانشان دفاع کنند؟
چلسی فصل پیش با پشت سر گذاشتن مدعیان شماره یک قهرمانی بر جام بوسه زد. آنها بارسلونا را در دو بازی به شدت تدافعی پشت سر گذاشتند و در ضربات پنالتی نیز بایرن مونیخ میزبان را شکست دادند. ولی باید نگاهی دوباره به آن بازی ها انداخت. شکست حق بارسلونا و بایرن بود؟ چلسی پیروز حقیقی میدان؟ آیا لقب بازنده برازنده تیم هایی بود که مقابل چلسی از گردونه رقابت ها حذف شدند؟
همیشه شنیده ایم که تیمی که می خواهد قهرمان شود احتیاج به کمی چاشنی شانس دارد نکته ای که البته به هیچ وجه توانایی تاکتیکی تیم ها را زیر سوال نمی برد. اما این مقدار شانس برای چلسی به چه اندازه بود؟ آبی های لندن در حالی ناپولی را پشت سر گذاشتند که می بایست برای گرفتن باخت 3-1 در بازی رفت خوشحال باشند. آنها در حالی سه بار دروازه شان را باز شده دیدند که اگر لاوتزی و کاوانی بیشتر دقت می کردند چلسی را با 4، 5 یا حتی 6 گل بدرقه می کردند و تک گلشان هم با اشتباه عجیب مدافع ناپولی صورت گرفت. اما اتفاقات عجیب تر در دو بازی رفت و برگشت مقابل بارسا اتفاق افتاد. بارسا در دو بازی چیزی نزدیک به 30 موقعیت گل داشت که در این سطح از بازی ها و در مقابل دفاعی ترین تیم اروپا به خودی خود شاهکاری محسوب می شود. اما زمانی جالب تر می شود که بدانیم بارسا 4 بار تیر دروازه چلسی را به لرزه درآورده است و تمام این توپ ها به سمت بیرون برگشته اند شاید اگر 2-3 سانتی متر داخل تر برخورد مي کردند نتایج جوری دیگر رقم می خوردند اما شانس با یک تیم بیش از حد یار بود. چلسی در حالی به سه گل رسید که شاید به اندازه انگشتان دو دست هم خطری بر روی دروازه بارسا ایجاد نکرد. در فینال هم در حالی که کمتر از 7-8 دقیقه به پایان بازی مانده بود تک موقعیتشان راه دروازه را پیدا کرد و در ضربات پنالتی پیتر چک شاهکار کرد. چکی که این روزها با گل هایی که می خورد بیش از هواداران چلسی بر روی اعصاب هواداران بارسا و مونیخ در حال قدم زدن است. دروازه بانی که فصل پیش با چهار دست دروازه بانی می کرد این روزها دو دست هم به سختی دارد.
قهرمانی چلسی در چمپیونز لیگ در حالی رقم خورد که موافقان و مخالفان بسیاری داشت. بعضی از کارشناسان فوتبال از این که تیمی توانسته بارسا را حذف کند خوشحال بودند و از این که دوران کاتالان ها به سر آمده صحبت می کردند. در مقابل بسیاری از کارشناسان و مربیان هنوز هم بارسا را بهترین تیم میدانستند و شایسته فینال و قهرمانی. حتی طرفداران کاتالان ها پس از حذف در کمپ نو آنها را ایستاده تشویق کردند تا نشان دهند هنوز قهرمانان واقعی چه کسانی هستند. ولی نکته اینجا بود آیا چلسی لیاقت قهرمانی را داشت؟ آ یا بارسا و مونیخ شایسته حذف شدن بودند؟ ایا چلسی مسیر درست را انتخاب کرده بود و بایرن مونیخ و بارسلونا در بیراهه به سر می بردند؟ برای رسیدن به جواب هایمان باید انتظار می کشیدیم تا زمان پاسخ ما را بدهد. ولی صبر زیادی لازم نبود و چندان منتظر نماندیم. با شروع فصل جدید همه چیز روشن شد.
چلسی در فصل نقل و انتقالات مثل هر فصل دست به خرج های کلان زد. بسیاری از بازیکنان پا به سن گذاشته آنها از تیم جدا شدند و بازیکنانی جوان و با انگیزه جایگزینشان شدند. بازیکنانی که چندان با سبک تدافعی چلسی سازگار نیستند. چیزی نزدیک به 100 میلیون برای خرید هازارد ،اسکار، موسس، مارین و آزپلیکوئتا چلسی هزینه کرد تا نشان دهد قهرمانیشان اتفاقی نبوده است. با شروع فصل جدید چندی نگذشت که فوتبال روی دیگرش، روی واقعیاش را به لندنی ها نشان داد. اتفاقی که به سرعت شیرینی قهرمانی را از یاد تمام هواداران چلسی برد و کام آنها را تلخ کرد. اولین زنگ خطر برای آنه در سوپر کاپ اروپا زده شد. اتلتیکو مادرید با ببر کلمبیایياش، فالکائو قهرمان چمپیونز لیگ را با 4 گل تحقیر کرد اما آنها به سادگی از کنارش گذشتند و آن را جامی بی ارزش خواندند. آنها در چند هفته ابتدایی لیگ برتر صدر نشین بودند اما با آماده تر شدن تیم ها و گرم تر شدن مسابقات چلسی و دی متئو عیار واقعیشان را نشان دادند. فاجعه بزرگی برای چلسی در حال رخ دادن بود.
آبی های لندنی در حالی که 4 امتیاز از تیم دوم جدول فاصله داشتند و در چمپیونز لیگ در گروهی که به نظر می رسید برای صعود به عنوان صدر نشین کار سختی ندارند ناگهان در طول چند بازی همه چیز را از دست دادند. بعد از چند بازی بدون برد در لیگ برتر آنها از تیمی که بخت نخست قهرمانی تلقی می شد به تیمی تبدیل شدند که 13 امتیاز با صدر نشین فاصله دارد. در لیگ قهرمانان دو باخت مقابل شاختار و یوونتوس آنها را رکورددار کرد. اولین مدافع عنوان قهرمانی که حتی از گروهش هم نتوانسته صعود کند. اما این پایان کار نبود. آنها پیشتر کامیونیتی شیلد را هم به منچستر سیتی واگذار کرده بودند. اما جام باشگاه های جهان در راه بود برای فراموش کردن ناکامی ها یا تکمیل آنها؟ چلسی این بار هم همه را غافلگیر کرد با باخت مقابل کورینتیانسی که شاید در حد متوسط ترین تیم های اروپاییست. آنها تا همین جای فصل در حالی که هنور به ژانویه و نیم فصل نرسیده ایم 4 جام را از دست داده اند که این نتایج برای تیمی که عنوان قهرمانی اروپا را به دوش می کشد و در دیگر جام ها مدعی است چیزی جز فاجعه قلمداد نمی شود.
بدون شک تیمی دیگر نیز از این اتفاقات ضربه خورده است. تاتنهام، همشهری چلسی است که فصل پیش فوق العاده کار کرده بود و به هدفشان راهیابی به چمپیونزلیگ رسیدند و بالاتر از همین چلسی قرار گرفتند. نتوانستند حق خود را بگیرند و چلسی به جای آنها به لیگ قهرمانان رفت. اتفاقی که اگر برای تاتنهامی ها می افتاد و به هدفشان بازی در چمپیونز لیگ می رسیدند شرایط را برای آنها بسیار عوض می کرد. نام شان بیشتر بر سر زبان ها می افتاد و و حتی می توانستند از جدایی ستاره هاشان جلوگیری کنند و یا بازیکنان بزرگتری را به خدمت گیرند و با بازی در لیگ قهرمانان سودی بیشتر به دست آورند. بدون شک یوفا باید فکری برای این مساله کند.
نکته کنایه آمیزی که در این میان وجود دارد از دست دادن جام هایی است که آنها را کوچک می پنداشتند و بسیاری بارسا را به خاطر تلاش برای دستیابی به این جامها شماتت می کردند اما اشک های دیوید لوئیس پس از شکست در همین جام های کوچک نشان از اهمیت شان داشت. حالا می بینیم که بردن همین جام های کوچک نیز چندان ساده نیست و احتیاج به تیمی برنده دارد. به هر حال آبراموویچ و طرفداران چلسی در حال پرداختن بهای سنگین داشتن نیمکتی لرزان و سیستم و مربیان مصرف گرا را می دهند. نیمکتی که در کمتر از 10 سال مربیانی مانند رانیری ،مورینیو، اسکولاری، آنچلوتی، گاس هیدینگ، ویاس بواس و بنیتز را به خود دیده است. بله تمامی این مربیان در کمتر از یک دهه. هیچ تیمی این تعداد مربی بزرگ را در این مدت کوتاه به خود ندیده است اما این مربیان در چلسی بازیکنی را معرفی کرده اند؟ ستاره ای پرورش داده اند؟ شاید نداشتن زمان کافی بهانه خوبی باشد اما فراموش نکنیم آنها نیز خرید های بزرگی داشتند.
شاید اکنون که به 4-5 سال گذشته فوتبال اروپا نگاه کنیم بیشتر درک کنیم که بارسلونا با این تعداد قهرمانی در این مدت کم چطور هنوز در این سطح بازی می کند و از عطش شان برای قهرمانی کاسته نشده است که به راستی کار بزرگی می کنند. چه بسا برای فوتبال اروپا بهتر می بود تیم دیگری قهرمان می شد. تیمی که شایسته این عنوان و قادر به دفاع از آن باشد. تیمی که با قهرمانیاش مسیر و الگویی بهتر برای دیگر تیم ها فراهم می آورد اما شکست های زودهنگام و پیاپی چلسی همه تیم ها را برای برنامه ریزی و الگو برداری به فکر فرو برد. چلسی این روز ها شیرهای لندنی نیستند. آنها بیشتر به گربه هایی می مانند. پیشوند مدافع عنوان قهرمانی بیش از حد برای آنها سنگین بود آنها قهرمان اروپا بودند قهرمانان پوشالی.
مطالب ستون نویسندگان، تنها برگرفته شده از نظرات نویسندگان و تحلیلگران سایت طرفداری است.