باخَرْزْ شهری است در استان خراسان رضوی در شرق ایران. این شهر مرکز شهرستان باخرز است. این شهر در گذشته از اهمیت بیشتری برخوردار بوده، و نام آن به همهٔ منطقهٔ تایباد اطلاق میشدهاست. باخرز از شمال به تربت جام، از جنوب به خواف، از خاور به هرات و از باختر به تربت حیدریه محدود میگردد. با توجه به رونق کشاورزی زعفران باخرز از مهم ترین سوغات منطقه به شمار می آید. از دیگر سوغات شهرستان می توان به انواع خشک بار، نان سنتی، محصولات لبنی و تولیدات فرت اشاره کرد.

رشتهکوههایی با جهت شمال غربی ـ جنوب شرقی در آن امتداد دارد. کوه باخرز (مرتفعترین قله، ۱٬۷۵۵ متر)، در ناحیهٔ باخرز واقع است. افزون بر رشتهقناتهای میروَس، ریگستان و تقیآباد، رود روس و ریزابههای آن، کال کوه سفید و شهرنو، که به هریرود میریزند، زمینهای باخرز را مشروب میکنند، در باخرز بادهای خشک و خنک میوزد، و در زمینهای آن (کوه و دشت)، درختان گز، تاغ و پنبه یافت میشود. محصولات آن زعفران (امروزه کشت غالب زعفران است)، ترهبار، زیره، گندم، جو، پنبه و چغندر قند است و از درختان میوهٔ انار، توت، انجیر، آلو، زردآلو و انگور دارد. از صنایع دستی دارای قالیچهبافی است.
گروههایی از طوایف هزاره و بهلولی و تیموری بربری (خاوری) در آن سکونت دارند. به نوشتهٔ سفرنامهٔ کلنل ییت، باخرز در دورهٔ قاجاریان، بارها گرفتار هجوم و غارت ترکمنها شدهاست. در عهد ناصرالدین شاه جمعیت عمدهٔ باخرز را ایرانیان تشکیل میدادند که «باخرزی» خوانده میشدند، و طوایفی مانند هزارهای و تیموری و افغانی نیز در آن ساکن بودند. امروزه زبان اهالی باخرز، فارسی با گویشی شبیه گویش تربتی است و دین مردمان آن اسلام (سنی و شیعهٔ دوازده امامی) است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر ۹٬۰۴۴ نفر (در ۲٬۵۳۶ خانوار) بودهاست.
در دورههای تاریخی، محدودهٔ سیاسی باخرز اغلب دستخوش دگرگونی شدهاست. در ۱۳۱۶ ه.ش، طبق قانون تقسیمات کشوری، باخرز احتمالاً به عنوان دهستان، در بخش طیبات (تایباد) در شهرستان مشهد تشکیل یافت. در ۱۳۲۹ ه.ش، بخش طیبات (تابع مشهد) از سه دهستان پایین ولایت باخرز (مرکز: یوسف آباد)، میان ولایت باخرز (مرکز: مشهدریزه) یا بالا ولایت باخرز و شهرنو، در مجموع با ۱۰۵ آبادی، تشکیل میشد (رزمآرا، ج ۹، ص ۲۶۱). در ۱۳۳۱ ه.ش، باخرز جزو شهرستان «جام و باخرز» و مشتمل بر دهستانهای بالا ولایت (با ۵۳ ده)، پایین ولایت (با ۲۴ ده) و میان ولایت (با ۳۱ ده) بود (ایران. وزارت کشور. ادارهٔ کل آمار و ثبت احوال، ج ۳، ص ۱۲۷–۱۲۸، ۱۳۰–۱۳۱).
در تقسیمات کشوری ایران در ۱۳۵۵ ه.ش، شهرستان باخرز (مرکز، تایباد) با همان تقسیمبندی، و در فهرست واحدهای تقسیمات کشوری تا پایان شهریور ۱۳۶۵، شهرستان باخرز به نام تایباد همچنان دارای سه دهستان میان ولایت، پایین ولایت و بالا ولایت قید شدهاست. در قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری در مهر ۱۳۶۵، باخرز دهستانی در شهرستان تایباد (به مرکزیت شهرِنو باخرز) ضبط شدهاست و در تقسیمات کشوری (۱۳۶۹ ش) به جای شهرنو، شهرنو باخرز آمدهاست . در مرداد ماه سال ۱۳۸۹ باخرز به شهرستان ارتقا یافت.

از تاریخ پیش از اسلام باخرز آگاهی چندانی نداریم. برخی از جغرافینویسان مسلمان نام آن را «کواخرز» ضبط کردهاند (اصطخری، ۱۹۶۷، ص ۲۵۶، ۲۸۳؛ ابن حوقل، ص ۴۳۳، ۴۵۵). به نوشتهٔ یاقوت حموی، باخرز در زبان پهلوی «بادهرزه» بودهاست (ج ۱، ص ۴۵۸). در یورش تازیان به ایران در دورهٔ خلافت عثمان (۲۳–۳۵) ابن عامر، یزید جُرشی (پدرسالم بن یزید) را به رستاق زام از توابع نیشابور فرستاد و او آن بلد را به عَنْوه بگشود و باخرز را که رستاقی از نیشابور بود، فتح کرد (بلاذری، ص ۳۹۰). در ۱۸۰، هنگامی که علی بن عیسی بن ماهان در خراسان حکومت میکرد، میان او و حمزة بن آذرک در باخرز جنگی درگرفت که به شکست لشکریان حمزه انجامید (ابن اثیر، ج ۵، ص ۱۰۲). ظاهراً شهر در کنار مالین یا مالان احداث شدهاست (لسترنج، ص ۳۸۲). در ۱۲۹۹، در نزدیک شهرنو، آبادی دیگری به نام شهر کهنه قرار داشت (منشی، ص ۱۱۳) که احتمالاً همان شهر مالین است چون در آن منطقه جز مالین شهر قدیمی دیگری وجود نداشتهاست. به نوشتهٔ مک گرگر در دورهٔ ناصرالدین شاه، شهرنو دارای برج و بارو بود و هزارخانه داشت ولی تنها صد خانهٔ مسکونی بود و اطراف آن را باغها و کشتزارهای بسیار فراگرفته بود (ج ۱، ص ۲۲۵). ییت مینویسد که، شهرنو به دست محمدخان بیگلربیگی، از خوانین ایل هزاره که، احداث شده و آب آن از قنات تأمین میشود.
در قرن سوم ابن خرداذبه باخرز را از شهرهای نیشابور شمردهاست (ص ۲۴). اصطخری و ابن حوقل، مالن (یامالان) باخرز (کواخرز) را در مقابل مالن هرات نوشتهاند (ابن حوقل، ص ۴۳۳؛ اصطخری، ص ۲۵۶). در قرن سوم، یعقوبی هم باخرز را از کورههای نیشابور ضبط کردهاست (ص ۲۷۸). در قرن چهارم، مقدسی مینویسد: «باخرز شهر حُبوب و مویز است و از آن پوشاک] پارچه دوخته [صادر میشود و مرکز آن مالن است که آباد میباشد (ص ۳۱۹). در سدههای پنجم و ششم به گفته: اصطخری، بوزگان] یابوزجهان یا پوچکان مطابق با شهرکنونی تربت جام [و مالن] باخرز [ و چند ناحیهٔ دیگر از محدودهٔ گستردهٔ نشابور (نیشابور) شمرده میشد و بوزگان تا مالن یک مرحله فاصله داشت (۱۳۴۰ ه.ش، ص ۲۰۵، ۲۲۳). در ۵۸۳، خوارزمشاه جام و باخرز و زیرپل را به سلطان شاه پسر ایل ارسلان واگذار کرد (جوینی، ج ۲، ص ۲۵–۲۶). در ۶۴۵، منکوقآن، ملک شمسالدین (از سلسلهٔ آل کرت *) را به حکومت همهٔ ولایات خراسان و هرات] از جمله باخرز [ و نیمروز رساند (رشیدالدین فضلالله، ج ۳، ص ۱۰۳؛ وصاف حضرة، ص ۴۷؛ خوافی، ج ۲، ص ۳۱۶).
در اوایل قرن هفتم، به نوشتهٔ یاقوت حموی، باخرز ۱۶۸ قریه داشت و مرکز آن قصبهٔ مالین بود (ج ۱، ص ۴۵۸). او به قریهٔ جوذقان، از توابع آن، اشاره میکند و از رجال آنجا احمد بن اسماعیل بن جوذقانی باخرزی (متولد ۴۸۳) را نام میبرد (همان ، ج ۲، ص ۱۴۵). امروزه جوزقان در حدود سی کیلومتری شمال غربی شهر تایباد واقع است. از مطالب تاریخی چنین برمی آید که محدودهٔ باخرز در قدیم وسیعتر بوده و کمابیش با شهرستان امروزی تایباد مطابقت داشتهاست.
در ۶۶۸، در جنگ میان مغولها، آباقاخان (یا پسر ارشدش ارغون) از مرغزار رادکان وارد باخرز شد و به براق، سردار شورشی مغولها، پیشنهاد صلح کرد و چون براق پیشنهاد او را نپذیرفت میان آن دو جنگ درگرفت (رشیدالدین فضلالله، ج ۳، ص ۱۲۰–۱۲۱؛ بناکتی، ص ۴۲۹). در ۷۰۶، در زمان اولجایتو سردار او بوجای با ۰۰۰، ۳۰ مرد، که براعیان خواف و باخرز و حکام مرو و سرخس مشتمل بود، به جنگِ جمالالدین محمد سام حکمران هرات رفت و مدتی شهر را محاصره کرد (اسفزاری، ج ۲، ص ۷۳، ۸۱؛ میرخواند، ج ۵، ص ۴۵۷). در ۷۴۰، حمدالله مستوفی دربارهٔ باخرز چنین نوشتهاست: «باخرز ولایتی است از اقلیم چهارم و ولایتی بسیار دارد و معتبر است و از مجموع مواضع، باغات انگور و میوهٔ فراوان باشد، بتخصیص قصبهٔ مالان] مالین [که جای عظیم و پرنزهت است و خربزه بلند از جمیع خراسان مشهوراست » (ص ۱۵۳). در ۸۱۷، به نوشتهٔ حافظ ابرو، ولایت باخرز تابع هرات بود (ص بیست و پنج ، بیست و هشت). در ۸۶۱، هنگامی که سلطان سعید] محمدبن میرانشاه [از دارالسلطنه هرات به جانب بلخ عزیمت کرد،] شاهزاده [میرزا ابراهیم در ولایت باخرز و خواف به سر میبرد (روملو، ج ۱۱، ص ۳۶۹ـ۳۷۱؛ میرخواند، ج ۶، ص ۸۱۵ـ۸۱۶) در ۸۷۴، باخرز مانند خواف و ترشیز و زاوه غارت شد (اسفزاری، ج ۲، ص ۳۳۴، ۳۴۵). در ۸۸۴، میرزا ابابکر ولد سلطان ابوسعید در جنگ با سلطان حسین میرزا رهسپار خواف و باخرز شد (روملو، ج ۱۱، ص ۵۸۷٬۵۸۹). در ۸۹۵، به نوشتهٔ اسفزاری، ترکمانان بر باخرز و قهستان ترشیز و خواف مستولی بودند (ج ۲، ص ۳۵۰، ۳۵۴). در ۹۱۳، شیبک خان ازبک ، «راهی بی» را بر باخرز حاکم کرد (روملو، ج ۱۲، ص ۱۳۳). در ۹۴۳ که شاه طهماسب اول برا جلوگیری از حملهٔ ازبکان به سوی خراسان حرکت کرد باخرز در تصرف عبیدخان ازبک، بود (همان، ج ۱۲، ص ۳۵۷ـ۳۵۸). در اوایل دورهٔ سلطنت سلطان محمد خدابنده (حک :۹۸۵ـ۹۹۶)، ولایت خواف و باخرز به مرشد قلی خان تکلو واگذار شد. درهمین زمان جلال خان ، فرزند دین محمدخان ازبک ، ۰۰۰ ، ۶۷ کس به مرو و نسا و ابیورد و مشهد مقدس حمله و آنجا را غارت کرد (اسکندرمنشی ، ج ۱، ص ۲۲۸ـ۲۲۹؛ حسینی استرآبادی ، ص ۱۰۴ـ۱۰۵). در ۹۹۸، در سال سوم جلوس شاه عباس اول ، اوزبکیه پس از قتلعام مردم مشهد، ولایت بسطام و جام وخاف] = خواف [و غوریان] و باخرز [ را متصرف شدند و آهنگ عراق کردند (حسینی استرآبادی ، ص ۱۴۵ـ۱۴۶). در ۱۰۲۴ و ۱۰۲۵، قرانغمه خان از سرداران ازبک با گروهی از طایفهٔ آلمانچی به خراسان حمله کرد و ولایت جام و خواف و باخرز را غارت و غنایم فراوانی به دست آورد (اسکندرمنشی ، ج ۲، ص ۸۹۳). در ۱۰۴۰، ازبکان به خراسان تاختند و قلعهٔ غوریان را محاصره کردند؛ چون نتیجهای نگرفتند به جام و خواف و باخرز یورش بردند ولی نتوانستند کاری از پیش ببرند (خواجگی اصفهانی، ص ۱۱۷، ۱۲۲ـ۱۲۳).
در ۱۱۲۸، پس از اینکه میان حاکم ایرانی هرات ـ جعفرخان ـ و افغانان جنگی درگرفت وی از ایشان شکست خورد. عبدالله خان ، از ابدالیهای افغان، پس از این پیروزی در اندک زمانی، توابع هرات از جمله باخرز را تصرف کردند (مرعشی صفوی، ص ۱۹ـ۲۱). در ۱۱۶۳، قشون قزلباش از راه باخرز و خواف، که به دست افغانان افتاده بود، عازم هرات شدند (گلستانه ، ص ۴۱۰). در ۱۲۳۱، در دورهٔ فتحعلیشاه قاجار، هنگام شورش خانهای خراسان، که در رأس آنان محمدخان قرایی قرار داشت، مددخان افغان نایب هرات برای مدتی غوریان و جام و باخرز را به فرمان خود درآورد (سپهر، ج ۱، ص ۲۷۳ـ۲۷۸). در ۱۲۳۵، شجاعالسلطنه قصد سفر هرات کرد. در این سفر ولایت باخرز و شهرنو را از دست بنیاد خان هزارهای درآورد و آنجا را به امیر قلچ خان تیموری سپرد (رضاقلی هدایت، ج ۹، ص ۵۷۹ـ۵۸۰؛ سپهر، ج ۱، ص ۳۱۳ـ۳۱۴). در ۱۲۳۶، حسنعلی میرزا (شجاعالسلطنه) ابراهیم خان هزاره را به حکومت شهرنو و باخرز تعیین کرد (سپهر، ج ۱، ص ۳۱۸، ۳۲۰). در ۱۲۴۸، حکومت جام و باخرز را به ابراهیم خان حاکم سابق هزاره واگذار شد (اعتمادالسلطنه، ج ۳، ص ۱۵۲–۱۵۳). در ۱۲۵۳ و ۱۲۵۴، محمدشاه با سپاهی بزرگ به قصد تسخیر هرات رهسپار باخرز و جام شد گرچه پس از یک سال محاصره از تصرف آنجا صرفنظر کرد (سپهر، ج ۲، ص ۲۵۸، ۲۶۶–۲۷۰؛ صدیق الممالک، ص ۶۹، ۷۲–۷۳؛ مهدیقلی هدایت، ص ۶۴). در ۱۲۶۲ ه.ش، محمدشاه قاجار پس از محاصرهٔ هرات حدود ۸٬۰۰۰ خانوار از طوایف تیموری راکه از تاتارهای بودند با رئیس آنها، قلیچ خان، به خراسان منتقل کرد و قلیچ خان بعدها، که قدرتی به دست آورده بود، به عنوان امیر، سرپرستی نواحی جام و باخرز و هرات و زورآباد را عهدهدار شد (ییت، ص ۳۸–۳۹). در ۱۲۷۲، شاهزاده محمد یوسف ابدالی ۷۰۰ خانوار باخرزی را، که شیرمحمدخان هزاره از باخرز به بادغیس برده و یارمحمدخان حاکم هرات آنان را به هرات آورده بود، به باخرز بازگرداند (رضاقلی هدایت، ج ۱۰، ص ۶۶۵٬۶۶۷–۶۶۸؛ اعتمادالسلطنه، ج ۳، ص ۲۴۴).

باخرزیها که هزارهها هم با آنان بودند «وقتی که مراجعت کردند، هرکس به خط مستقیم به سرخانه و مسکن خود بازگشت، مثل کسی که به سفری رفته و بعد به خانهٔ خود معاودت نموده باشد» (مجموعه اسناد و مدارک فرخ خان امین الدوله، ج ۲، ص ۲۸۱). در اواسط قرن سیزدهم، به نوشتهٔ زین العابدین شیروانی. باخرز از ولایت خراسان شمرده میشد و در اقلیم چهارم قرار داشت و پنجاه پاره دهِ آباد داشت و مردم آن اکثراً حنفی مذهب بودند و محمدخان هزارهای شهرمیانهای در آن ساخته بود که شهرنو (یا نوشهر) خوانده میشد و جمعاً هزارخانه داشت و نزدیک ده هزار تن از هزارهایها در آنجا زندگی میکردند (۱۳۱۵، ص ۱۲۹؛ همو، ۱۳۶۱ ش، ص ۱۵۰). در ۱۲۹۴، یوسف خان پس از او پسرش، اسماعیل خان، به حکومت باخرز گماشته شدند. در دورهٔ ناصرالدین شاه، اسماعیل خان، با لقب امیر تومانی و عنوان شجاعالملک، حاکم باخرز شد (ییت، ص ۱۲۱). باخرز در طی بیست سال، دو بار شاهد شورش هزارهایها بود. نخستین بار در ۱۳۰۰ ه.ش، که با کلنل محمدتقی خان پسیان به جنگ پرداختند. در این هنگام محمدرضا شجاع الملک حاکم باخرز سرپرستی هزارهایها را به عهده داشت و والی قاینات و دیگر خوانین خراسان نیز از او حمایت میکردند. باردوم، پس از شهریور ۱۳۲۰ (سقوط رضا شاه) که در شورش عشایر خراسان شرکت کردند. در این جنگ، دهکدهٔ احدآباد و قلعهٔ کلات را مرکز خود قرار دادند بهسهولت شهرهای تربت جام، تایباد (طیبات)، فریمان و تربت حیدریه را متصرف شدند. شورشیان پس از شکست از قوای دولتی در رباط سنگ بست و کشته شدن صولتالسلطنه خان این هزاره (رجوع کنید به صولت السلطنه *، هزاره)، متفرق و تسلیم شدند. پس از این جنگ، طایفهٔ هزارهایها بهتدریج در معرض فروپاشی قرار گرفت و ساختار ایلی خود را از دست داد. (بیات، ص ۲۳–۸۴؛ میرنیا، ص ۱۰۶؛ رزمآرا، ج ۹، ص ۲۴۸؛ بهار، ج ۱، ص ۱۴۹، ۱۵۳–۱۵۴).
شهر باخرز در عرض جغرافیایی (12 35 ) شمالی و طول جغرافیایی ( 19 60 ) شرقی واقع شده است . این شهر در در ارتفاع 1279 متری از سطح دریا استقرار دارد . شهر باخرز از شمال با فاصله 45 کیلومتر به تربت جام متصل می شود، از سمت جنوب ، ارتفاعات باخرز و روستاهای کوهستانی و خوش آب و هوای ارزنه ، ارخود و کردیان منتهی می شود . از سمت غرب با فاصله 75 کیلومتری به شهر تربت حیدریه مرتبط می شود . شهر باخرز از سمت شرق با فاصله 50 کیلومتر به شهر تایباد مرتبط می شود .
وضعیت شهر باخرز از نظر طبیعی و نحوه استقرار شهر، اساساً در دامنه یک رشته از کوه های جنوبی منطقه قرار دارد . این رشته ارتفاعات که بنام ارتفاعات باخرز نامیده می شود در امتداد شمال غرب – جنوب شرق و ادامه رشته جنوبی کوههای کوه سرخ در 70 کیلومتری شرق تربت حیدریه است که شهرستان تایباد را از شهرستان خواف جدا می سازد . بلندترین قلل این رشته کوه عبارتند از تورانه ، زرداب، سفید کوه، کوه سنگی ، کوه آبقه ، قله کوه باخرز در بخش جنوبی شهر قرار دارد و، شهر باخرز در دامنه آن گسترده است ، این کوه 1755 متر ارتفاع دارد.
شهر باخرز جزء منطقه آب و هوای خشک و نیمه خشک شمال شرقی ایران است که دارای آب و هوای نسبتاً بیابانی با زمستانهای سرد و تابستانهای گرم است . میزان بارندگی بین 250 تا 300 میلی متر می باشد ، فصل بارندگی از اواخر مهر شروع شده و در اوخر فروردین ماه به پایان می رسد.
شهر باخرز در یک موقعیت نیم کوهستانی در منطقه نیم خشک واقع شده است ، اطراف شهر اراضی حاصل خیز و مرغوبی وجود دارد . تا سال 1371 به عنوان یک روستا ایفای نقش می نموده و فعالیت اصلی مردم کشاورزی و باغداری بوده است . قنوات پر آب نیز در اطراف شهر جهت آبیاری مزارع و باغات وجود دارد. بنابراین اراضی حاشیه شهر در نیمه جنوب و جنوب شرقی به کشت دیم گندم و جو و مراتع که پوشیده از گیاهان درضه ، خارشتری ، اسپند، گون، قیچ و جارو می باشد. اراضی حاشیه شمالی و غربی بیشتر به کشت زعفران و محصولات آبی مثل گندم ، جو، چغندر، اختصاص یافته است. اراضی حاشیه جنوب غربی بیشتر به باغات میوه اختصاص یافته که مساحت قابل توجهی را اشغال نموده است، منابع طیبعی پارک جنگلی را به وسعت 18 هکتار در حاشیه غربی شهر ایجاد نموده است در فضاهای داخل شهر مساحتی حدود 26 هکتار به باغات میوه اختصاص دارد که فضای سبز بسیار خوبی را ایجاد نموده است.
باخرز به جای اینکه به یک شهر یا آبادی گفته شود ، از قدیم الایام به محدوده وسیعی بین هرات و نیشابور اطلاق می گردید. در اغلب منابع جغرافیایی عمدتاً این نام برای معرفی یکی از آبادی های قابل توجه باخرز یعنی مالین و حومه آن بکار رفته است. پس از ویرانی مالین آبادی های پراکنده در اطراف خرابه های شهر با اهمیت مالین استقرار یافته که با وجود آن که هر یک بنام خاصی معروف بوده اند ، اما به مجموعه آنها باخرز می گفتند و این نام بعدها با اتحاد این آبادیها باخرز نام گرفت که با شروع اقدامات عمرانی دوره های معاصر به شهر نو شهرت یافت . اما هیچگاه نام اصیل باخرز را برای همیشه از خود دور نساخت و نهایتاً در سالهای اخیر به همان اهمیت گذشته بازگشته است.
شهر باخرز بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1385 دارای 7396 نفر جمعیت می باشد از این تعداد3876 نفر مرد و 3520 نفر زن می باشد ،، نسبت جنسی شهری 1/110 نفر می باشد. به عبارت دیگر در مقابل هر 100 نفر زن تعداد 1/110 نفر مرد وجود دارد. تعداد خانوار ساکن در سال 1385 در شهر باخرز 1665 خانوار و بعد خانوار 44/4 نفر می باشد . بر اساس سرشماری آبان ماه 1375 این شهر دارای 6175 نفر جمعیت شامل 3051 نفر مرد و و 3124 نفر زن بوده است که در قالب 1258 خانوار زندگی می کرده اند، بر اساس این ارقام در مقابل هر 100 نفر زن 98 نفر مرد در این شهر وجود داشته است که نسبت به جنسی در سال 1385 تفاوت فاحشی را نشان می دهد. جمعیت شهر در سال 1345 تعداد 2646 نفر ثبت شده است که در سال 1355 به 2966 نفر رسیده است که نرخ رشد این دوره ده ساله معادل 1/1 درصد در سال می باشد جمعیت شهر در سال 1365 به تعداد 6152 نفر می رسد که نرخ رشدی معادل 1/6 درصد است و در سال 1375 نرخ رشد سالانه جمعیت نزدیک 03/ درصد است به عبارت دیگر جمعیت این دوره دارای شرایط مهاجر فرستی بوده است . یکی از مهمترین دلائل اصلی مهاجرت ناامنی حاکم بر شرق کشور در این دوره بوده است . نرخ رشد جمعیت شهر در دوره 10 ساله 85-75 حدود 97/1 درصد می باشد که گویای رونق دوباره زندگی شهری است
جاذبه های باخرز
آبشار زیبای ارزنه: این منطقه بسیار زیبا با چشم اندازهای متنوع طبیعی در فاصله 12 کیلومتری غرب شهر باخرز واقع شده و ویژگی بارز آن علاوه بر وجود درختان چنار کهنسال چند صد ساله، رودخانه ای است که از انتهای این دره و از میان کوهها جریان یافته و به پایین سرازیر می گردد. همچنین پستی بلندی های این مکان آبشاری بسیار زیبا را ایجاد نموده است. سرتاسر دره ارزنه توسط درختان غیرمثمر کهنسال با سایه ای دلپذیر پوشیده شده و همه روزه پذیرای گردشگران و دوستداران طبیعت است. روستای ارزنه به دلیل کوهپایه ای بودن و وجود باغهای بسیار زیاد میوه یکی از زیباترین روستاهای شهرستان باخرز به شمار میرود.

مسجد و مزار شیخ عبدالله باخرز: این بنا منسوب به مدفن ( شهاب الدین عبدالله) از عرفای باخرز است که در سال 827 ق دار فانی را وداع گفت و در قبرستان شهر مالین روی نقاب خاک کشید. فضای داخلی مسجد آرامگاه وی در عین سادگی به دلیل دارابودن محرابی با تزئیناتی گچبری از صلابت خاصی برخوردار است. وجود چله خانه در بنای مزبور موید استفاده ان به عنوان خانقاه نیز می باشد. ساختار معماری مسجد شیخ عبدالله بیشتر به اسلوب ابنیه اواخر دوره صفویه نزدیک است.

شهر تاریخی مالین: تپه های مشرف بر شهر باخرز حکایت گر وجود شهری بزرگ، آباد و پررونق در شصدر اسلام است. این مکان که روزگاری به شهر ( مالین) مشهور بود، در داخل حصاری دایره شکل قرار داشته و محل کهندژ آن امروزه به صورت تپه ای مرتفع دیده میشود. بنا بر منابع و متون کهن، مالین روزگاری کرسی باخرز قدیم و در سده چارم هجری شهری آباد بود، و غله و پارچه فراوان از ان ناحیه صادر میشود. از طرفی این شهر در اوایل سده هفتم هجری یکصد و شصت آبادی داشته است.

دره ی زیبای اشتی: روستای همت آباد در فاصله 50 کیلومتری شهر باخرز به سمت تربت حیدریه واقع شده و ویژگی بارز آن وجود دره اشتی و رودخانه ای است که از انتهای این دره و از میان کوه ها جریان یافته و به پایین سرازیر می گردد. همچنین پستی و بلندی های این مکان آبشاری بسیار زیبا را ایجاد نموده است. در اطراف این مکان درختان غیر مثمر ثمر فراوان و باغات میوه متعددی دیده می شود که به طراوت این منطقه افزوده است.

طبیعت روستای کردیان: روستای کردیان به فاصله 8 کیلومتری از شهر باخرز قرار گرفته است. باغات فراوان اطراف کردیان، وجود منطقه صنعتی، بند کردیان و قنوات متعدد و دره ها و کوههای زیبا و سرسبز آن، می تواند جلوه ای از زیبائیهای این منطقه بشمار آید. همچنین ارتفاعات این منطقه دارای پوشش های همگون گیاهی خودرو می باشد که به جلوه طبیعی کردیان افزوده و گردشگران بسیاری را برای بهره بردن از مواهب طبیعی به این سوی فرا می خواند.طبیعت بسیار زیبای چشمه زرد کردیان و بند خاکی آن در فصل بهار و تابستان میزبان گردشگران زیادی از اکثر نقاط استان میباشد.

طبیعت زیبای روستای ارخود: روستای ارخود در فاصله 10 کیلومتری از شهر باخرز قرار دارد. فاصله این روستا از کردیان 3 کیلومتر است که کوچه باغ های انبوه و متعدد، آنها را به یکدیگر متصل می کند . کوهستان های اطراف بویژه در فصل بهار و اردیبهشت ماه بخاطر وجود انواع سبزی های کوهی و ریواس و… همه ساله علاقه مندان زیادی را به خود جلب می کنند. ارتفاعات این منطقه و پوشش گیاهی آن شامل بوته زارها و درختچه ها در فصل بهار و تابستان چشم انداز بسیار زیبایی از مناظر طبیعی را ایجاد می نماید.

تنگل و بند استای: از جاذبه ها و چشم انداز های طبیعی شهرستان باخرز تنگل و بند استای از اهمیت ویژه ای به لحاظ گردشگری برخوردارند. دره استای «تنگل خور» که شامل درختان میوه و درختان جنگلی است به طور کلی منطقه ای کوهستانی را به دوستداران طبیعت عرضه می نماید. بند استای نیز آبگیری است که در 45 کیلومتری شهر باخرز واقع است و به سبب آن محوطه پیرامون این گردشگاه آبی دارای آب و هوای مطبوعی برای استفاده گردشگران است. همچنین از جاذبه ای تاریخی روستای استای باید به بقایای قلعه ای سنگی، مسجد جامع، آب انبار، تپه استای و زیارتگاه استای اشاره نمود.ده هفتم هجری یکصد و شصت آبادی داشته است.
..................................
آرشیو