ژو چو ملقب به ژونگ کانگ ، یک ژنرال نظامی بود که در اواخر سلسله هان شرقی و دوره سه پادشاهی چین زندگی می کرد. وی کار خود را به عنوان محافظ جنگ سالار سائو سائو آغاز کرد و بعداً در دوره سه پادشاهی در ایالت وی ژنرال شد. از او به عنوان مردی بزرگ و قوی ، در عین حال ساده اندیش و صادق یاد شده بود ، از این رو افرادش به او لقب "ببر احمق" دادند. پس از مرگش ، وی پس از مرگ با عنوان "مارکیز ژوانگ" ، که در لغت به معنای "مارکیز قوی" است ، مفتخر شد.
اوایل زندگی :
ژو چو اهل شهرستان کیائو (譙 縣) ، ایالت پی (沛國) بود ، که امروزه بوژو ، آنهویی است. او بیش از هشت چی قد (1.86 ≈ متر) با کمر پهن داشت. او ظاهری تحمیل کننده و محکم داشت و به قدرت و شجاعت بسیار مشهور بود.
در اواخر سلسله هان شرقی ، ژو چو هزاران نفر از اعضای قبیله خود را جمع كرد و آنها قلعه ای ساختند تا از شورشیان کلاه زرد جلوگیری كنند. ارتش شورشیان از رانان (汝南 ؛ شهرستان رانان امروزی ، هنان) ، که بیش از 10 هزار نفر بود ، یک بار به قلعه ژو چو حمله کردند. با ادامه جنگ تعداد مدافعان بسیار زیاد و فرسوده بود. وقتی تیرها تمام شد ، ژو چو به همه زنان و مردان درون قلعه گفت كه سنگهایی به اندازه قطعات شطرنج جمع كرده و در چهار گوشه قلعه قرار دهند. وی سپس سنگها را به سمت دشمنان پرتاب کرد و استخوانهای تمام کسانی را که مورد اصابت قرار گرفتند خرد کرد. سپس شورشیان فاصله گرفتند و جرات نزدیک شدن را نداشتند. هنگامی که تجهیزات غذایی به پایان رسید ، ژو چو وانمود کرد که با شورشیان در مورد آتش بس مذاکره کرده و در مورد معامله مبادله گاو با غذا بحث و گفتگو می کند. هنگامی که شورشیان برای جمع آوری گاو می آمدند ، حیوان همیشه عقب می دوید. ژو چو که دم گاو را گرفته بود ، آن را بیش از صد قدم کشید. شورشیان مبهوت با دیدن این مسئله بدون گاو برخاستند. شورشیان در مناطق اطراف این واقعه را شنیدند و از خو چو ترسیدند.
خدمت به سائو سائو :
در سال 197 ، هنگامی که سائو سائو به منطقه رانان و هویانان آمد ، ژو چو شبه نظامیان خود را برای پیوستن به جنگ سالار رهبری کرد. با دیدن قدرت ژو چو ، سائو سائو فریاد زد: "این مرد فن کوای من است!" ژو چو به عنوان یک فرمانده (都尉) در میان محافظان نزدیک سائو سائو منصوب شد ، که به "جنگجویان ببر" (虎 士) معروف بودند. در طول کارزار سائو سائو علیه یک جنگ سالار رقیب ژانگ زی ، ژو چو در خط مقدم جنگید و هزاران دشمن را به قتل رساند. وی برای موفقیت خود به سرهنگ (校尉) ارتقا یافت.
در سال 200 ، ژو چو به دنبال سائو سائو به نبرد گواندو علیه جنگ سالار شمالی یوان شائو رفت. در طول نبرد ، ژو تا (徐 他) و برخی از توطئه گران نقشه کشیدند تا سائو سائو را ترور کنند. آنها از ژو چو ترسیدند و منتظر ماندند تا اینکه او قبل از ورود به چادر سائو سائو با شمشیرهای زیر لباسهایشان استراحت کرد. ژو چو احساس ناآرامی کرد ، بنابراین برای محافظت از ارباب خود به چادر سائو سائو بازگشت. هنگامی که ژو تا و دیگران در چادر سائو سائو حاضر شدند ، از دیدن ژو چو در آنجا بسیار متعجب شدند و نتوانستند حیرت خود را حفظ کنند. ژو چو نیت آنها را حس کرد و آنها را کشت. بعد از این حادثه ، سائو سائو به ژو چو بیشتر اعتماد کرد و بدون ژو چو در کنارش به جایی نمی رفت. ژو چو در نبرد یی (Ye) در سال 204 شرکت کرد و به عنوان پاداش تلاش های خود عنوان مارکی ثانویه (關內侯) را دریافت کرد.
نبرد گذرگاه تانگ :
(Battle of Tong Pass (211
در سال 211 ، هنگام نبرد تنگ تانگ علیه ائتلافی از جنگ سالاران شمال غربی به رهبری مائو چائو و هان سو ، سائو سائو نیروهای خود را به سمت شمال و از رودخانه وی هدایت کرد تا تلاش کند تا به پشت دشمن بپیچد. بخش عمده ای از نیروهای سائو سائو قبلاً از رودخانه عبور کرده بودند و سائو سائو و "جنگجویان ببر" او را ترجیح داده بودند تا عقب را به صحنه بیاورند. همان موقع ، ما چائو و 10 هزار سوارکارشان آنها را گرفتند. هنگامی که دشمنان به سرعت در حال نزدیک شدن بودند ، سربازان سائو سائو هجوم آوردند تا سوار کشتی شوند که در آستانه غرق شدن در زیر وزنه بود. ژو چو با دست چپ خود زین را بالا گرفت تا سائو سائو را از تیرها محافظت کند و شمشیری را در دست راست خود حمل کرد و از آن برای کوبیدن سربازان دشمن که سعی در بستن کشتی داشتند استفاده کرد. در آن زمان ، قایقران توسط تیر کشته شده بود ، بنابراین ژو چو ، که هنوز زین را با دست چپ خود نگه داشته بود ، با استفاده از دست دیگر خود یک تیربار را گرفت و کشتی را از فورد دور کرد تا به محل امن برسد.
بعداً سائو سائو با ملاقات ما چائو و هان سوي براي گفتگو موافقت كرد و او فقط ژو چو را به همراه آورد. ما چائو به خود اعتماد داشت و به طور پنهانی قصد داشت از فرصت استفاده برای شارژ به جلو و دستگیری سائو سائو استفاده كند ، اما او قبلاً از قدرت شو چو شنیده بود و گمان كرد كه مرد كنار سائو سائو ژو چو است. ما چائو از سائو سائو پرسید: "ببر ماركیز كجاست؟" سائو سائو به ژو چو اشاره کرد که با خیره نگاه کردن به ما چائو . ما چائو ترسیده بود و جرات انجام حرکت خود را نداشت. سپس هر دو طرف به اردوگاه های مربوطه خود بازگشتند. چند روز بعد ، نبردی انجام شد و سائو سائو یک پیروزی بزرگ کسب کرد. ژو چو چندین دشمن را کشته و به خاطر دستاورد خود به ژنرال گارد نظامی خانواده (武衞) ارتقا یافت. این اولین بار بود که اصطلاح "گارد نظامی" (...) استفاده می شد. سربازان سائو سائو می دانستند که ژو چو از قدرت ببر برخوردار است ، اما او همچنین دارای فکر ساده ای بود ، بنابراین او را به "ببر احمق" لقب دادند.
برخورد با سائو رن :
ژو چو به عنوان فردی محتاط و جدی شناخته می شد که زیاد صحبت نمی کرد و بسیار مراقب قوانین و مقررات بود. یک بار ، پسر عموی سائو سائو ، سائو رن ، از استان جینگ به ملاقات سائو سائو آمد ، که اخیراً به عنوان یک پادشاه خائف از مقام خود منصوب شده بود. وقتی سائو رن رسید ، سائو سائو هنوز در اتاقهای شخصی خود بود و ژو چو در بیرون نگهبان بود. سائو رن از ژو چو خواست تا برای گفتگو در اتاق کناری به او ملحق شود. با این حال ، ژو چو به سائو رن گفت كه سائو سائو به زودی بیرون می آید و سپس به سائو رن پشت كرد و وارد اتاق های سائو سائو شد. سائو رن از ژو چو به دلیل برخورد سرد با او بسیار ناراضی بود. بعداً ، شخصی به ژو چو گفت: "ژنرال (سائو رن) از نزدیكان مهم پادشاه است. او هنگامی كه خواست با شما گپ بزند ، خود را پایین انداخت. چگونه توانستید او را رد كنید؟" ژو چو پاسخ داد: "او ممکن است از نزدیکان و افراد مهم شاه باشد ، اما او مسئول دفاع خارجی در مرزها است. من ، ژو چو ، مسئول امنیت داخلی هستم. اگر او می خواست با من گپ بزند ، چرا او خواست در خلوت با من گپ بزند؟ " سائو سائو تحت تأثیر قرار گرفت و او بعد از شنیدن خبر این حادثه ، ژو چو را بیش از پیش مورد پسند خود قرار داد ، بنابراین وی را به سمت ژنرال قاطع (中堅 將軍) ارتقا داد.
خدمت به سائو پی :
وقتی سائو سائو در سال 220 درگذشت ، ژو چو چنان غرق غم و اندوه شد که خون را استفراغ کرد. بعداً در همان سال ، پسر سائو سائو , سائو پی سلسله هان شرقی را خاتمه داد و ایالت وی را تأسیس كرد ، كه آغاز دوره سه پادشاهی است. سائو پی امپراطور شد و همچنین از ژو چو بسیار استقبال کرد. او ژو چو را به ژنرال گارد نظامی ارتقا داد (將軍) ، او را به عنوان مسئول نگهبانان قصر منصوب کرد و وی را به عنوان مارکیز دهکده وانسوی (萬歲 亭侯) منصوب کرد. "جنگجویان ببر" اصلی تحت فرماندهی ژو چو همه به عنوان افسر مأمور شدند ، اما فقط کمی بیش از 10 نفر از آنها به درجه ارتقا یافتند تا به ژنرال و مرمر تبدیل شوند ، در حالی که فقط حدود صد نفر به فرماندهان و سرهنگان ارتقا یافتند.
سائو پی در سال 226 درگذشت و پسرش سائو روی جانشین وی شد. سائو روي ژو چو را به عنوان مارکزي در منطقه مو (fe 鄉侯) استعفا داد و به او مارکيزه شامل 700 خانوار مشمول ماليات اعطا کرد. وی همچنین به یکی از پسران ژو چو به یک مارکیز ثانویه (關內侯) بزرگسال اعطا کرد. پس از مرگ او ، به ژو چو نام پس از مرگ "مارکیز ژوانگ" (壯 侯) داده شد ، که به معنای واقعی کلمه "مارکیز قوی" است.
خانواده و فرزندان :
زمانی در زمان تایهه (227-233) در زمان پادشاهی سائو روی ، امپراطور با صدور فرمانی از ژو چو و اعطای یك ماركیز ثانویه (關內侯) به یكی از پسران ژو چو و یكی از نوه های او ، فرمانروایی كرد.
پسر ژو چو ، ژو یی (許 儀) ، سن و سال پدرش را به ارث برد. در سال 263 ، هنگامی که دولت وی یک کارزاری اساسی را برای تسخیر دولت رقیب خود شو آغاز کرد ، ژو یی به عنوان یک افسر تحت فرمانده ژنرال وی ، ژونگ هوی ، خدمت می کرد که وی نظارت بر ساخت جاده ای را که به شو منتهی می شود ، انجام می دهد. با این حال ، هنگامی که معلوم شد این جاده ضعیف ساخته شده است ، ژونگ هوی به پیشینه ژو یی توجه نکرد و او را به جرم کوتاهی در ماموریت خود اعدام کرد. ارتش وی از جسارت ژونگ هوی شوکه شد. پسر ژو یی ، ژو زونگ (許 綜) ، در دوران سلطنت امپراطور وو در سلسله جین ، سن و سال پدرش را به ارث برد.
برادر بزرگ ژو چو ، ژو دینگ (許 定) ، نیز در ارتش وی خدمت کرد و به ژنرالی که روحیه می بخشد (振威 將軍) ارتقا یافت و فرماندهی لشکر هوبن محافظان امپراطوری را بر عهده داشت .