بیش از یک سال پیش بود که تیتر یک رسانه ها یک چیز شد:
شیوع ویروس جدیدی به نام کرونا از کشور چین
به گزارش طرفداری، ابتدا به این شکل تصور می کردیم که چین کجا و ما کجا، نه ما بلکه همه مردم جهان این گونه تصور می کردند ولی واقعیت چیز دیگری بود. همه چیز سریع تر از حد تصورمان اتفاق افتاد و تا به خودمان آمدیم دیدیم ویروس کرونا بغل گوشمان بوده و منتظر اشتباهی است تا گربیان ما را هم بگیرد.
جمله ای معروف می گوید هواداران فوتبال نه در یک دنیا بلکه در دو دنیا زندگی می کنند؛ یکی دنیای واقعی و یکی سرزمینی که در آن از دغدغه های روزانه خود فاصله می گیرند و فارغ از مشکلات زندگی برای 90 دقیقه فریاد می کشند، می خندند و گاهی گریه می کنند.
جنگ را دیده اید؟ سربازان برای فرار از تیرها و بمب ها به سمت سنگرها می روند، در آن بلبشویی که خون سرازیر می شود، آنجا می نشینند و نفسی تازه می کنند، چون خیالشان راحت است حداقل برای دقایقی می توانند در امان باشند. این سنگر برای ما که روزانه باید با هزاران مشکل مبارزه کنیم، فوتبال است؛ همان سنگری که 90 دقیقه آراممان می کند و حالمان را تغییر می دهد.
کرونا حتی به این دنیا هم رحم نکرد، شنبه ها و یکشنبه های ما مملو از مسابقات فوتبالی مهم بود و حتی گاهی سردرگم می شدیم کدام بازی را ببینیم، با گوشی یک بازی را می دیدیم و دو بازی دیگر را با تلویزیون و کامپیوتر دنبال می کردیم تا هیچ لحظه مهمی را از دست ندهیم.
چشم هایمان را بستیم، باز کردیم و دیدیم کنداکتور خالی است! حتی یک مسابقه هم نبود. درست مثل زمانی که در حال تماشای یک فیلم سینمایی باشید، خوابتان ببرد و وقتی بیدار شوید فیلم به انتها رسیده باشد و شما از همه چیز بی خبر باشید، گویی در جهانی هستید که نمی دانید چه اتفاقی رخ داده است.
وقتی یک چیز حذف شدنی نیست، باید با آن کنار آمد؛ مدتی گذشت و ما هم درست مثل خیلی چیزهای دیگر در زندگی با کرونا کنار آمدیم و متوجه شدیم همیشه نباید طبیعت را به خاطر سبک زندگی خود تغییر دهیم، گاهی نیاز است ما انسان ها هم سبک زندگی خود را با طبیعت تطبیق دهیم. پس همه چیز دوباره از سر گرفته شد، همه مردم دوباره سر کار می رفتند، بچه ها درس می خواندند و مسابقات فوتبال هم بدون تماشاگران آغاز شد.
اتفاقی که به دیدن آن عادت نداشتیم، فوتبالی که حالا ماه هاست حالش خوب نیست، گویی روحش از جسمش جدا شده و منتظر فرصتی است، فرصتی که دوباره لبخند بزند.
سال 2020 تمام شد و به سال 2021 پا می گذاریم به امید آنکه باز هم هواداران با پیراهن تیم محبوب خود به ورزشگاه ها بیایند، فریادی بزنند و لذت گل دقایق پایانی را تجربه کنند.
امیدواریم باز هم صدای بلندگو بعد از هر گل بایرن مونیخ در ورزشگاه طنین انداز شود، امیدواریم دوباره فریاد آنفیلد را بشنویم، شاید بلندترین " تو تنها قدم نخواهی زد" پس از کرونا، امیدواریم دوباره نیوکمپ یار دوازدهم آبی اناری ها باشد و سکوهای مادرید سپیدپوش شوند و هواداران یوونتوس باز هم آن سرود خاص را بخوانند، دوباره شور و حال به دیوار زرد، سن سیرو، تئاتر رویاها و ...برگردد.
نه فقط آن ها بلکه نگاه هایمان در انتظار دیدن دوباره پرشورها در تبریز، زرد پوشان در نقش جهان و سرخابی ها در ورزشگاه آزادی است. حضور برزیلی ها در آبادان و قائمشهری ها در ورزشگاه پیر شهر خسته...
این روزها قهرمان هایمان کسانی نیستند که پا به توپ باشند و گل دقیقه نودی بزنند، قهرمان هایمان کسانی هستند که در لباس های سپید به نبرد ویروسی می روند که حتی آن را نمی بینند ولی باور داریم به زودی کرونا را شکست می دهیم و باز هم با همان شوق و ذوق پیراهن تیم محبوبمان را می پوشیم و به نظاره بازیکن هایی که دوستشان داریم می نشینیم.
روزی که امیدواریم نزدیک باشد، خیلی نزدیک...