تراکتور لیگ چهاردهم چهره ی متفاوتی نسبت به سالهای قبل داشت و با رسول خطیبی و بازیکنان بومی که اکثریت شاکله اصلی تیم رو تشکیل میدادن وارد مسابقات شد ، تیم تحت هدایت خطیبی فوتبال هجومی و تماشاگرپسندی بازی میکرد و موفق شد نیم فصل اول را با صدرنشینی به پایان برساند ولی نتایج ضعیف ابتدای نیم فصل دوم و سقوط تراکتور به رده پنجم باعث شد که خطیبی از هدایت تراکتور برکنار شده و سکان هدایت این تیم به دست مردی بیفتد که کاملا با جو آذربایجان و فوتبال این منطقه آشنا بود و راه دلبری کردن از هوادارای تراکتور را بهتر از هر مربی دیگه ای بلد بود ؛ آنتونیو ژوزه دا کونسِسائو اولیویرا ملقب به تونی
تونی برای بار سوم به تبریز برگشته بود با همون رفتار و حرص خوردنهای دوست داشتنی و بعضا عجیب ، ولی این بار شرایط با دو بار قبلی متفاوت بود و مسائلی بوجود اومد که قبلا پیرمرد پرتغالی در تبریز تجربه نکرده بود . اولین حاشیه بعد از بازگشت تونی توسط لیدرهای باشگاه بوجود آمد ، لیدرهایی که حامی مربی سابق باشگاه بودند و بجای تشویق تیم علیه مسئولین باشگاه شعار میدادند
مشکل دوم مربوط به خبرنگارانی بود که در ظاهر حامی تیم بودند ولی مقاله ها و نوشته های شان علیه تیم و تاکتیکهای تونی بود
موضوع سوم و مهمتر رفتار بازیکن بومی و کاپیتان سوم تیم بود << حبیب گردانی >> . اشتباهات عجیب گردانی مقابل سایپا که با اخراجش در دقایق پایانی این بازی تکمیل شد سرآغاز اتفاقاتی بود که منجر به کنار گذاشته شدن حبیب از ترکیب تراکتور شد ، گردانی بعد از آن بازی ادعا کرد که مصدوم هست و برای مدتی خودش و موبایلش از دسترس خارج شدند ، البته تونی و کادر فنی باشگاه اعتقاد داشتند که مصدومیت گردانی ساختگی است و به همین خاطر گردانی از شرکت در تمرینات منع و در اختیار باشگاه قرار گرفت و تا آخر فصل از لیست بازیکنان تراکتور خارج شد ، حبیب گردانی در نقل و انتقالات آخر فصل به سپاهان اصفهان پیوست و در مصاحبه ای اعلام کرد از خوشحالی امضای قرارداد با سپاهان تا صبح نخوابیده است !
تراکتور با تونی دوباره روی ریل پیروزی افتاد و مجددا به صدر جدول صعود کرد تا اینکه لیگ به ایستگاه آخر رسید و بازی سرنوشت ساز تراکتور و نفت برای تعیین قهرمان ... |
زمانی برای فریب هوادار ؛ وقتی ساعت از حرکت باز ایستاد : |
بعد از صعود مجدد تراکتور به لیگ برتر تراکتوریها به بازی در ورزشگاه مملؤ از تماشاگر عادت کرده بودند ولی این اولین باری بود که قرار بود در استادیوم سهند و مقابل هوادارانشان جشن قهرمانی برگزار کنند ، هواداری که از ساعتها قبل شروع مسابقه گروه گروه از شهرهای دور و نزدیک خودشان را به استادیوم میرساندند ، درست مثل درناهایی که در همین فصل سال به شوق دریاچه ی ارومیه به سمت آن پرواز میکنند غافل از اینکه امسال ارومیه را خشکانده اند و از آن باتلاق بی وجدانی و بی آبرویی بجا گذاشتند !
بازی شروع شده و در میان هیجان و استرس تماشاگران و بازیکنان دو تیم ، نتیجه ی نیمه اول 2 - 1 به نفع تراکتور به پایان رسید ، نیمه دوم هم با برتری تراکتور و گل زیبای فرید بهزادی ادامه داشت که به یکباره ورق بازی برگشت ، اخراج بحث برانگیز تیموریان شروع اتفاقات این بازی بود ، دومین اتفاق چند دقیقه بعد رخ داد خطای علیرضا عزت کرامت روی فرید بهزادی کریمی در حالت تک به تک و تصمیم عجیب داور مبنی بر ادامه بازی و در نهایت عجیبترین اتفاق بازی که قطع شدن خطوط ارتباطی و اینترنت در اوقات تلف شده بازی و پخش شایعه تساوی بازی همزمان در اصفهان بود
سوت پایان بازی زده شد و تعجب بیننده تلویزیونی از جشن بازیکنان و هوادران تراکتور برای قهرمانی که اتفاق نیفتاده بود ! |
سپاهان قهرمان شد ، تیمی که تا قبل هفته 25 ام با 7 امتیاز نسبت به صدرنشین در رده چهارم جدول بود و پرونده لیگ چهاردهم بسته شد.
|
6 سال از اتفاقات آن شب نحس گذشته و خیلی سوالات بودند که تا الآن بی پاسخ ماندند ، از علت تعویض داور در شب قبل از بازی توسط مهدی تاج رئیس وقت سازمان لیگ و عدم توضیح فدراسیون درباره اشتباهات فغانی علیه تراکتور در بازی مقابل سپاهان و نفت ، از علت قطعی خطوط ارتباطی و وزیر ارتباطاتی که منکر این جریان شد و شایعه تساوی بازی اصفهان که مسئولین دو تیم اعتقاد داشتند توسط افراد بیسیم بدست ایجاد شده تا مقصر اصلی همه اتفاقات که مثل همیشه باید یک اجنبی میبود ؛ آنتونی اولیویرا پسر تونی
هواداران تراکتور در آن شب عجیب قربانی تصمیمات کثیف و بی شرمانه ی مسئولین فوتبالی و غیرفوتبالی شدند ولی در نقطه ی مقابل بیشتر به مفهوم و ارزش سرودها و شعارهایی که در ورزشگاه میدهند پی برده و الآن شعار << یل یاتار طوفان یاتار یاتماز تراکتور بایراقی >> را بلندتر از قبل فریاد میزنند چون حالا تراکتور را نماد آذربایجان میدانند مثل بابک ، مثل سرداران مشروطه ، مثل باکریها و ...
هواداری که افتخارش این هست که در شهر خود تیمهای شهرهای دیگر را تشویق نمیکند و در هر شرایطی حامی تیم شهر و منطقه خود هست چون معنی اتحاد را خیلی خوب فهمیده درست مثل این سروده ی استاد شهریار : |
دیل آچاندا کارلیق داگئدر،کورلوغلوموزدا --- چون لال لیغمیز دوغموش ایدی کار لیغمیزدان
دشمن بیزی ال بیر گؤره،تسلیم اولور ناچار --- تسلیم اولوروق دشمنَع ناچار لیغمیزدان
هشیار اولاسوز،دشمنی مغلوب ائده جکسیز --- دشمنلریمیز قورخوری هشیار لیغمیزدان
بیرلیک یارادون،سؤز بیر اولار بیز کیشی لرده --- یوخلوقلاریمیز بیتدیره جک وار لیغمیزدان