بنده شخصاً اهل طرفداری از هیچ تیم فوتبالی نیستم و حتی در بین فوتبالیست ها هم فقط نسبت به معدود افرادی که مربوط به خاطرات دوران نوجوانی ام میشوند، (خداداد عزیزی و علی دایی) تعلق خاطر دارم. امّا در عین حال طرفدار پر و پا قرص سید آرات حسینی نیز هستم. البته نه به خاطر تکنیک و مهارت فوتبالی اش و نه به خاطر شکم شش تکه یا مهارتهای ژیمناستیکیاش.
بنده و بسیاری از هواداران آرات حسینی، به این دلیل از او خوشمان میآید و به هواداری از او افتخار میکنیم چون او الگو و نماد ضربالمثل «خواستن, توانستن است» است.
اکنون شاید شتابزده مرا یادآوری نمائید که او میخواهد بهترین بازیکن فوتبال دنیا شود. و این موضوعی است که فقط در آینده معلوم میشود. ضمن اینکه از نظر شما احتمال تحقق خواستهی آرات، در حد صفر است.
در اینصورت اجازه بفرمائید بنده هم خدمتتان یادآوری نمایم که کمتر از هشت سال پیش، پدر آرات که غرق در گرفتاریهای مالی و زیر بار انواع فشارهای زندگی بود. به دوستش میگوید که تا چند وقت دیگر پسرش به دنیا میآید. و دوستش هم به او میگوید که: «پسرت هم یکی میشود مثل خودت.» و پدر آرات همانجا تصمیم میگیرد که هر کاری که از دستش بر میآید انجام دهد که آرات مثل پدرش نشود. ولی خُب از آنجایی که پدر آرات به غیر از بدهی و مشکلات مالی، توانایی مالی دیگری نداشت! و از نظر تحصیلات هم حتی سیکل نداشت و نیز جایگاه اجتماعی قابل توجهی هم در بین مردم نداشت، بنابراین سئوال این بود که پدری که خودش ناتوان است، چگونه میخواهد فرزندش را آنچنان توانمند کند که مثل پدر، ناتوان نشود؟
و پاسخ پدر آرات به پرسش فوق، یک پاسخ فوقالعاده بود:
متمرکز کردن تفکر و عمر و همهی داشتههای پدر، برای رشد و پرورش کوچکترین استعدادی که آرات در سن سه ماهگی از خودش بروز داده بود. (انگشتهای پدر را محکم گرفته بود) بله پدر آرات کار و زندگی اش را رها کرد و هرچه سرمایه داشت را خرج کرد تا پس از گذشت دو سه سال، آرات به عنوان یک استعداد ژیمناستیک در جهان مشهور شود. ولی این تازه آغاز ماجرا بود. زیرا پدر آرات در زمینهی پرورش استعدادهای آرات، هیچ محدودیتی را به رسمیت نمیشناخت و به همین دلیل او را پیش مربیان مختلف و در رشتههای مختلف میبرد تا آرات فرصت نمایش استعدادهایش را داشته باشد. و ناگهان فوتبال تبدیل به رشتهی اصلی آرات شد و همانطور که آرات در ظرف سه سال تبدیل به یک استعداد مشهور ژیمناستیک شد، در ظرف سه سال هم تبدیل به یک استعداد مشهور فوتبالی شد.
بنابراین اگر امروز آرات بتواند استعداد بازیگری اش را هم نشن پدر دهد، بنده شک ندارم که ظرف چند سال آینده پدر آرات میتواند این استعداد پسرش را نیز آنچنان پرورش دهد که جهانیان شاهد آن باشند.
خلاصه اینکه هنوز تولد هفتسالگی آرات فرا نرسیده است. ولی ممکن است به آن دوست پدر آرات ثابت شده باشد که حرفش اشتباه بوده است. امّا اتفاقاً باید عرض کنم که پیشبینی ایشان صددرصد هم درست بوده است و آرات یکی شده است درست مثل پدرش. البته نه آن پدری که بزرگترین هدف زندگیاش، خرید ماشین و پرداخت اجاره خانه بود. بلکه پدری که رسیدن به جایگاه بهترین فوتبالیست جهان را ممکن و قابل دسترس میداند. پدری که برای اینکه سرنوشت پسرش را تغییر دهد، ابتدا روزمرگی هایش را تغییر داد …
پینوشت: خیلی افراد فکر میکنند که پدر آرات کودک آزار است. بدینوسیله ایشان را دعوت مینمایم که ویدئوی پیوست این مطلب را به همراه فرزندشان تماشا کنند و سپس به فرزندشان بگویند که من هم میتوانستم تو را مانند آرات پرورش دهم ولی برای اینکه آزار نبینی، ترجیح دادم همینطور که هستی، باشی.
سپس خوب به چهرهی آن فرزند باید نگریست تا معلوم شود کودک آزاری یعنی چه!
___________________________________
___________________________________