پس از حضور در جام جهانی با بازیکنانی که اکثرشان پا به سن گذاشته بودند، کارلوس کی روش وعده جوان گرایی پس از این تورنمنت را داد. کش و قوس های فراوان در فرایند تمدید قرارداد این سرمربی پس از جام جهانی باعث شد که وی دو ماه از برنامه ای که باید اجرا می کرد عقب بماند و بدین ترتیب عملاً پروسه جوان گرایی در تیم ملی در بازی های جام ملت های آسیا نیز منتفی شد. این داستان در مورد تیم ملی بزرگسالان محدود به مقطع کنونی نیست و تاریخ فوتبال ایران بارها با چنین اوضاع ناخوشایندی روبرو بوده است.
از تیم ملی بزرگسالان که بگذریم می رسیم به تیم ملی امید که هم اکنون در رقابت های آسیایی حضور دارد و اولین بازی خود را نیز در برابر تیم ویتنام با نتیجه سنگین چهار بر یک واگذار کرد. انتخاب وینگادا به عنوان سرمربی تیم ملی امید و ادعای آغاز یک فرایند پیش بینی شده با هدف رساندن این تیم به بازی های المپیک 2016 ریو و پایان دادن به حسرت چهل ساله حضور در المپیک، همه را امیدوار به آغاز فصلی نوین در فوتبال پایه کشورمان کرد اما با اعلام اسامی بازیکنان حاضر در بازی های آسیایی اینچئون مشخص شد که رویه کار همان رویه ای است که سال ها ما را از رسیدن به المپیک محروم ساخته و هیج تغییری در آن ایجاد نشده است. عدم حمایت از بازیکنان جوان و فراهم نساختن آکادمی های فعال و مجهز برای شناخت و پرورش استعداهای جوان معظلی قدیمی در فوتبال ماست و تنها کاری که در این سال ها برای فوتبال کشورمان در این زمینه انجام گرفته این است که دلارهای زبان بسته را میلیونی در جیب خارجی هایی می ریزیم که نتیجه کارشان فرسنگ ها با ایده آل فاصله دارد.
ویتنام 4-1 ایران (بازی های آسیایی اینچئون 2014)
از بین نفرات دعوت شده به تیم ملی امید، هفت بازیکن در صورت حضور تیم ملی در بازی های المپیک که البته با شرایط کنونی بعید به نظر می رسد، از لحاظ سنی نمی توانند تیم ملی را در این رقابت ها همراهی کنند. نکته قابل توجه در مورد این هفت نفر این است که آنها تشکیل دهنده شاکله اصلی تیم فعلی هستند و حذف آنها از ترکیب کلاً تیم را دگرگون خواهد کرد. حال سوال اینجاست که آیا فکری در این مورد شده است؟ به نظر می رسد بار دیگر سیاست نتیجه گرایی در فوتبال پایه مانع از توجه کافی به هدف اصلی که همانا کشف استعدادهای جدید می باشد، شده است.
بازیکنان که شرایط سنی لازم برای حضور در المپیک را نخواهند داشت با چه هدفی به تیم ملی دعوت شده اند؟ این مساله یک علامت سوال بزرگ است که مسلماً کادر فنی تیم ملی امید نیز پاسخ قانع کننده ای برای آن نخواهد داشت. در حالیکه می توانستیم با دعوت از بازیکنانی با میانگین سنی پایین تر عرصه را برای حضور چهره های جوان و جدید در فوتبال ملی فراهم کنیم و با خیالی آسوده از بابت حضور این نفرات در بازی های المپیک، بدون حاشیه و نگرانی پای میدان بگذاریم؛ اینک با دعوت از بازیکنان یاد شده راهی را در پیش گرفته ایم که سرانجام مبهمی دارد.
این بازیکنان در سال 1980 آخرین حضور ایران در بازی های المپیک را رقم زدند!
کسب مدال در بازی های آسیایی بدون تردید قابل توجه و تقدیر است ولی باید در مقابل به هدف بزرگتری که داریم نیز بیاندیشیم. از دست دادن شانس حضور در المپیک و یا سرمایه گذاری روی بازیکنانی که فاقد شرایط لازم برای حضور در المپیک هستند خیانت به فوتبالی است که حسرت حضور در المپیکش رفته رفته به دهه پنجم میل می کند. افتخار عدم استفاده از بازیکنان بزرگسال مساله ای بود که کادر فنی تیم امید به آن می بالید ولی دعوت از هفت بازیکنی که در شرف رد کردن سن قانونی برای حضور در تیم امید هستند هیچ تفاوتی با دعوت از بازیکنان بزرگسال به تیم ملی امید ندارد.
حضور کی روش و نظارت وی روی تیم ملی امید و یا سپردن سکان هدایت تیم ملی امید به دست نلو وینگادا تنها یک بازی رسانه ای است و تا کنون هیچ سودی برای فوتبال پایه ما نداشته است. ارقام نجومی که این مربیان دریافت می کنند تا کنون نتیجه مثبتی در پی نداشته است ولی هنوز فدراسیون فوتبال تکرار اشتباهاتی را می کند که بارها نتیجه آنرا دیده است. بازی اول تیم ملی امید نشان داد که حتی با نفرات فعلی هم تیم ملی مشکلات زیادی دارد حال باید دید در صورت نتیجه نگرفتن این تیم در بازی های آسیایی کادر فنی و فدراسیون چه توجیهی برای این اتفاق خواهند داشت. از دست دادن مدال در این بازی ها در کنار از دست دادن شانس حضور چهره های جوان در تیم که فدای این مدال شده بودند بدون شک کارنامه ای سیاه از کادر فنی تیم ملی امید بر جای خواهد گذاشت.