به گزارش خبرگزاری فارس، با وجود پیشبینی قهرمانی و توقعی که همیشه از تیمهای ایرانی در سطح فوتسال آسیا میرود، دبیری در جام باشگاههای آسیا به مقام سومی بسنده کرد.
این تیم بعد از دو پیروزی قاطعانه و امیدوارکننده برابر بیروت بانک لبنان (پنج بر یک) و القادسیه کویت (هفت بر دو)، در آخرین بازی مرحله گروهیاش سه بر یک مغلوب چونبوری تایلند شد، این مسابقه علاوه بر اینکه تعداد اخطاریهای این تیم را به عدد 6 رساند، اخراج حسین شمس را هم به دنبال داشت.
او بعد از نپذیرفته شدن گل تساوی تیمش در ثانیههای پایانی نیمه اول، به زمین آمد تا در ابتدای نیمه دوم از حضورش در نیمکت دبیری ممانعت به عمل آید و به او گفته شود که در نیمه اول از نیمکت اخراج شده است.
دبیری در غیاب شمس دو گل دیگر خورد و در بازی نیمهنهایی هم درحالیکه تمام راههای ارتباطی شمس با نیمکت تیمش بسته شده بود، تیمش 6 بر 2 مغلوب ناگویا اوشنز ژاپن شد.
دو شکست بد برای این تیم درحالی رخ داد که شمس کنار دبیری نبود و بعد از آن در بازی آخر دوباره وی به نیمکت بازگشت و البته تیمش با زحمت فراوان و در ضربات پنالتی موفق به شکست شنزن چین شد.
بعد از دومین شکست دبیری در جام باشگاهها، انتقادها شروع شد، خیلی به این بهانه که شمس هم برای همه شمشیر را از رو بسته، انتقادات شدیدالحن خود را آغاز کردند.
اینروزها خیلی از شمس انتقاد میکنند، عدهای هم میگویند او سابقه خوبی در سطح باشگاهی ندارد و احتمالا در لیگ هم دبیری را همراهی نخواهد کرد تا کارنامه مربیگریاش با نتایج بد زیر سوال نرود.
در مورد همه این گفتهها و اتفاقاتی که در چند روز حضور دبیری در شنگدو رخ داد، با حسین شمس صحبت کردیم و وی به همه این موارد پاسخ داد که در زیر میخوانید:
* برای نگران نشدن خانوادهها عکسهای بد را نفرستادیم!
نمیخواهم بهانه بیاورم. تیم ما 3 روز مانده به مسابقات دچار بیماری چشمی شد. 9 تن از بازیکنان درگیر این ویروس شدند و بعد به مرور زمان همه تیم بیمار شدند. حتی AFC هم میخواست مانع از حضور ما در مسابقات شود و اگر تارقلیزاده نبود ما را از این مسابقات خارج میکردند و باید به ایران بازمیگشتیم. برای اینکه خانوادههای بازیکنان نگران نشوند زیاد به این موضوع نپرداختیم مثلا رشید قلیپور امروز در بیمارستان بستری شد و چشمش هنوز خوب نشده و همچنان نیز خطر سرایت وجود دارد. همه اعضای تیم از من و کردی و مدیر تیم گرفته تا همه بازیکنان این بیماری را گرفتند. فقط دیر و زود داشت اما همه را درگیر کرد. ما مجبور به مراوده با هم بودیم و بیماری به این شکل منتقل میشد. برخی در بیمارستان بستری شدند، برخی را در هتل قرنطینه کردیم. ما فقط دو بازی توانستیم با حالت تب و مریضی مقابله کرده و به پیروزی برسیم اما از بازی سوم به بعد دیگر نه نفری داشتیم و نه انرژیای مانده بود. خیلی از عکسهایی که از بچهها گرفته شد را به ایران نفرستادیم چون وضعیت چشمشان آنقدر وخیم بود که خانوادهها نگران میشدند.
* در 2 جبهه جنگیدیم، حریفان تا دندان مسلح بودند
باز هم میگویم بهانه نمیآورم اما ما در دو جبهه میجنگیدیم. متاسفانه بیماری به همه سرایت کرده بود و اینکه تیمهای حریف تا بن دندان مسلح بودند. ما در واقع با تیمهای ملی آن کشورها که با دو تا سه بازیکن برزیلی تقویت شده بودند مبارزه میکردیم. حتی همین تایلند که نایبقهرمان شد شاپای برزیلی که بازیکن بزرگی است و اسماعیل عباسیان که ستاره بازی دبیری و چونبوری بود را به عنوان بازیکن خارجی در اختیار داشت. تیم ژاپن دو بازیکن برزیلی بسیار خوب و یک پروئی داشت که آقای گل شد. همه تیمها دو یا سه بازیکن خارجی داشتند. تنها تیمی که کاملا وطنی بود دبیری بود که البته ما هم اگر قوای جسمانیمان به دلیل بیماری تحلیل نمیرفت میتوانستیم به راحتی قهرمان جام باشگاهها شویم. در آن دو بازی کذایی که با شکست همراه بود انرژی بچهها کاملا تمام شده بود. شما نگاه کنید چطور القادسیه مقابل چونبوری مساوی میگیرد اما یک باخت بد مقابل دبیری دارد. ما لبنان را هم که اولین بازیمان بود به راحتی شکست دادیم.
* بچهها چون میدانستند قهرمانی حقشان است، نیم ساعت گریه کردند
آدمی نیستم که شکست را گردن کسی بیندازم. این شکست هم مال من است ولی بازی آخر با چین، بچهها از جان مایه گذاشتند. خدا را گواه میگیرم بعد از مسابقه زمانی که جوایز بین تیمها تقسیم میشد بچهها نیم ساعت گریه میکردند. گریه آنها به خاطر بیماری بود که گریبان تیم را در چین گرفت و قدرت و انرژی بچهها را تحلیل داد وگرنه قهرمانی مال ما بود. شک نکنید شایستهترین تیم مسابقات دبیری بود. حتی زمانی که 3 بر یک به چونبوری و 6 بر 2 به ناگویا باختیم، چه موقعیتهایی را از دست دادیم. دلیل آن هم نداشتن قوای جسمانی بود وگرنه از نظر تکنیکی و تاکتیکی مشکلی نداشتیم و همچنان فوتسال ایران یک سر و گردن بالاتر از آسیاست. این را هم در نظر بگیرید که ما با علیرضا صمیمی که یار کمکیمان بود در واقع 3 یار ملیپوش داشتیم. بیشتر از نصف تیم اولین تجربه بینالمللیشان را پشت سر میگذاشتند. خیلیها هنوز کارها و عرف مراسم بازی بینالمللی را نمیدانستند مثلا نمیدانستند چطور باید دست بدهند چطور باید بایستند. 6 تا 7 نفر باتجربه داشتیم اما باز هم تیم جدیدی بود. بعد از این سومی به هیچ وجه از تیم گله نکردیم. تا آخر عمر فراموش نمیکنم که بچهها با تن تبدار و چشمانی که گاهی باز نمیشد بازی کردند. (با گریه) خیلی اوقات بچهها اصلا توپ را نمیدیدند. رشید قلیپور تا روز آخر بیماریاش ادامه داشت هنوز هم یکی از چشمانش چرک دارد و نمیبیند. ما به شدت نگرانیم که او را سالم تحویل خانوادهاش بدهیم.
* فقط به خدا واگذارشان میکنم
حسین شمس در مورد انتقاداتی که در این چند روز از وی شده، گفت: اشکالی ندارد بگویند جوابشان را نمیدهم فقط واگذارشان میکنم به خدا. ما سوم شدیم و بچهها گریه کردند. بسیار جالب است همه میدانستند قهرمانی حق ماست و این بیماری اجازه نداد نتیجه بگیریم. ما مصمم هستیم که امسال هم قهرمان آسیا شویم و امسال هم به جام باشگاههای آسیا برگردیم. این بار با قدرت میآییم و ثابت میکنیم همچنان بدون یار خارجی هم قدرت اول آسیا هستیم و دست نیاز به بازیکنان خارجی دراز نمیکنیم برخلاف 7 تیم دیگر. تیم ما تنها تیمی بود که یار خارجی نداشت گرچه میدانیم مقام سومی در خور فوتسال ایران نیست و پیش از سفر هم خودم مصاحبه کرده و گفته بودم هر مقامی غیر از قهرمانی برای ما شکست است حالا هم میگویم به هر دلیلی سومی برای ما قابل قبول نیست اما با این حال این را هم تاکید میکنم که با وضعیت بدنیای که ما پیدا کردیم باید در همان بازیهای اول شکست میخوردیم اما غیرت و مردانگی بچهها این اجازه را نداد.
* شانه خالی نمیکنم در دبیری میمانم
وی در پاسخ به این سوال که گفته میشود حسین شمس در دبیری نمیماند اظهار داشت: چرا نمانم؟ وقتی قرارداد دارم میمانم تا موقعی که مسئولان تیم و بچهها بخواهند حتما میمانم و این جمع شایسته و موفق را هدایت خواهم کرد. ما پیش از بیماری به شایستگی تیم ملی تایلند را شکست دادیم. با تیم ملی ایران 2-2 مساوی کردیم. ما گروه شکستخورده نیستیم. در چند جبهه مبارزه کردیم و سوم آسیا شدیم. افشین دبیری هم بعد از مسابقات با من صحبت کرد که نظر هیأت مدیره هم ماندن من است. من شانه خالی نمیکنم. شمس مرد روزهای سخت است. اکنون است که باید بمانم و کمک کنم. فرار کردن که آسانترین راه ممکن است. میمانم و در لیگ از شایستگیهایمان دفاع میکنیم.
* نمیتوانستیم آلوده بودن دستان هرمانتس یا استخر را پیشبینی کنیم
وی در مورد اینکه گفته میشود سرمربی تیم باید حضور شاگردانش در استخر را مدیریت میکرد که به بیماری چشمی دچار نشوند گفت: ما هنوز هم نمیدانیم دقیقا عامل این بیماری چیست. دست دادن با هرمانتس سرمربی اسپانیایی تایلند تا حضور در استخر. همه میدانند که وقتی تیمی چند بازی سنگین انجام داده احتیاج به ریکاوری دارد و همه جای دنیا این کار را با حضور در استخر و ماساژ انجام میدهند. ما هم تیم را بعد از دو بازی سخت که در تایلند داشتیم به استخر بردیم دیگر نمیدانیم این ویروس از استخر بوده یا از هرمانتس یا شاید با دست زدن به یک شیء خاص در هتل ولی ما کاری را انجام دادیم که عقل و اصول تیمداری حکم میکرد نمیتوانستیم پیشبینی کنیم که دستان هرمانتس آلوده است یا استخر ویروسی است هرچه بود ناخواسته بود بنابراین من فکر میکنم این یک قسمت و یا حادثه بود.
* ما را از مسابقات اخراج کرده بودند
همانطور هم که گفتم کمیته پزشکی AFC نمیخواست به ما اجازه بازی دهد و ما را در همان روز اول از مسابقات اخراج کردند. ما این خبر را به ایران مخابره نکردیم چون نمیخواستیم روحیه تیمی از هم بپاشد و حاشیه را خودمان وارد تیم کنیم. با خواهش و تمنا و وساطت تارقلیزاده و قولی که بچهها دادند که رعایت کنند مجوز حضور صادر شد بچههای ما چند روز عینک آفتابی میزدند. بعد از بازیهای اول با کسی دست نمیدادند که تیمهای حریف متوجه این موضوع نشوند و مسابقات را به این شکل به پایان رساندیم و به هیچ تیمی بیماری منتقل نشد. مشکلی بود که برای ما به وجود آمد و با آن مدارا کردیم و بچهها دلاورانه در زمین حاضر شدند. امیدوارم که مجددا با قهرمانی بازگردیم در بازی با چین دیگر از نظر جسمی کاملا تخریب شده بودیم اما می خواستیم که سومی را از دست ندهیم. اتفاقا بعد از این مسابقه به افشین دبیری گفتم همه جای دنیا وقتی تیمی نتیجه نمیگیرد مربی را عوض میکنند. اگر لازم است این کار را انجام دهید. او خیلی ناراحت شد و گفت چه تقصیری گردن شماست. هرکسی موضوع و گرفتاری ما را بشنود مطلب را میپذیرد. کار را ادامه دهید به همین دلیل بلافاصله بعد از اینکه به ایران برگردیم هفته اول در اهواز به مصاف حفاری میرویم.
* بیرحمانه و غیرمنصفانه به افتخاری حمله کردم اما او تمام قد از ما دفاع کرد
در این اتفاقی که در این چند وقت افتاد و ناخواسته دو بازی را با باخت پشت سر گذاشتیم خیلی دوستان و دشمنان فوتسال را شناختم. خودم خیلی ناراحتم که مدتی پیش بیرحمانه و غیرمنصفانه به افتخاری حمله کردم اما او تمامقد از دبیری دفاع کرد چون چند بار او را برای بازیکن گرفتن از تیمها واسطه کردیم ولی همه به ما پشت کردند و تنها دو باشگاه شهرداری تبریز و حفاری اهواز بودند که به ما کمک کردند. دست شهردار تبریز و حاجتی را از راه دور میبوسم یکی از تیمهایی که نمیخواهم اسم ببرم و ما به آنها بازیکن داده بودیم حتی حاضر شدیم پول هم بدهیم اما بازیکنشان را به ما ندادند امیدوارم این آخرین باری باشد که فوتسالیها به هم کمک نمیکنند. تیم ملی ما باید خودش را برای مسابقات جام جهانی 2016 آماده کند و پیش از آن ما قهرمانی آسیا را پیش رو داریم. امیدوارم دیگر چنین حادثهای پیش نیاید که تیمها به هم کمک نکنند. ما در بدترین شرایطمان که تیم را مهیای حضور در جام باشگاهها میکردیم وقتی دیدیم تیم ملی دانشجویان به مسابقات جهانی میرود بهروز جعفری را در اختیارشان قرار دادیم ولی خیلیها این کار را نکردند. وقتش رسیده که فوتسالیها یک مقدار گذشت کنند و بازیکنشان را در اختیار هم قرار دهند. در مورد ما که انجام نشد غیر از کمیته فوتسال و دو باشگاهی که گفتم کمکی نداشتیم البته باید از اقای افتخاری، خانم محمدی و حسینزاده که بسیار در انجام این سفر و بازی با تیم ملی به ما کمک کردند تشکر کنم از کسی هم گله نمیکنم.
* این 2 نفر را نمیشناسم، به خدا واگذارشان میکنم
وی در واکنش به صحبتهای مسئولان تیم منصوری قرچک (کریم منصوری و سیداکبر تقوی) اظهار داشت: این دو نفر را نمیشناسم و به جا نمیآورم. حسین شمس را همه مردم ایران میشناسند. حرکاتش، شخصیتش، همه چیزش برای مردم مشخص است. همه میدانند که شمس جانش برای مملکتش در میرود و روی نیمکت تیم ملی پایش میگیرد. مردم هنوز هم بعد از چند سال مرا در خیابان میبینند میپرسند پایت خوب شد؟ اما این آدمها جز خیانت به فوتسال کاری نکردهاند. مرحوم عدالتخواه هنوز از این تیم طلبکار است، سعید کدخدایی از 10 سال پیش طلب دارد، خود حسین شمس هم از 7 سال پیش از منصوری 39 میلیون طلب دارد. یک باشگاه بود که سال 2011 با تقلب به جام باشگاهها رفت و نتوانست هم موفق عمل کند و اولین شکستی که برای تیمهای ایرانی در این رقابتها به ثبت رسید از سوی این تیم بود چون ما قبل از آن توسط فولاد ماهان، گیتیپسند قهرمان آسیا شده بودیم. اینها باعث و بانی اولین باخت تیمهای ایرانی به ناگویا بودند. خیانت آنها برای جامعه فوتسال مشخص است. آنها را من نمیشناسم که بخواهم جوابشان را بدهم. فقط به خدا وگذارشان واگذارشان میکنم و مطمئنم که به زودی نتیجه کارشان را میبینند.